manganese

/ˈmæŋɡəˌniz//ˈmæŋɡəniːz/

معنی: منگنز
معانی دیگر: (شیمی) منگنز (عنصر شیمیایی نامغناطیسی - نشان آن: mn، وزن اتمی: 54/9380، شماره ی اتمی: 25، چگالی: 7/4، نقطه ی گداز: 1244c، نقطه ی جوش: 2060c)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a chemical element that has twenty-five protons in each nucleus and that forms a dense, hard, grayish white metallic solid, used in the manufacture of steel or as an amethyst colorant in glass. (symbol: Mn)

جمله های نمونه

1. These include lead and antimony, nickel, manganese and zinc, and bismuth and iron.
[ترجمه گوگل]اینها شامل سرب و آنتیموان، نیکل، منگنز و روی، و بیسموت و آهن است
[ترجمه ترگمان]این مواد شامل سرب و antimony، نیکل، منگنز و روی، و bismuth و آهن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. When manganese is ingested, the liver determines how much of the metal the body needs.
[ترجمه گوگل]وقتی منگنز خورده می شود، کبد تعیین می کند که بدن به چه مقدار از فلز نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]پس از خوردن منگنز، کبد مشخص می کند که بدن تا چه حد به آن نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Other minerals required by the body are selenium, manganese, sodium, and other trace elements.
[ترجمه گوگل]سایر مواد معدنی مورد نیاز بدن عبارتند از سلنیوم، منگنز، سدیم و سایر عناصر کمیاب
[ترجمه ترگمان]مواد معدنی دیگر مورد نیاز بدن عبارتند از سلنیوم، manganese، سدیم و دیگر عناصر ردیابی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The manganese and iron ores of the Urals were linked to great coalfields 250 miles further east.
[ترجمه گوگل]سنگ‌های منگنز و آهن اورال به میدان‌های زغال‌سنگ بزرگ در ۲۵۰ مایلی شرق مرتبط بودند
[ترجمه ترگمان]سنگ معدن مس و آهن کوه های اورال به معادن عظیم زغال سنگ در حدود ۲۵۰ مایل بیشتر در شرق متصل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Iron and manganese bicarbonates can be removed in the cold lime-soda treatment by pre-aeration, followed by precipitation as the insoluble hydroxides.
[ترجمه گوگل]بی کربنات های آهن و منگنز را می توان در تیمار سرد آهک- سودا با پیش هوادهی و به دنبال آن رسوب به عنوان هیدروکسیدهای نامحلول حذف کرد
[ترجمه ترگمان]آهن و منگنز manganese را می توان با تصفیه آب لیمو ترش با پیش از هوادهی، پس از آن بارش به عنوان the غیرقابل حل حذف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Various elements, such as iron, titanium, manganese and sulphur can be oxidized to form oxides or hydroxides.
[ترجمه گوگل]عناصر مختلفی مانند آهن، تیتانیوم، منگنز و گوگرد را می توان اکسید کرد تا اکسید یا هیدروکسید تشکیل دهد
[ترجمه ترگمان]عناصر مختلفی مثل آهن، تیتانیوم، منگنز و گوگرد می توانند اکسید شوند تا اکسید و یا hydroxides تشکیل شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. And unlike with manganese nodules, the technology to extract the sulphides is not available.
[ترجمه گوگل]و برخلاف گره‌های منگنز، فناوری استخراج سولفیدها در دسترس نیست
[ترجمه ترگمان]و برخلاف گره های manganese، تکنولوژی استخراج the موجود نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Tungsten, molybdenum, chromium and manganese, for instance, are used to harden steel.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، تنگستن، مولیبدن، کروم و منگنز برای سخت کردن فولاد استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]برای مثال Tungsten، مولیبدن، کروم و منگنز برای سفت کردن فولاد استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Carbon monoxide or manganese poisoning and encephalitis are rare causes of the parkinsonian syndrome.
[ترجمه گوگل]مسمومیت با مونوکسید کربن یا منگنز و آنسفالیت از علل نادر سندرم پارکینسون هستند
[ترجمه ترگمان]مونوکسید کربن یا مسمومیت manganese و آنسفالیت علل نادر سندرم parkinsonian هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Manganese bicarbonate, although similar in its reactions to ferrous bicarbonate, is more soluble.
[ترجمه گوگل]بی کربنات منگنز اگرچه از نظر واکنش مشابه با بی کربنات آهن است، اما محلول تر است
[ترجمه ترگمان]جوش شیرین، اگر چه در واکنش های آن به جوش شیرین مشابه است، بیشتر حل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The metals probably include chromium, manganese, cobalt, vanadium, nickel, tungsten and tantalum.
[ترجمه گوگل]فلزات احتمالاً شامل کروم، منگنز، کبالت، وانادیم، نیکل، تنگستن و تانتالیوم هستند
[ترجمه ترگمان]فلزات احتمالا شامل کروم، منگنز، کبالت، وانادیم، نیکل، tungsten و tantalum هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In continuous processes, a filter medium containing manganese dioxide oxidizes the iron and removes it as the ferric hydroxide.
[ترجمه گوگل]در فرآیندهای پیوسته، یک محیط صافی حاوی دی اکسید منگنز، آهن را اکسید کرده و آن را به عنوان هیدروکسید آهن حذف می کند
[ترجمه ترگمان]در فرآیندهای پیوسته، یک محیط فیلتر حاوی دی اکسید منگنز از آهن عبور می کند و آن را به عنوان فریک هیدروکسید حذف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is feasible to produce manganese sulfide by self - propagating high temperature synthesis through thermodynamics computation.
[ترجمه گوگل]تولید سولفید منگنز با سنتز خود در دمای بالا از طریق محاسبات ترمودینامیک امکان پذیر است
[ترجمه ترگمان]تولید سولفید منگنز از طریق محاسبه دمای بالا از طریق محاسبات ترمودینامیک امکان پذیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Manganese burn - off from the wire in welding a single - V butt weld was studied.
[ترجمه گوگل]سوزاندن منگنز از سیم در جوشکاری یک جوش سر V مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]با استفاده از سیم در جوشکاری، جوش یک V درجه جوش مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

منگنز (اسم)
manganese

تخصصی

[شیمی] منگنز - عنصر شیمیایی نامغناطیسی
[برق و الکترونیک] منگنز - منگنز عنصر فلزی با عدد اتمی 25 و وزن اتمی 54/94 .

انگلیسی به انگلیسی

• (mn) grayish-white metallic element used in the manufacture of steel (chemistry)
manganese is a greyish-white metal that is used in making steel.

پیشنهاد کاربران

بپرس