massed


معنی: فراوان، متعدد
معانی دیگر: روانشناسى : انباشته

جمله های نمونه

1. he massed his forces around the city
او نیروهای خود را در اطراف شهر جمع کرد.

2. dark clouds were massed and rain seemed more likely
ابرهای تیره روی هم انباشته شده بودند و باران محتمل تر می نمود.

3. They massed in front of the city hall.
[ترجمه گوگل]جلوی شهرداری تجمع کردند
[ترجمه ترگمان]در جلوی سرسرای بزرگ جمع شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Crowds massed along the road where the queen would pass.
[ترجمه گوگل]جمعیت در امتداد جاده ای که ملکه از آنجا عبور می کرد جمع شدند
[ترجمه ترگمان]جمعیتی که در امتداد جاده جمع شده بودند، جایی که ملکه از آن عبور می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Crowds massed along the road where the film star would pass.
[ترجمه گوگل]جمعیت در امتداد جاده ای که ستاره فیلم از آنجا عبور می کرد جمع شدند
[ترجمه ترگمان]جمعیت در امتداد جاده ای که ستاره سینما از آن عبور می کرد، جمع شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Dark clouds massed, and I expected rain.
[ترجمه گوگل]ابرهای تاریک جمع شدند و من انتظار باران را داشتم
[ترجمه ترگمان]ابره ای تیره جمع شدند و من انتظار باران را داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Demonstrators had massed outside the embassy.
[ترجمه گوگل]تظاهرکنندگان بیرون سفارت تجمع کرده بودند
[ترجمه ترگمان]Demonstrators بیرون سفارت جمع شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Both countries have massed troops along the border.
[ترجمه گوگل]هر دو کشور نیروهای خود را در امتداد مرز جمع کرده اند
[ترجمه ترگمان]هر دو کشور در امتداد مرز نیروهای خود را جمع کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. 50,000 troops massed on the border in the biggest show of strength to date.
[ترجمه گوگل]50000 سرباز در بزرگترین نمایش قدرت تا به امروز در مرز جمع شدند
[ترجمه ترگمان]۵۰،۰۰۰ سرباز در بزرگ ترین نمایش قدرت تا به امروز در مرز جمع شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Fifteen scientists were massed against the proposal.
[ترجمه گوگل]پانزده دانشمند علیه این پیشنهاد جمع شدند
[ترجمه ترگمان]پانزده دانشمند در برابر این پیشنهاد جمع شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Government troops have massed on the northern border.
[ترجمه گوگل]نیروهای دولتی در مرز شمالی تجمع کرده اند
[ترجمه ترگمان]نیروهای دولتی در مرز شمالی جمع شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Every day, massed ranks of tourists pass slowly through the rooms of the palace.
[ترجمه گوگل]هر روز انبوهی از گردشگران به آرامی از اتاق های کاخ عبور می کنند
[ترجمه ترگمان]هر روز، قشر ضخیمی از توریست ها به آرامی از اتاق های کاخ عبور می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Dark clouds massed on the horizon.
[ترجمه گوگل]ابرهای تیره در افق جمع شده اند
[ترجمه ترگمان]ابره ای تیره در افق جمع شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The sand massed to form a dune.
[ترجمه گوگل]شن و ماسه جمع شده و یک تپه شنی را تشکیل می دهد
[ترجمه ترگمان]شن ها هم جمع شدند تا یک تپه شنی بسازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The general massed his troops for a final attack.
[ترجمه گوگل]ژنرال نیروهای خود را برای حمله نهایی جمع کرد
[ترجمه ترگمان]فرمانده قوای خود را برای حمله نهایی جمع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فراوان (صفت)
many, plenty, large, abundant, great, plentiful, numerous, manifold, strong, plural, affluent, voluminous, ample, bounteous, exuberant, profuse, copious, fulsome, multiple, prolific, umpteen, massed

متعدد (صفت)
many, plenty, numerous, manifold, plural, multiplex, innumerable, multitudinous, multiple, umpteenth, umpteen, massed

انگلیسی به انگلیسی

• amassed; brought together in a mass; collected
you can describe people as massed when they have been brought together in large numbers for a particular purpose.

پیشنهاد کاربران

بپرس