magistracy

/ˈmædʒɪstrəsi//ˈmædʒɪstrəsi/

معنی: قاضی، ریاست کلانتری یا دادگاه بخش
معانی دیگر: مقام یا دوره ی خدمت قاضی دادگاه بخش یا امین صلح، کادیک گری، قضاوت، امنای صلح، کادیکان، مجریان قانون

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: magistracies
(1) تعریف: the office, term, or jurisdiction of a magistrate.

(2) تعریف: magistrates generally or collectively.

جمله های نمونه

1. He's been elected to the magistracy.
[ترجمه گوگل]او به عنوان قوه قضائیه انتخاب شده است
[ترجمه ترگمان]او برای مقام قضایی انتخاب شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. What actually happened was that a less doctrinaire magistracy put local taxes up in order to provide bread for poor families.
[ترجمه گوگل]آنچه در واقع اتفاق افتاد این بود که یک دادگستری کمتر دکترینر مالیات های محلی را برای تامین نان خانواده های فقیر افزایش داد
[ترجمه ترگمان]آنچه واقعا اتفاق افتاد این بود که دستگاه قضایی less مالیات محلی را به منظور تامین نان برای خانواده های فقیر وضع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The magistracy was usually considered a necessary precondition for entry into the Roman Senate.
[ترجمه گوگل]قاضی معمولاً پیش شرط لازم برای ورود به مجلس سنای روم در نظر گرفته می شد
[ترجمه ترگمان]هیات قضایی معمولا پیش شرط لازمی برای ورود به مجلس سنای روم محسوب می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Commander's headquarters: This be United Nations magistracy and we have no power interference!
[ترجمه گوگل]مقر فرماندهی: اینجا قوه قضائیه سازمان ملل است و ما هیچ دخالت قدرت نداریم!
[ترجمه ترگمان]ستاد فرمانده کل: این دستگاه قضایی ملل متحد است و ما هیچ دخالت قدرتی نداریم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The oldest and most important magistracy was the consulship, which can best be described as a dual prime ministership or presidency .
[ترجمه گوگل]قدیمی ترین و مهم ترین قاضی، کنسولگری بود که می توان آن را به عنوان نخست وزیری یا ریاست جمهوری دوگانه توصیف کرد
[ترجمه ترگمان]قدیمی ترین و مهم ترین مقام قضایی دوره کنسولی بود که می توان آن را به عنوان یک مقام دوگانه یا مقام ریاست جمهوری توصیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The magistrate after his death, relatives of the magistracy, not a runner officials and condolences go.
[ترجمه گوگل]قاضی بعد از مرگش، اقوام دادگستری، نه دونده مسئولان و تسلیت می روند
[ترجمه ترگمان]رئیس دادگاه پس از مرگ وی، بستگان هیات قضایی، و نه مقامات رسمی و تسلیت آمیز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Exterior of the North Kowloon Magistracy.
[ترجمه گوگل]نمای بیرونی دادگاه کاولون شمالی
[ترجمه ترگمان]حاشیه شمالی Kowloon شمالی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The First Clerk of the Magistracy must be law-abiding and honesty itself.
[ترجمه گوگل]اولین منشی دادگاه باید قانونمند و خود صداقت باشد
[ترجمه ترگمان]اولین کلرک از the باید خود وفادار و درستکار باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Support in South Kowloon Magistracy, Yau Ma Tei Over a hundred people.
[ترجمه گوگل]پشتیبانی در دادگاه کولون جنوبی، Yau Ma Tei بیش از صد نفر
[ترجمه ترگمان]پشتیبانی تو آمریکای جنوبی \"magistracy\"، \"Yau Tei\" بیش از صد نفر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Throughout the six years which have intervened these charges have remained in the magistracy, the subject of successive remands.
[ترجمه گوگل]در طول شش سالی که مداخله کرده است، این اتهامات در قوه قضائیه باقی مانده است که موضوع بازداشت های متوالی است
[ترجمه ترگمان]در طول شش سالی که در این اتهامات دخالت کرده است، در بخش قضایی، موضوع of متوالی باقی مانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Here too wealth and power were concentrated in the hands of the magistracy, the clergy and the landed aristocracy.
[ترجمه گوگل]در اینجا نیز ثروت و قدرت در دستان قوه قضائیه، روحانیون و اشراف زمینی متمرکز شده بود
[ترجمه ترگمان]در اینجا بیش از حد ثروت و قدرت در دستان قضات، روحانیان و اشراف پیاده متمرکز شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The result was particularly disappointing, given the fact that the magistracy had already been purged by both Charles and James.
[ترجمه گوگل]نتیجه به خصوص ناامید کننده بود، با توجه به این واقعیت که دادگاه قبلاً توسط چارلز و جیمز پاکسازی شده بود
[ترجمه ترگمان]نتیجه آن به ویژه نومید کننده بود، با توجه به این که دستگاه قضایی قبلا هم توسط چارلز و هم جیمز پاک سازی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. And I was glad to visit it again today. Moreover, first time visiting Central Police Station and Former Central Magistracy as well.
[ترجمه گوگل]و خوشحالم که امروز دوباره از آن بازدید کردم علاوه بر این، برای اولین بار از ایستگاه پلیس مرکزی و دادگاه مرکزی سابق نیز بازدید می کنم
[ترجمه ترگمان]و از دیدن دوباره آن خوشحال شدم علاوه بر آن، برای اولین بار به پاسگاه پلیس مرکزی و magistracy مرکزی سابق رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It was the place whence proclamations were wont to be made, amidst an assemblage of the magistracy, with all the ceremonial that attended such public observances in those days.
[ترجمه گوگل]این مکانی بود که معمولاً اعلامیه‌ها از آنجا صادر می‌شد، در میان مجموعه‌ای از مقامات قضایی، با تمام مراسم تشریفاتی که در آن روزها در چنین مراسم عمومی شرکت می‌کردند
[ترجمه ترگمان]این محلی بود که اعلامیه ها در میان هیات وزیران بشمار می رفت، با تمام تشریفاتی که در آن روزها با رعایت رعایت آداب اجتماعی شرکت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قاضی (اسم)
judge, arbiter, magistracy, praetor, bencher, praetorian

ریاست کلانتری یا دادگاه بخش (اسم)
magistracy

انگلیسی به انگلیسی

• position or duties of a magistrate; body of magistrates, magistrates collectively

پیشنهاد کاربران

بپرس