monthly

/ˈmənθli//ˈmʌnθli/

معنی: ماهواره، خونریزی رحم، هر ماهه، یکماهه، ماهیانه، ماهی یکبار، ماهواره
معانی دیگر: ماهانه، نشریه ی ماهانه، مجله ی ماهانه، ماهنامه

جمله های نمونه

1. monthly income
درآمد ماهانه

2. her monthly salary is still pretty microscopic
حقوق ماهانه ی او هنوز بسیار ناچیز است.

3. his monthly salary was inadequate
حقوق ماهیانه ی او کافی نبود.

4. professors' monthly meeting
جلسه ی ماهیانه استادان

5. the monthly function of the club includes dinner and also dance
جشن ماهیانه ی باشگاه شامل شام و رقص هم می شود.

6. the monthly paper of our college
ماهنامه ی دانشکده ی ما

7. the bank's monthly statements to each of the account holders
گزارش ماهیانه ی بانک به هر یک از حسابداران

8. the payment of monthly installments
پرداخت اقساط ماهانه

9. this magazine appears monthly
این مجله هر ماه در می آید.

10. his insinuations about my monthly income
کنایه های او درباره ی درآمد ماهیانه ی من

11. he wanted to commute his monthly pension salary into a lump sum
او می خواست حقوق ماهیانه ی باز نشستگی خود را به یک مبلغ یکجا تبدیل کند.

12. this house leases at a monthly rental of $600
کرایه ی ماهیانه ی این خانه 600 دلار است.

13. as a result of non payment of monthly installments, your insurance policy has lapsed
در اثر عدم پرداخت اقساط ماهیانه بیمه نامه ی شما از اعتبار ساقط شده است (باطل شده است).

14. the tax takes quite a bite from my monthly pay
مالیات حسابی از حقوق ماهیانه ام می کاهد.

15. We get a phone bill monthly.
[ترجمه گوگل]ماهانه قبض تلفن می گیریم
[ترجمه ترگمان] ما یه قبض تلفن داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. For a monthly flat fee, paid by the consumer or employer, HMOs provide a specified list of medical services both in and outside the hospital.
[ترجمه گوگل]HMO ها برای یک هزینه ثابت ماهانه که توسط مصرف کننده یا کارفرما پرداخت می شود، فهرست مشخصی از خدمات پزشکی را در داخل و خارج از بیمارستان ارائه می دهند
[ترجمه ترگمان]برای یک هزینه آپارتمان ماهیانه که توسط مصرف کننده و یا کارفرما پرداخت می شود، HMOs یک لیست مشخص از خدمات پزشکی را در داخل و خارج از بیمارستان ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Are you paid weekly or monthly?
[ترجمه گوگل]هفتگی یا ماهانه حقوق میگیرید؟
[ترجمه ترگمان]آیا به صورت هفتگی یا ماهانه حقوق می گیرید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. He got a raise in his monthly wages.
[ترجمه گوگل]حقوق ماهیانه اش افزایش پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]حقوق ماهیانه خود را افزایش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. The monthly rent for a two-bedroom flat would be £95 3
[ترجمه گوگل]اجاره ماهانه یک آپارتمان دو خوابه 95 پوند 3 خواهد بود
[ترجمه ترگمان]اجاره ماهانه برای یک آپارتمان دو خوابه، ۹۵ پوند خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. A monthly is more economical than 4 weeklies.
[ترجمه گوگل]یک ماهنامه به صرفه تر از 4 هفته نامه است
[ترجمه ترگمان]ماهانه more از ۴ هفتگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. Members all receive a free copy of the monthly newsletter.
[ترجمه گوگل]همه اعضا یک نسخه رایگان از خبرنامه ماهانه دریافت می کنند
[ترجمه ترگمان]همه اعضا یک کپی رایگان از خبرنامه ماهانه دریافت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ماهواره (اسم)
monthly, monthly pension, monthly payment, monthly wages

خونریزی رحم (اسم)
monthly, menses, menstruation

هر ماهه (صفت)
monthly

یکماهه (صفت)
monthly

ماهیانه (قید)
monthly

ماهی یکبار (قید)
monthly

ماهواره (قید)
every month, monthly, once a month

انگلیسی به انگلیسی

• document printed once a month; woman's menstrual period (informal)
occurring once a month; lasting a month; of or pertaining to a month
once a month
you use monthly to describe something that happens every month.

پیشنهاد کاربران

خانم صبا راد monthly میتواند صفت نیز باشد :
? How much is your monthly payment
قید هم میتواند باشد :
? How much do you pay monthly
ماهانه ( هر ماه یکبار )
این عبارت "قید" یا adverb هست.

بپرس