make time
1- (ترن و غیره - برای جبران دیر کرد) تندتر رفتن، وقت از دست رفته را جبران کردن 2- تندتر کار کردن، سریع عمل کردن

جمله های نمونه
1. I make sure I make time for fishing because it's how I de-stress.
[ترجمه ریحانه] من مطمئن میشم که برای ماهیگیری وقت بذارم، چون این کار باعث میشه استرس از خودم دور کنم|
[ترجمه نیلوفر مرادی] مطمئنم که برای ماهیگیری وقت میگذارم چون استرس رو ازم دور میکنه.|
[ترجمه گوگل]من مطمئن می شوم که برای ماهیگیری وقت می گذارم زیرا استرس را از بین می برم[ترجمه ترگمان]من مطمئن می شوم زمانی برای ماهیگیری وقت دارم، چون این طور استرس دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. It's important to make time to read to your children.
[ترجمه Samaneh] مهمه که وقت بزارید و برا بچه هاتون بخونید ( داستان )|
[ترجمه گوگل]مهم است که برای فرزندانتان وقت بگذارید[ترجمه ترگمان]مهم است که زمان خواندن برای کودکان خود را داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. In a relationship you have to make time for each other.
[ترجمه گوگل]در یک رابطه باید برای یکدیگر وقت بگذارید
[ترجمه ترگمان]در یک رابطه باید برای یکدیگر وقت بگذارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در یک رابطه باید برای یکدیگر وقت بگذارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Before leaving the city, be sure to make time for a shopping trip.
[ترجمه افشین گلچین] قبل از ترک شهر ، حتماً برای یک سفر خرید وقت بگذارید|
[ترجمه گوگل]قبل از خروج از شهر حتما زمانی را برای خرید در نظر بگیرید[ترجمه ترگمان]قبل از ترک شهر، مطمئن شوید که برای یک سفر خرید وقت دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Make time to talk to your children.
[ترجمه گوگل]برای صحبت با فرزندانتان وقت بگذارید
[ترجمه ترگمان]وقت بگذارید که با فرزندان خود صحبت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقت بگذارید که با فرزندان خود صحبت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The Leader of the House should make time next week for this urgent matter to be discussed.
[ترجمه گوگل]رئیس مجلس باید هفته آینده وقت بگذارد تا این موضوع فوری مطرح شود
[ترجمه ترگمان]رهبر مجلس باید هفته آینده وقت داشته باشد تا این موضوع مورد بحث قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]رهبر مجلس باید هفته آینده وقت داشته باشد تا این موضوع مورد بحث قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. But John and Veronica Saunders still make time to decorate their home from top to toe.
[ترجمه گوگل]اما جان و ورونیکا ساندرز هنوز هم برای تزئین خانه خود از بالا تا پا وقت می گذارند
[ترجمه ترگمان]اما جان و ورونیکا ساندرز هنوز فرصت می کنند تا خانه خود را از بالا تا پایین تزئین کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما جان و ورونیکا ساندرز هنوز فرصت می کنند تا خانه خود را از بالا تا پایین تزئین کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. But how many of us make time to unwind?
[ترجمه گوگل]اما چند نفر از ما برای استراحت وقت می گذاریم؟
[ترجمه ترگمان]اما چند نفر از ما برای استراحت وقت داریم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما چند نفر از ما برای استراحت وقت داریم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. When you make time for art and music, your cells vibrate with potential healing.
[ترجمه گوگل]وقتی برای هنر و موسیقی وقت می گذارید، سلول های شما با بهبودی بالقوه ارتعاش می کنند
[ترجمه ترگمان]زمانی که برای هنر و موسیقی وقت می گیرید، سلول های شما با شفا پذیری بالقوه ارتعاش می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]زمانی که برای هنر و موسیقی وقت می گیرید، سلول های شما با شفا پذیری بالقوه ارتعاش می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Make time to relax at work by stretching and breathing deeply.
[ترجمه گوگل]با کشش و تنفس عمیق زمانی را برای استراحت در محل کار اختصاص دهید
[ترجمه ترگمان]برای استراحت در محل کار با کشش و تنفس عمیق وقت بگذارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای استراحت در محل کار با کشش و تنفس عمیق وقت بگذارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Could you make time to type it for me?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید زمانی را برای من تایپ کنید؟
[ترجمه ترگمان]میتونی بهم وقت بدی که اینا رو برام تایپ کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]میتونی بهم وقت بدی که اینا رو برام تایپ کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Make time every day and every week to spend time alone.
[ترجمه گوگل]هر روز و هر هفته زمانی را به تنهایی اختصاص دهید
[ترجمه ترگمان]هر روز وقت بگذارید و هر هفته وقت خود را به تنهایی سپری کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هر روز وقت بگذارید و هر هفته وقت خود را به تنهایی سپری کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. As for India's natural attractions, visitors should make time to visit the Ganges River and the Himalayas.
[ترجمه گوگل]در مورد جاذبه های طبیعی هند، بازدیدکنندگان باید زمانی را برای بازدید از رودخانه گنگ و هیمالیا اختصاص دهند
[ترجمه ترگمان]همانند جاذبه های طبیعی هند، بازدید کنندگان باید وقت داشته باشند تا از رودخانه گنگ و هیمالیا بازدید کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همانند جاذبه های طبیعی هند، بازدید کنندگان باید وقت داشته باشند تا از رودخانه گنگ و هیمالیا بازدید کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. People tend to forego sleep in order to make time for a work-out or other daily activities and it is often overlooked as an important factor in the battle of the bulge.
[ترجمه گوگل]مردم تمایل دارند از خواب صرف نظر کنند تا زمانی را برای تمرین یا سایر فعالیت های روزانه اختصاص دهند و اغلب به عنوان عامل مهمی در نبرد برآمدگی نادیده گرفته می شود
[ترجمه ترگمان]افراد تمایل دارند که از خواب صرف نظر کنند تا زمانی را برای فعالیت های روزانه و یا فعالیت های روزانه دیگر به دست آورند و اغلب به عنوان یک عامل مهم در نبرد of نادیده گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]افراد تمایل دارند که از خواب صرف نظر کنند تا زمانی را برای فعالیت های روزانه و یا فعالیت های روزانه دیگر به دست آورند و اغلب به عنوان یک عامل مهم در نبرد of نادیده گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Make time to pray and read your bible today.
[ترجمه گوگل]امروز برای دعا و خواندن کتاب مقدس خود وقت بگذارید
[ترجمه ترگمان] وقت کن تا دعا بخونی و کتاب مقدس رو بخونی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] وقت کن تا دعا بخونی و کتاب مقدس رو بخونی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
به انگلیسی
• hurry, go quickly; travel at a certain speed; court, make a romantic approach (slang)
پیشنهاد کاربران
وقت گذاشتن
وقت جبرانی گذاشتن
to be certain there is enough time
اطمینان از این که وقت کافی برای کاری وجود دارد
Try to make time to run twice a week
Netanyahu announced on Monday that he would delay the proposal, saying he wanted “to avoid a civil war” and make time to seek a compromise
اطمینان از این که وقت کافی برای کاری وجود دارد
Try to make time to run twice a week
Netanyahu announced on Monday that he would delay the proposal, saying he wanted “to avoid a civil war” and make time to seek a compromise