magically


از روی جادویی

جمله های نمونه

1. water magically transformed into honey
آب که با افسون تبدیل به عسل شده است

2. Anthony Storr shows how these depressive fears were magically transmuted in the literary sphere.
[ترجمه گوگل]آنتونی استور نشان می‌دهد که چگونه این ترس‌های افسرده به طرز جادویی در حوزه ادبی تغییر شکل داده‌اند
[ترجمه ترگمان]آنتونی Storr نشان می دهد که چگونه این ترس ها به طور جادویی در فضای ادبی گنجانده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. An unattractive, cement-filled track in the morning magically becomes a welcoming tree-lined avenue by mid-afternoon.
[ترجمه گوگل]یک مسیر غیرجذاب و پر از سیمان در صبح به طرزی جادویی تا اواسط بعد از ظهر به خیابانی پردرخت و دلپذیر تبدیل می‌شود
[ترجمه ترگمان]یک مسیر پر از سیمان و سیمان در صبح به صورت جادویی تبدیل به یک خیابان پر از درخت در وسط بعد از ظهر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Then, almost magically, as she realised this, something stirred inside her and that something was excitement and courage.
[ترجمه گوگل]سپس، تقریباً به طرزی جادویی، هنگامی که او این را فهمید، چیزی در درونش تکان خورد و آن چیزی هیجان و شجاعت بود
[ترجمه ترگمان]سپس، وقتی که این مساله را درک می کرد، چیزی در درونش به حرکت در آمد و این چیزی بود که هیجان و شجاعت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Clearly, these genes did not just magically appear with the advent of the human discovery of fermentation.
[ترجمه گوگل]واضح است که این ژن‌ها فقط به صورت جادویی با ظهور انسان در مورد تخمیر ظاهر نشدند
[ترجمه ترگمان]واضح است که این ژن ها به طور جادویی با ظهور کشف انسان از تخمیر ظاهر نمی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Magically everyone knew just what had happened.
[ترجمه گوگل]به طور جادویی همه می دانستند که چه اتفاقی افتاده است
[ترجمه ترگمان]همه می دانستند که چه اتفاقی افتاده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Magically, the two most obvious options are Flight and Become Ethereal, although other innovative solutions are possible.
[ترجمه گوگل]به طور جادویی، دو گزینه واضح‌ترین گزینه‌ها پرواز و تبدیل شدن به اتریوم هستند، اگرچه راه‌حل‌های ابتکاری دیگری نیز ممکن است
[ترجمه ترگمان]magically، دو گزینه کاملا بدیهی، پرواز و تبدیل شدن به ethereal هستند، اگر چه راه حل های ابتکاری دیگری ممکن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A magically barred inner space, removed from everyday life.
[ترجمه گوگل]فضای داخلی محصور جادویی، حذف شده از زندگی روزمره
[ترجمه ترگمان]یک فضای داخلی جادویی که از زندگی روزمره جدا شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Music is magically powerful, soulfully rich, spiritually resourceful, emotionally versatile, psychologically and physically therapeutic. Music makes people feel, think, act and change. Music makes people feel good, relaxes and improves the soul, heart and mind, boosts the immune system, and reduces emotional and physical pains. Dr T. P. Chia
[ترجمه گوگل]موسیقی به طور جادویی قدرتمند، از نظر روحی غنی، از نظر معنوی منبع، از نظر عاطفی همه کاره، از نظر روانی و جسمی درمانی است موسیقی باعث می شود مردم احساس کنند، فکر کنند، عمل کنند و تغییر کنند موسیقی باعث ایجاد حس خوب، آرامش و بهبود روح، قلب و ذهن، تقویت سیستم ایمنی بدن و کاهش دردهای روحی و جسمی می شود دکتر تی پی چیا
[ترجمه ترگمان]موسیقی به صورت جادویی قدرتمند، soulfully غنی، روحی، روحی، روحی، روانی، روانی و فیزیکی است موسیقی باعث می شود که مردم احساس، فکر، عمل و تغییر کنند موسیقی باعث می شود که مردم احساس خوبی داشته باشند، استراحت کنند و روح، قلب و ذهن را بهبود بخشند، سیستم ایمنی را تقویت کنند، و درده ای احساسی و فیزیکی را کاهش دهند دکتر تی پی چیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Music creates money and makes magically and miraculously rich artists or singers. Dr T. P. Chia
[ترجمه گوگل]موسیقی پول می آفریند و هنرمندان یا خوانندگانی را به طور جادویی و معجزه آسایی ثروتمند می سازد دکتر تی پی چیا
[ترجمه ترگمان]موسیقی باعث ایجاد پول می شود و به طور جادویی و به طور معجزه اسایی به هنرمندان یا خوانندگان ثروتمند تبدیل می شود دکتر تی پی چیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Harpy is magically kept alive, but suffers agonizing hunger pangs and is in constant pain.
[ترجمه گوگل]هارپی به طور جادویی زنده نگه داشته می شود، اما از گرسنگی دردناک رنج می برد و مدام در درد است
[ترجمه ترگمان]The به طور جادویی زنده نگه داشته شده، اما از درد مزمن رنج می برد و در درد دائمی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Almost magically the pain in her face recedes.
[ترجمه گوگل]تقریباً به طور جادویی درد در صورتش فروکش می کند
[ترجمه ترگمان]تقریبا به صورت جادویی درد از پس می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Magically, new shoes ap-peared in his shop overnight.
[ترجمه گوگل]به طور جادویی، کفش های جدید یک شبه در مغازه او ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]magically، یک جفت کفش جدید، یک شبه در مغازه او ظاهر شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Appearing magically out of shadow, suddenly she shone there before them, the focus of light and warmth and refuge.
[ترجمه گوگل]او که به طرز جادویی از سایه ظاهر شد، ناگهان در آنجا در مقابل آنها درخشید، کانون نور و گرما و پناهگاه
[ترجمه ترگمان]به ظاهر به طور جادویی از سایه خارج شدیم، ناگهان او در مقابل آن ها می درخشید، تمرکز نور و گرما و پناه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• by means of magic, in a magical manner

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : magic
✅️ اسم ( noun ) : magic
✅️ صفت ( adjective ) : magical / magic
✅️ قید ( adverb ) : magically
به طرزی جادویی

بپرس