• : تعریف: to speak of in a direct and open manner; be frank about.
جمله های نمونه
1. Some of them make no bones about their political views.
[ترجمه وحید مهدیخانی] برخی از آنها هیچ ابایی از بیان دیدگاه سیاسی شان ندارند
|
[ترجمه گوگل]برخی از آنها در مورد عقاید سیاسی خود بی تفاوت هستند [ترجمه ترگمان]برخی از آن ها هیچ استخوان در مورد دیدگاه های سیاسی خود ندارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The victim made no bones about telling the public the truth.
[ترجمه وحید مهدیخانی] قربانی هیچ ابایی از بیان حقیقت در ملاء عام نداشت
|
[ترجمه گوگل]قربانی در مورد گفتن حقیقت به عموم مردم هیچ حرفی نزد [ترجمه ترگمان]قربانی هیچ استخوانی برای گفتن حقیقت نداشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She made no bones about telling her husband she wanted a divorce.
[ترجمه مسعود رنجبر] او هیچ ابای از گفتن به شوهرش که طلاق میخواهدندارد
|
[ترجمه گوگل]او از این که به شوهرش بگوید که می خواهد طلاق بگیرد، حرفی نزد [ترجمه ترگمان]هیچ استخوانی در این نبود که به شوهرش بگوید که می خواهد از او طلاق بگیرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He made no bones about his dissatisfaction with the service.
[ترجمه مسعود رنجبر] او رک و پوست کنده گفت که رضایتی از خدمات ندارد
|
[ترجمه Saeid.T] او هیچ ابایی نداشت از نارضایتی اش به خاطر خدمات
|
[ترجمه گوگل]او هیچ چیزی در مورد نارضایتی خود از این خدمات نشان نداد [ترجمه ترگمان]از این خدمتی که به او کرده بود هیچ استخوانی نسبت به dissatisfaction نداشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Stafford-Clark made no bones about reapplying for the job when Daldry was standing for it.
[ترجمه گوگل]استافورد-کلارک در مورد درخواست مجدد برای این شغل، زمانی که دالدری برای آن ایستاده بود، هیچ حرفی نزد [ترجمه ترگمان]استفورد - کلارک در مورد reapplying برای شغل زمانی که Daldry برای این کار ایستاده بود، هیچ استخوانی نداشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Mary made no bones about enjoying a drink.
[ترجمه گوگل]مری برای لذت بردن از نوشیدنی هیچ استخوانی نداشت [ترجمه ترگمان]مری هیچ استخوانی در مورد لذت بردن از یک نوشیدنی درست نمی کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He made no bones about his extreme left-wing views.
[ترجمه گوگل]او در مورد دیدگاه های چپ افراطی خود صحبتی نکرد [ترجمه ترگمان]او هیچ استخوانی در مورد دیدگاه های افراطی افراطی خود نداشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She made no bones about telling him exactly what she thought of him.
[ترجمه گوگل]او در مورد گفتن اینکه دقیقاً چه فکری در مورد او می کند به او فکر نمی کرد [ترجمه ترگمان]او هیچ استخوانی در این مورد نداشت که دقیقا به او بگوید که به چه فکر می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. They make no bones about how they left.
[ترجمه گوگل]آنها هیچ استخوانی در مورد نحوه رفتنشان نمی سازند [ترجمه ترگمان]اونا هیچ استخوانی در مورد چگونگی رفتن ندارن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The secretary was enormously dissatisfied with how some of our programs were being managed, and made no bones about it.
[ترجمه گوگل]منشی به شدت از نحوه مدیریت برخی از برنامههای ما ناراضی بود و در مورد آن حرفی نزد [ترجمه ترگمان]منشی بی اندازه ناراضی بود از اینکه چگونه برخی از برنامه های ما اداره می شد و هیچ bones در این مورد نداشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Mr. Stutzman makes no bones about his religious beliefs.
[ترجمه گوگل]آقای اشتوتزمن در مورد اعتقادات دینی خود هیچ حرفی نمی زند [ترجمه ترگمان]آقای \"Stutzman\" هیچ استخوانی در مورد عقاید مذهبی نداره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Well, the two of them had made no bones about what they thought of her.
[ترجمه گوگل]خوب، آن دو نفر در مورد آنچه که در مورد او فکر می کنند، هیچ چیزی درست نکرده بودند [ترجمه ترگمان]خوب، هر دوی آن ها هیچ استخوانی در مورد چیزی که به او می اندیشیدند نداشتند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. These five women made no bones about national honor or scientific achievement.
[ترجمه گوگل]این پنج زن از افتخارات ملی یا دستاوردهای علمی هیچ چیزی ساختند [ترجمه ترگمان]این پنج زن هیچ استخوان درباره شرافت ملی یا دستاوردهای علمی نداشتند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I make no apology or make no bones about being partisan.
[ترجمه گوگل]من هیچ عذرخواهی نمیکنم یا از طرفدار بودنم حرفی نمیزنم [ترجمه ترگمان]من هیچ عذرخواهی نمی کنم و هیچ دلیلی برای طرفداری از partisan ندارم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. He made no bones about displaying his artistic temperament.
[ترجمه گوگل]او برای نشان دادن خلق و خوی هنری خود هیچ قدردانی نکرد [ترجمه ترگمان]او هیچ استخوانی در مورد نمایش خلق و خوی هنرمندانه خود نداشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• speak one's mind, speak frankly
پیشنهاد کاربران
In the idiom "make no bones about ( something ) ", the word "bones" doesn't refer to actual bones anymore — it’s metaphorical and comes from old English. ### Historical meaning: Originally, in the 15th century, "bones" referred to real bones in soup or food. If you *found bones*, it meant trouble or hesitation while eating. If you *found no bones*, the meal was smooth—no issue. ... [مشاهده متن کامل]
Over time, that idea shifted into conversation: "no bones" = no hesitation, no objection, no sugar - coating. ### So in this idiom: * "bones" = difficulties, objections, or hesitation ( metaphorically ) * "make no bones about it" = to be open and direct, without hiding or softening anything 1. She made no bones about wanting a promotion. او هیچ تعارفی نداشت که می خواد ترفیع بگیره. 2. I’ll make no bones about it — I think you’re wrong. رک و راست بگم — فکر می کنم اشتباه می کنی. 3. They made no bones about their disappointment with the results. اونا اصلاً پنهون نکردن که از نتایج ناراضی هستن. 4. He made no bones about criticizing the manager. بدون رودربایستی از مدیر انتقاد کرد. 5. We made no bones about the fact that we couldn’t afford it. بی پرده گفتیم که توان مالیشو نداریم. 6. She made no bones about leaving the party early. بدون هیچ تعارفی زودتر از مهمونی رفت. 7. He made no bones about his love for classical music. علاقه ش به موسیقی کلاسیک رو اصلاً پنهون نمی کرد. 8. They made no bones about their plans to move abroad. رک گفتن که قصد دارن مهاجرت کنن. 9. I made no bones about asking for help when I needed it. بدون خجالت وقتی نیاز داشتم کمک خواستم. 10. The coach made no bones about who was responsible for the loss. مربی خیلی صریح گفت چه کسی باعث باخت شد. عبارت "make no bones about something" به طور استعاری به معنی رک و صریح بودن یا بی پرده و بدون تردید گفتن چیزی است. ### چرا این معنی را می دهد؟ ( ریشه تاریخی ) : این اصطلاح به قرن ۱۵ میلادی برمی گردد. در آن زمان، جمله ای مثل "he finds no bones in it" در مورد غذا گفته می شد—اگر در سوپ استخوان نبود، خوردنش راحت بود و مشکلی نداشت. به مرور، این حالت به معنای نداشتن مشکل یا تردید گسترش یافت، و بعد هم معنای امروزی اش یعنی رک بودن و تعارف نداشتن را پیدا کرد. ### خلاصه: "make no bones about it" یعنی: *بدون نگرانی یا تردید چیزی را گفتن، رک بودن، پنهان نکردن احساسات یا نظر. * عبارت "make no bones about ( something ) " در فارسی می تواند معانی مختلفی داشته باشد، که بسته به زمینه، به این شکل ها ترجمه می شود: ### 1. رک و صریح بودن، بدون پیچوندن یا پنهان کردن مثال: *او هیچ تعارفی نداشت که از مدیر انتقاد کنه. * این یعنی اینکه شخص بدون هیچگونه احتیاطی یا ترسی، چیزی رو که فکر می کنه به طور مستقیم و واضح می گه. ### 2. بدون تردید یا نگرانی انجام دادن کاری مثال: *او هیچ مشکلی نداشت که کمک بخواد. * در اینجا یعنی شخص بدون هیچگونه نگرانی یا شرم و حیا، درخواست کمک می کنه. ### 3. گفتن چیزی بدون پنهان کردن احساسات یا نظرات مثال: *اونا هیچ تعارفی نداشتن که بگن از نتیجه ناراضین. * این یعنی اینکه شخص یا گروه نظرش رو خیلی صریح و بی پرده بیان کرده، بدون اینکه بخواد چیزی رو مخفی کنه. ### 4. بی هیچ مانعی یا معطلی چیزی رو انجام دادن مثال: *او هیچ مشکلی نداشت که زودتر از مهمونی بره. * این نشان دهنده ی این است که فرد بدون تردید یا نگرانی به راحتی تصمیم می گیره یا کاری رو انجام می ده. chatgpt
• ابایی نداشتن ( از گفتن حرفی یا انجام کاری ) • صراحتاّ، با قطعیت و با اطمینان خاطر بیان کردن
to be very sure and definite about ( something ) درباره چیزی خیلی مطمئن و قطعی بودن He made no bones about his plans to cut expenses
عین خیالشون هم نیست. یا کَکِشون نمی گزه
✔️ابا نداشتن to not try to hide something or say you are sorry about it E. g. He makes no bones about the fact that his apartment is a mess