monocular

/məˈnɑːkjələr//mɒˈnɒkjʊlə/

معنی: یکچشمه
معانی دیگر: یک چشمی، دارای فقط یک چشم، وابسته به یا برای فقط یک چشم، ویژه یک چشم

جمله های نمونه

1. Even with the magnification of a monocular, I can barely make out indistinct humps gliding through the darkening water.
[ترجمه گوگل]حتی با بزرگنمایی یک چشمی، به سختی می توانم قوزهای نامشخصی را که در میان آب تاریک می چرخند، تشخیص دهم
[ترجمه ترگمان]حتی با the یک monocular، به سختی می توانم از میان آب تیره و indistinct عبور کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Objective : To study the effect of monocular occlusion on amblyopia with latent nystagmus.
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه اثر انسداد تک چشمی بر آمبلیوپی با نیستاگموس نهفته انجام شد
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه اثر انسداد monocular بر روی amblyopia با nystagmus نهان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. When a horse switches from monocular vision to binocular vision, this causes objects to jump and distort - until focused on again.
[ترجمه گوگل]هنگامی که اسب از دید تک چشمی به دید دوچشمی تغییر می کند، این باعث می شود که اشیا بپرند و منحرف شوند - تا زمانی که دوباره روی آنها متمرکز شود
[ترجمه ترگمان]زمانی که یک اسب از دیدگاه monocular به دیدگاه binocular تغییر می کند، این باعث می شود که اشیا روی هم بپرند و تغییر شکل دهند - تا زمانی که دوباره متمرکز شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This paper analyzes the monocular stereo vision algorithm based on bifocal imaging.
[ترجمه گوگل]این مقاله الگوریتم دید استریو تک چشمی را بر اساس تصویربرداری دو کانونی تحلیل می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله به بررسی الگوریتم تصویر استریو monocular براساس تصویربرداری bifocal می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This paper presents an embedded monocular vision system for object tracking in real time with coprocessor architecture based on DSPand FPGA.
[ترجمه گوگل]این مقاله یک سیستم بینایی تک چشمی تعبیه شده را برای ردیابی شی در زمان واقعی با معماری کمک پردازنده بر اساس DSPand FPGA ارائه می کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک سیستم بینایی رایانه ای تعبیه شده برای ردیابی اشیا در زمان واقعی با معماری coprocessor مبتنی بر FPGA DSPand ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. At last, an algorithm based on monocular vision for this purpose was put forward and proved by experiments.
[ترجمه گوگل]در نهایت الگوریتمی مبتنی بر دید تک چشمی برای این منظور مطرح و با آزمایشات اثبات شد
[ترجمه ترگمان]در نهایت الگوریتمی براساس دیدگاه monocular برای این هدف مطرح شد و با آزمایش ثابت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The speed of establishment of monocular alimentary conditioned reflex and differentiation was studied in 8 rabbits.
[ترجمه گوگل]سرعت ایجاد رفلکس شرطی گوارشی تک چشمی و تمایز در 8 خرگوش مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]سرعت تاسیس of conditioned alimentary و تمایز در ۸ خرگوش مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Taking the specially designed planar target with the monocular vision system, the projection line of the reference points is built.
[ترجمه گوگل]با گرفتن هدف مسطح طراحی شده ویژه با سیستم دید تک چشمی، خط طرح نقاط مرجع ساخته می شود
[ترجمه ترگمان]با در نظر گرفتن یک هدف مسطح طراحی شده با سیستم بینایی monocular، خط افکنش تصویر مرجع نیز ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A method to measure object distance by monocular vision was proposed.
[ترجمه گوگل]روشی برای اندازه گیری فاصله جسم با دید تک چشمی پیشنهاد شد
[ترجمه ترگمان]روشی برای اندازه گیری فاصله شی از دیدگاه monocular ارائه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Binocular stereo vision has incomparable advantages over monocular vision and it is a preceding research area of machine vision.
[ترجمه گوگل]دید استریو دوچشمی مزایای بی‌نظیری نسبت به دید تک چشمی دارد و یکی از حوزه‌های تحقیقاتی قبلی در بینایی ماشین است
[ترجمه ترگمان]تصویر استریو binocular مزیت های بی نظیری نسبت به دیدگاه monocular دارد و یک حوزه تحقیقاتی قبلی از دید ماشین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. For this method belongs to monocular vision, it avoids the unefficient problems of the correspondence of stereoscopic vision feature point.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که این روش متعلق به دید تک چشمی است، از مشکلات ناکارآمد مطابقت نقطه ویژگی دید استریوسکوپی جلوگیری می کند
[ترجمه ترگمان]چون این روش به دیدگاه monocular تعلق دارد، از مشکلات unefficient مربوط به point دیدگاه stereoscopic اجتناب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. CONCLUSION:Binocular or monocular medial rectus muscle resection in treatment of convergence insufficiency concomitant exotropia has satisfactory effect.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: رزکسیون عضله راست میانی دوچشمی یا تک چشمی در درمان اگزوتروپی همراه با نارسایی همگرایی اثر رضایت بخشی دارد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: binocular یا monocular میانی ماهیچه rectus در درمان نارسایی هم گرایی تاثیر رضایت بخشی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Horses cannot use binocular and monocular vision at the same time. It is very important to have your horse attention when working with them.
[ترجمه گوگل]اسب ها نمی توانند به طور همزمان از دید دوچشمی و تک چشمی استفاده کنند توجه به اسب هنگام کار با آنها بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]اسب ها در عین حال نمی توانند از دید binocular و monocular استفاده کنند مهم است که هنگام کار با آن ها توجه بیشتری به اسب داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The whole perspective construction is based on monocular vision and is approached by an analysis of vision in which Alberti examines the way bodies seem to change their appearance.
[ترجمه گوگل]کل ساختار پرسپکتیو مبتنی بر دید تک چشمی است و با تجزیه و تحلیل بینایی مورد بررسی قرار می گیرد که در آن آلبرتی نحوه تغییر ظاهر بدن را بررسی می کند
[ترجمه ترگمان]کل ساختار دیدگاه مبتنی بر دیدگاه monocular است و با تجزیه و تحلیل دیدگاه که در آن Alberti به نظر می رسد شکل ظاهر خود را تغییر می دهد، نزدیک می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. To solve the sphere ranging problem of fixed monocular vision, the analytical formulation of ellipse center offset is deduced, and the calibration method using this formulation is proposed.
[ترجمه گوگل]برای حل مشکل محدوده کره دید تک چشمی ثابت، فرمول تحلیلی افست مرکز بیضی استنتاج شده و روش کالیبراسیون با استفاده از این فرمول پیشنهاد شده است
[ترجمه ترگمان]برای حل مساله محدوده وسیعی از دیدگاه monocular ثابت، فرمول بندی تحلیلی of مرکز ellipse استنتاج می شود و روش کالیبراسیون با استفاده از این فرمول پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

یک چشمه (صفت)
one-sided, monocular

انگلیسی به انگلیسی

• one-eyed, having one eye (ophthalmology)

پیشنهاد کاربران

[پزشکی] تک چشمی: 1. دارای یک قطعه چشمی 2. موثر بر یک چشم
تک چشمی
مثال :
Monocular diplopia : دو بینی تک چشمی
monocular ( فیزیک )
واژه مصوب: تک چشمی
تعریف: ویژگی وسیله ای که برای تجهیز یک چشم طراحی یا ساخته می شود
تک چشمی ( یعنی کسی که یک چشم دیگش مشکل داره و دیدش فقط با یک چشم خوب هست )
مثال : The functionally monocular athlete should be evaluated by an ophthalmologist before being admitted to participation in a particular sport.
...
[مشاهده متن کامل]

قبل از اینکه در یک ورزش خاص شرکت کند ، یک ورزشکار تک ( یک ) چشمی به لحاظ عملکردی باید توسط چشم پزشک ارزیابی شود.
The functionally one - eyed, or monocular, athlete should take extra precautions.
از نظر عملکردی یک ورزشکار یک چشم یا تک چشمی باید اقدامات احتیاطی بیشتری انجام دهد.

بپرس