magnanimously


بزرگوارانه، با علو طبع، با استغنای طبع، از روی آقا منشی

جمله های نمونه

1. he forgave my offences magnanimously
او با بزرگواری گناهان مرا بخشید.

2. "The best man won, " he said, magnanimously conceding defeat.
[ترجمه گوگل]او با بزرگواری شکست را پذیرفت: «بهترین مرد پیروز شد
[ترجمه ترگمان]او با بزرگواری شکست را شکست و گفت: \" بهترین مرد پیروز شد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Magnanimously, I jumped in and offered to pay the discount difference so that my dining friend would not feel cheated.
[ترجمه گوگل]با بزرگواری پریدم داخل و پیشنهاد دادم مابه التفاوت تخفیف را بپردازم تا دوست ناهارخوری ام احساس تقلب نکند
[ترجمه ترگمان]من از جا پریدم و پیشنهاد تخفیف دادم تا دوست ناهار خوری من احساس خیانت نکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. "Dude, " said Hayes magnanimously, clapping his back. "It was cool. I wasn't mad.
[ترجمه گوگل]هیز با بزرگواری گفت: رفیق، پشتش را کف زد "باحال بود من عصبانی نبودم
[ترجمه ترگمان]هایس با بزرگواری پشت به او زد و گفت: \" Dude، باحال بود دیوونه نشدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Baichun Zheng also put his hand magnanimously.
[ترجمه گوگل]بایچون ژنگ هم بزرگوارانه دستش را گذاشت
[ترجمه ترگمان]ژنگ نیز با بزرگواری دستش را به سوی او دراز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Right before his execution, he magnanimously and proudly declared, 'What have I learned from reading the books of sages?
[ترجمه گوگل]درست قبل از اعدام، او با بزرگواری و افتخار گفت: «از خواندن کتاب‌های حکیمان چه آموخته‌ام؟
[ترجمه ترگمان]با بزرگواری و با افتخار گفت: درست قبل از اعدام، من از خواندن کتاب های of چه یاد گرفته ام؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Magnanimously, he forgave all those who had harmed him.
[ترجمه گوگل]با بزرگواری تمام کسانی را که به او آسیب رسانده بودند بخشید
[ترجمه ترگمان]او همه کسانی را که به او صدمه زده بودند بخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Instead, she acted magnanimously like a goddess of beauty who understands and forgives her followers' jealousy.
[ترجمه گوگل]در عوض، او مانند الهه زیبایی که حسادت پیروانش را درک می کند و می بخشد، بزرگوارانه رفتار کرد
[ترجمه ترگمان]در عوض، او با بزرگواری مانند یک الهه زیبایی رفتار کرد که درک می کند و حسادت پیروانش را می بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. "You were right, and we were wrong," he said magnanimously.
[ترجمه گوگل]او با بزرگواری گفت: شما درست می گفتید و ما اشتباه می کردیم
[ترجمه ترگمان]او با بزرگواری گفت: \" تو درست می گفتی، و ما اشتباه می کردیم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We all lie at one time or the other, impulsively or intentionally, magnanimously or maliciously. We lie in personal relationships, social conversations, work places for good or bad reasons. Dr T. P. Chia
[ترجمه گوگل]همه ما در یک زمان، تکانشی یا عمدی، بزرگوارانه یا بدخواهانه دروغ می گوییم ما در روابط شخصی، مکالمات اجتماعی، محل کار به دلایل خوب یا بد دروغ می گوییم دکتر تی پی چیا
[ترجمه ترگمان]همه ما در یک زمان دروغ می گوییم، یا به طور آنی یا عمدا یا با بزرگواری یا maliciously ما در روابط شخصی، گفتگوی اجتماعی، محل کار به دلایل خوب یا بد زندگی می کنیم دکتر تی پی چیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The husbands had won the victory over the wives, but the vanquished magnanimously provided the crown.
[ترجمه گوگل]شوهران بر همسران پیروز شده بودند، اما مغلوبان با بزرگواری تاج را به دست آوردند
[ترجمه ترگمان]شوهران بر the پیروز شده بودند، اما با بزرگواری تاج را به دست آورده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It was either accepting this negotiated peace that Germany was magnanimously offering them, or going on with the war and being totally defeated.
[ترجمه گوگل]آلمان یا پذیرفتن این صلح از طریق مذاکره بود که بزرگوارانه به آنها پیشنهاد می کرد، یا جنگ را ادامه می داد و کاملاً شکست می خورد
[ترجمه ترگمان]یا پذیرفتن این صلح مذاکره شده بود که آلمان با بزرگواری آن ها را عرضه می کرد، یا با جنگ می رفت و کاملا شکست خورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They are better women than I, " she replied, magnanimously sticking to her resolve. "
[ترجمه گوگل]آنها زنان بهتر از من هستند، "او با بزرگواری به عزم خود پایبند بود "
[ترجمه ترگمان]او با بزرگواری به عزم خود چسبیده بود و پاسخ داد: \" آن ها زنان بهتری نسبت به من هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• nobly, generously, unselfishly

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : magnanimity
✅️ صفت ( adjective ) : magnanimous
✅️ قید ( adverb ) : magnanimously

بپرس