- The store marked down the winter clothes in February.
[ترجمه حسن] این فروشگاه در ماه فوریه قیمت لباس های زمستانی را پایین آورد ( تخفیف داد ، حراج گذاشت )
|
[ترجمه گوگل] فروشگاه لباس های زمستانی را در ماه فوریه علامت گذاری کرد [ترجمه ترگمان] فروشگاه در ماه فوریه لباس های زمستانی را جشن گرفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: a reduction in price, or the amount of such a reduction. • متضاد: markup • مشابه: discount, slash
جمله های نمونه
1. a markdown of ten percent
تخفیف ده درصد
2. Low consumer demand has forced us to mark down a wide range of goods, sometimes by as much as 30%.
[ترجمه گوگل]تقاضای پایین مصرف کننده ما را مجبور کرده است که طیف وسیعی از کالاها را کاهش دهیم، گاهی اوقات تا 30٪ [ترجمه ترگمان]تقاضای کم مصرف کنندگان ما را مجبور کرده است تا دامنه وسیعی از کالاها را به حداقل ۳۰ درصد کاهش دهیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. A toy store has marked down the Sonic Hedgehog computer game.
[ترجمه حسن] یک فروشگاه اسباب بازی ، بازی کامپیوتری سونیک هم هاگ با قیمت پایین به فروش گذاشته است
|
[ترجمه گوگل]یک فروشگاه اسباب بازی، بازی کامپیوتری Sonic Hedgehog را علامت گذاری کرده است [ترجمه ترگمان]یک فروشگاه اسباب بازی، بازی کامپیوتری شکوفه صوتی را مشخص کرده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Clothes are the best bargain, with many items marked down.
[ترجمه Shirinbahari] لباس ها قیمت مناسبی دارند و بسیاری از اقلام تخفیف دارند.
|
[ترجمه گوگل]لباس ها بهترین معامله هستند و بسیاری از اقلام در آن علامت گذاری شده اند [ترجمه ترگمان]لباس ها بهترین چانه هستند و بسیاری از اقلام مورد توجه قرار گرفته اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. His work was marked down for untidy writing.
[ترجمه گوگل]کار او به دلیل نوشتن نامرتب علامت گذاری شد [ترجمه ترگمان]آثار او برای نوشتن نا منظم نوشته شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. All goods have been marked down by 15%.
[ترجمه گوگل]تمامی کالاها 15 درصد کاهش قیمت داشته اند [ترجمه ترگمان]همه کالاها ۱۵ % کاهش یافته است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I wonder why these dresses have been marked down.
[ترجمه حسن] من تعجب می کنم چرا این لباس ها رو به حراج گذاشتن
|
[ترجمه گوگل]من تعجب می کنم که چرا این لباس ها علامت گذاری شده اند [ترجمه ترگمان]من تعجب می کنم که چرا این لباس ها را زیر و رو کرده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She was marked down because her answers were too short.
[ترجمه گوگل]او علامت گذاری شد زیرا پاسخ های او خیلی کوتاه بود [ترجمه ترگمان]چون جواب های او خیلی کوتاه بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Winter coats have been marked down from $80 to $50.
[ترجمه گوگل]پالتوهای زمستانی از 80 دلار به 50 دلار کاهش یافته است [ترجمه ترگمان]قیمت زمستانی از ۸۰ تا ۵۰ دلار کاهش یافته است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Some of the sale goods have been marked down by as much as 30%.
[ترجمه گوگل]برخی از کالاهای فروش تا 30 درصد کاهش قیمت داشته اند [ترجمه ترگمان]برخی از کالاهای فروش تا حدود ۳۰ درصد مشخص شده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I've marked down the number of each item sold.
[ترجمه گوگل]من تعداد هر کالای فروخته شده را مشخص کرده ام [ترجمه ترگمان]شماره هر چیزی را که فروش کرده بودم مشخص کرده ام [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Shares in the electricity companies were marked down following the announcement of the new energy tax.
[ترجمه گوگل]در پی اعلام مالیات جدید بر انرژی، سهام شرکت های برق کاهش یافت [ترجمه ترگمان]سهام شرکت های برق به دنبال اعلام مالیات جدید انرژی مشخص شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The factory is already marked down for demolition.
[ترجمه گوگل]کارخانه از قبل برای تخریب مشخص شده است [ترجمه ترگمان]این کارخانه قبلا برای تخریب علامت گذاری شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The police have him marked down as a possible criminal.
[ترجمه گوگل]پلیس او را به عنوان یک جنایتکار احتمالی معرفی کرده است [ترجمه ترگمان]پلیس او را به عنوان یک مجرم احتمالی مشخص کرده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. I hadn't got him marked down as a liberal.
[ترجمه گوگل]من او را به عنوان یک لیبرال مشخص نکرده بودم [ترجمه ترگمان]من او را به عنوان یک لیبرال درک نکرده بودم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. We're offering a 10% markdown on selected items.
[ترجمه گوگل]ما تخفیف 10 درصدی را برای موارد انتخاب شده ارائه می دهیم [ترجمه ترگمان]ما ۱۰ % markdown را در مورد آیتم های انتخابی پیشنهاد می کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. Customers know that our stocktake sales offer genuine markdowns across the store.
[ترجمه گوگل]مشتریان میدانند که فروش سهام ما تخفیفهای واقعی را در سراسر فروشگاه ارائه میکند [ترجمه ترگمان]مشتریان می دانند که فروش stocktake ما فروش اصلی را در فروشگاه ایجاد می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. Analysts say the steep price markdowns that retailers took all month will exact a heavy toll on profits.
[ترجمه گوگل]تحلیلگران می گویند کاهش شدید قیمتی که خرده فروشان در تمام ماه انجام دادند، ضرر سنگینی بر سود خواهد داشت [ترجمه ترگمان]تحلیلگران می گویند که قیمت گزافی که خرده فروشان در ماه انجام دادند، هزینه سنگینی را برای سود به دست خواهند آورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
19. At last, the effectiveness of markdown money contract is verified in supply chain coordination by a case study.
[ترجمه گوگل]در نهایت، اثربخشی قرارداد پول کاهشی در هماهنگی زنجیره تامین توسط یک مطالعه موردی تایید میشود [ترجمه ترگمان]در نهایت، اثربخشی قرارداد مالی markdown در هماهنگی زنجیره تامین توسط یک مطالعه موردی تایید شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
20. No markdown should be taken in the period of 30's promotion.
[ترجمه گوگل]در دوره ارتقای دهه 30 نباید هیچ نشانهگیری انجام شود [ترجمه ترگمان]هیچ markdown نباید در دوره ترفیع ۳۰ ثانیه گرفته شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
21. Stage Stores Inc. didn't go the markdown route and ended up missing expectations.
[ترجمه گوگل]Stage Stores Inc مسیر کاهش قیمت را نرفت و در نهایت انتظارات را از دست داد [ترجمه ترگمان]شرکت Stage در مسیر markdown قرار نگرفت و انتظارات از دست رفته را به پایان رساند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
22. Markdown is a text-to-HTML conversion tool initially written in Perl by John Gruber who released it back in 2004 under a BSD license.
[ترجمه گوگل]Markdown یک ابزار تبدیل متن به HTML است که در ابتدا توسط جان گروبر در پرل نوشته شد و در سال 2004 آن را تحت مجوز BSD منتشر کرد [ترجمه ترگمان]markdown ابزار تبدیل متن به HTML است که در ابتدا در پرل توسط جان Gruber نوشته شده بود که آن را در سال ۲۰۰۴ تحت یک مجوز بی اس دی منتشر کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
23. The markdown in growth for the region as compared with the Bank's November forecast is percentage points, the sharpest revision among developing regions.
[ترجمه گوگل]کاهش رشد برای این منطقه در مقایسه با پیشبینی بانک در نوامبر، درصدی است که شدیدترین تجدید نظر در میان مناطق در حال توسعه است [ترجمه ترگمان]افزایش نرخ رشد برای منطقه در مقایسه با پیش بینی نوامبر بانک، درصد است که بیش ترین تجدید نظر در میان مناطق در حال توسعه است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
24. We have used a 30 % markdown to fix the sale price.
[ترجمه گوگل]برای تثبیت قیمت فروش از 30 درصد کاهش قیمت استفاده کرده ایم [ترجمه ترگمان]ما از ۳۰ % markdown برای تعمیر قیمت فروش استفاده کرده ایم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
25. Markdown is useful to writers who want to use a simpler-than-HTML markup language that later can be converted to HTML.
[ترجمه گوگل]Markdown برای نویسندگانی مفید است که می خواهند از زبان نشانه گذاری ساده تر از HTML استفاده کنند که بعداً می تواند به HTML تبدیل شود [ترجمه ترگمان]markdown برای نویسندگانی مفید است که می خواهند از یک زبان نشانه گذاری ساده تر از HTML استفاده کنند که بعدا می تواند به HTML تبدیل شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
26. Knowing the markdown policies of the store help hagglers save money.
[ترجمه گوگل]دانستن سیاستهای کاهش قیمت فروشگاه به معاملهگران کمک میکند پول خود را ذخیره کنند [ترجمه ترگمان]دانستن سیاست های markdown در فروشگاه به پس انداز کردن پول کمک می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
27. This paper deals with a markdown money contract with a three-stage SC for a well-known enterprise facing a new product.
[ترجمه گوگل]این مقاله به یک قرارداد کاهش ارزش پول با یک SC سه مرحله ای برای یک شرکت معروف که با یک محصول جدید روبرو است، می پردازد [ترجمه ترگمان]این مقاله با یک قرارداد مالی markdown با یک دادگاه عالی سه مرحله ای برای یک شرکت معروف که با یک محصول جدید روبرو است، سر و کار دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
28. Gymboree Corp., the once-hot kids' clothing retailer, said same-store sales were down 19 %, despite markdowns.
[ترجمه گوگل]Gymboree Corp, خردهفروش لباسهای بچهگانه که زمانی پرطرفدار بود، گفت که فروش در همان فروشگاه با وجود کاهش 19 درصدی کاهش یافته است [ترجمه ترگمان]شرکت Gymboree، که زمانی خرده فروش پوشاک بچه بود، گفت که فروش مغازه با وجود markdowns ۱۹ درصد کاهش داشته است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
29. I would like to tell you that today is the last day for markdown, the price for this model car will be get up to USD1000 tomorrow.
[ترجمه گوگل]من می خواهم به شما بگویم که امروز آخرین روز برای کاهش قیمت است، قیمت این مدل خودرو فردا تا 1000 دلار افزایش می یابد [ترجمه ترگمان]مایلم به شما بگویم که امروز آخرین روز برای markdown است، قیمت این ماشین مدل فردا به USD۱۰۰۰ خواهد رسید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
30. Sales volume and sales profit could be expanded through commodity markdown, but only in the right time and amplitude.
[ترجمه گوگل]حجم فروش و سود فروش را می توان از طریق کاهش قیمت کالا افزایش داد، اما فقط در زمان و دامنه مناسب [ترجمه ترگمان]حجم فروش و سود فروش را می توان از طریق markdown کالا گسترش داد، اما تنها در زمان مناسب و دامنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
تنزل قیمت (اسم)
cut-rate, mark down
انگلیسی به انگلیسی
• lower prices, make cheaper a mark-down is a reduction in the price of something. discount, decrease in price
پیشنهاد کاربران
علامت زدن mark it down as a possible omissions آن را به عنوان یک حذف احتمالی علامت بزن 🤔
کسر نمره
حراج شده، مشمول تخفیف
یادداشت کردن، نت برداشتن، ثبت کردن
mark down ( اقتصاد ) واژه مصوب: فروبُرد تعریف: کاهش در قیمت
کسی رو پایین تر از خود دونستن، به کسی برچسب چسبوندن
پایین آوردن قیمت
نمره پایین دادن ( انداختن ) mark sb down as . . . کسی را . . . . . . فرض کردن یا در نظر گرفتن