• : تعریف: an ornamental shelf that projects over a fireplace; mantel.
جمله های نمونه
1. The clock ticked relentlessly away on the mantelpiece.
[ترجمه گوگل]ساعت بی وقفه روی شومینه می چرخید [ترجمه ترگمان]ساعت را بی رحمانه روی طاقچه بالای بخاری دیواری قرار می داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]ما یک ساعت عتیقه روی شومینه خود داریم [ترجمه ترگمان]ما یک ساعت عتیقه روی پیش بخاری داریم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I was dusting the mantelpiece when I noticed a crack.
[ترجمه گوگل]در حال گردگیری شومینه بودم که متوجه ترک خوردگی شدم [ترجمه ترگمان]وقتی متوجه شکاف شدم بخاری را گردگیری کردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. On the mantelpiece are a pair of bronze Ming vases.
[ترجمه گوگل]روی شومینه یک جفت گلدان برنزی مینگ قرار دارد [ترجمه ترگمان]روی طاقچه بالای بخاری یک جفت گلدان چینی برنزی قرار دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The clock on the mantelpiece struck
[ترجمه گوگل]ساعت روی شومینه به صدا درآمد [ترجمه ترگمان]ساعتی که روی طاقچه بخاری دیواری قرار داشت، [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. There was a clock on the mantelpiece.
[ترجمه سجاد مصلحی] یک ساعت روی طاقچه بالای بخاری وجود داشت.
|
[ترجمه گوگل]یک ساعت روی شومینه وجود داشت [ترجمه ترگمان]یک ساعت روی طاقچه بالای بخاری دیواری قرار داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. A clock and two vases stood on the mantelpiece.
[ترجمه گوگل]یک ساعت و دو گلدان روی شومینه ایستاده بودند [ترجمه ترگمان]یک ساعت و دو گلدان روی پیش بخاری نصب شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The clock on the mantelpiece said twelve o'clock.
[ترجمه گوگل]ساعت روی شومینه، ساعت دوازده بود [ترجمه ترگمان]ساعتی که روی بخاری نشسته بود گفت: ساعت دوازده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. A silver vase stood on the mantelpiece.
[ترجمه گوگل]یک گلدان نقره ای روی مانتو ایستاده بود [ترجمه ترگمان]یک گلدان نقره ای روی طاقچه بالای بخاری قرار داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Another showed her on top of a mantelpiece with Lord Byron's bust tucked cosily between her legs.
[ترجمه گوگل]دیگری او را بالای یک مانتو نشان داد که نیم تنه لرد بایرون را بین پاهایش قرار داده بود [ترجمه ترگمان]دیگری او را روی طاقچه بالای بخاری دیواری قرار داده بود که با خوشی و خوشی لای پاهایش قرار داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The china money jar on the kitchen mantelpiece that contained their emergency funds lay shattered and empty on the floor.
[ترجمه گوگل]سطل پول چینی روی طاقچه آشپزخانه که حاوی وجوه اضطراری آنها بود، شکسته و خالی روی زمین بود [ترجمه ترگمان]شیشه گران قیمتی که روی بخاری آشپزخانه قرار داشت، در کف اتاق خالی و خالی قرار داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The clock on the mantelpiece struck the tenth hour.
[ترجمه گوگل]ساعت روی شومینه ساعت دهم را زد [ترجمه ترگمان]ساعتی که روی پیش بخاری نصب شده بود، دهمین ساعت بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The mantelpiece above was crowded with gleaming brasses, which she vaguely made out as candlesticks.
[ترجمه گوگل]شومینه بالا مملو از برنج های درخشان بود که به طور مبهم آنها را به عنوان شمعدان نشان می داد [ترجمه ترگمان]روی طاقچه بالای بخاری که روی بخاری دیواری قرار داشت و روی بخاری دیواری قرار داشت که به طور مبهم شمعدان ها را به طور مبهم روشن کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. She's got photographs of all her grandchildren on the mantelpiece.
[ترجمه گوگل]او عکس های تمام نوه هایش را روی مانتو دارد [ترجمه ترگمان]چند تا از نوه هایش را روی بخاری گذاشته است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. There were photographs of all her children proudly displayed on the mantelpiece.
[ترجمه گوگل]عکس های همه فرزندانش با افتخار روی مانتو نمایش داده شده بود [ترجمه ترگمان]عکس همه فرزندانش را با غرور و افتخار روی طاقچه بخاری نصب کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• decorative structure which frames the sides and top of a fireplace, mantel a mantelpiece is a shelf over a fireplace.
پیشنهاد کاربران
پیش بخاری مثال: a whole marble mantelpiece یک پیش بخاری مرمری سالم