make off

/ˈmeɪkˈɒf//meɪkɒf/

فرار کردن، رفتن، ناگهان ترک کردن، باعجله ترک کردن

جمله های نمونه

1. The child made off when he saw a stranger.
[ترجمه ویدا] کودک با دیدن غریبه، فرار کرد.
|
[ترجمه گوگل]کودک با دیدن غریبه ای خود را ترک کرد
[ترجمه ترگمان]بچه وقتی غریبه ای را دید از هوش رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. On hearing the news, she made off.
[ترجمه ویدا] او پس از شنیدن اخبار، باعجله محل را ترک کرد.
|
[ترجمه گوگل]با شنیدن این خبر راه افتاد
[ترجمه ترگمان] وقتی اخبار رو شنیدم، از هوش رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He made off with all the old man's savings.
[ترجمه roz] اوباتمام پس انداز های پیرمردفرارکرد
|
[ترجمه گوگل]با تمام پس انداز پیرمرد راه افتاد
[ترجمه ترگمان]پس از آن همه پس انداز پیرمرد به راه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They broke in and made off with all the furniture.
[ترجمه ویدا] آنها در را شکستند و تمام اثاث خانه را برداشتند و فرار کردند.
|
[ترجمه گوگل]آنها وارد شدند و با تمام اثاثیه بیرون آمدند
[ترجمه ترگمان]از هم جدا شدند و با تمام اثاثه اتاق را ترک کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He made off with my dictionary.
[ترجمه گوگل]با فرهنگ لغت من راه افتاد
[ترجمه ترگمان]او فرهنگ لغت من را خاموش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Masked robbers broke in, tied him up, and made off with $000.
[ترجمه گوگل]دزدان نقابدار وارد شدند، او را بستند و با 000 دلار فرار کردند
[ترجمه ترگمان]دزدهای ماسک زده وارد شدن و اونو بستن و با ۱۰۰۰ دلار پول در آوردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The men made off as the police arrived.
[ترجمه گوگل]مردان با رسیدن پلیس راه افتادند
[ترجمه ترگمان]همان طور که پلیس از راه رسید، افراد از راه رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Two boys made off with our cases while we weren't looking.
[ترجمه گوگل]دو پسر در حالی که ما به دنبال آن نبودیم از کیف ما خارج شدند
[ترجمه ترگمان]در حالی که ما نگاه نمی کردیم، دو پسر با پرونده های ما حرکت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. When did she make off her horse?
[ترجمه گوگل]کی از اسبش پیاده شد؟
[ترجمه ترگمان]کی از اسبش پیاده شد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The thief dived his hand into my handbag and made off with my purse.
[ترجمه گوگل]دزد دستش را در کیف دستی من فرو کرد و با کیفم بیرون آمد
[ترجمه ترگمان]دزد دستش را در کیف دستی من فرو کرد و با کیفم راه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Somebody broke into the shop and made off with several TVs and videos.
[ترجمه گوگل]یک نفر وارد مغازه شد و با چندین تلویزیون و فیلم از آنجا خارج شد
[ترجمه ترگمان]یک نفر وارد مغازه شد و چندین تلویزیون و یک ویدئو پخش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The lambs must be made off fat early in summer.
[ترجمه گوگل]بره ها باید در اوایل تابستان از چربی خارج شوند
[ترجمه ترگمان]باید در تابستان، لمب ها را خیلی زود از آب در بیاورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The money has been made off with her.
[ترجمه گوگل]پول با او در آمده است
[ترجمه ترگمان]پول از او جدا شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They broke free and made off in a stolen car.
[ترجمه حسین کتابدار] آنها از زندان فرار کردند و با یک خودروی مسروقه، محل را ترک نمودند.
|
[ترجمه گوگل]آنها آزاد شدند و با یک ماشین سرقتی پیاده شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها آزاد شدند و در یک اتومبیل مسروقه به راه افتادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• escape, leave quickly

پیشنهاد کاربران

به سرعت دورشدن
leave hurriedly, especially in order to avoid duty or punishment
غیر رسمی / محلی را با عجله ترک کردن بویژه برای فرار از مجازات یا مسئولیت
"They made off without paying"
The burglars made off before the police arrived.
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/make-off
make off با make of فرق داره
معنی Make of:
To think of
( about )
نظر عقیده یا برداشت ( خاصی ) از چیزی یا کسی داشتن
( چی فکر میکنی )
what do you make of house
نظرت در مورد خونه چیه
ترک کردن با عجله

بپرس