maidenhood

/ˈmeɪdnhʊd//ˈmeɪdnhʊd/

معنی: بکارت، دوشیزگی، تازگی
معانی دیگر: باکرگی، دوران دختری، دوشیزگی (maidhood هم می گویند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the period of time or condition of being unmarried or a virgin.

جمله های نمونه

1. Just as the kiss of the Prince awakens Sleeping Beauty, so the kiss of her own Prince Charming fractures the bride's slumber of maidenhood and initiates her into adult life.
[ترجمه گوگل]همانطور که بوسه شاهزاده زیبای خفته را بیدار می کند، بوسه شاهزاده جذاب خودش خواب دوشیگی عروس را می شکند و او را وارد زندگی بزرگسالی می کند
[ترجمه ترگمان]درست در همان هنگام که بوسه شاهزاده در خواب، زیبای خفته را در خواب بیدار می کند، به این ترتیب، بوسه شاهزاده خانم زیبای خفته او را در خواب بیدار می کند و به زندگی بزرگ ترها ادامه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. After vows, the bride'the floral wreath, which symbolizes her maidenhood, is removed and set afire by the mistress of ceremonies.
[ترجمه گوگل]پس از نذر، تاج گل عروس که نماد دوشیزه بودن اوست، برداشته می شود و توسط معشوقه مراسم به آتش کشیده می شود
[ترجمه ترگمان]پس از سوگند خوردن، عروس حلقه گل که نشانه maidenhood او است، برداشته شد و توسط بانوی مراسم به آتش کشیده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The recuperative power which pervaded organic nature was surely not denied to maidenhood alone.
[ترجمه گوگل]قدرت بازیابی که طبیعت ارگانیک را فراگرفته بود، مطمئناً تنها از دوشیزگی انکار نمی شد
[ترجمه ترگمان]قدرتی که طبیعت آلی را در بر گرفته بود مسلما به alone تجاوز نمی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. After vows, the bride's floral wreath, which symbolizes her maidenhood, is removed and set afire by the mistress of ceremonies.
[ترجمه گوگل]پس از نذر، تاج گل عروس که نماد دوشیزگی اوست، برداشته می شود و توسط معشوقه مراسم به آتش کشیده می شود
[ترجمه ترگمان]بعد از پیمان، حلقه گل عروس که نشانه maidenhood او است، برداشته شد و توسط بانوی مراسم به آتش کشیده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. After vows, the bride's floral wreath, which symbolizes her maidenhood, is removed and set afire by the mistress of ceremonies.
[ترجمه گوگل]پس از نذر، تاج گل عروس که نماد دوشیزگی اوست، برداشته می شود و توسط معشوقه مراسم به آتش کشیده می شود
[ترجمه ترگمان]بعد از پیمان، حلقه گل عروس که نشانه maidenhood او است، برداشته شد و توسط بانوی مراسم به آتش کشیده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Tired of her dull marital life, Emma insisted to continue the dreams from her maidenhood.
[ترجمه گوگل]اما که از زندگی زناشویی کسل کننده اش خسته شده بود، اصرار داشت که رویاهای دوران دختری خود را ادامه دهد
[ترجمه ترگمان]اما در حالی که از زندگی زناشویی خسته و خسته خود خسته شده بود، اصرار ورزید که به maidenhood ادامه بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I'm the bloody Kingslayer, remember? When I say you have honor, that's like a whore vouchsafing your maidenhood .
[ترجمه گوگل]من پادشاه خونین هستم، یادت هست؟ وقتی می‌گویم شرافت داری، مثل فاحشه‌ای است که دخترت را ضمانت می‌کند
[ترجمه ترگمان]من پادشاه لعنتی پادشاه هستم، یادته؟ وقتی من می گویم شما افتخار دارید، این مثل یک فاحشه است که از دوشیزگی خود خوشتان می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بکارت (اسم)
maidenhead, virginity, maidenhood

دوشیزگی (اسم)
virginity, maidenhood

تازگی (اسم)
verdancy, novelty, maidenhood, recency

انگلیسی به انگلیسی

• time when one is a maiden, state of being an unmarried woman or girl, state of being a virgin

پیشنهاد کاربران

بپرس