metropolis

/məˈtrɑːpələs//məˈtrɒpəlɪs/

معنی: کلان شهر، مادرشهر، شهر بزرگ
معانی دیگر: مرکز، شهر عمده ی کشور یا ناحیه

جمله های نمونه

1. he visioned the tiny village as a metropolis
در عالم رویا آن دهکده ی کوچک را به صورت یک شهر بزرگ دید.

2. The city has become a huge, bustling metropolis.
[ترجمه گوگل]این شهر به یک کلان شهر بزرگ و شلوغ تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]شهر به پایتخت بزرگ و پر جنب و جوش تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Yet she was itching to move to the metropolis and bombarded her parents with subtle and not so subtle requests.
[ترجمه گوگل]با این حال او برای رفتن به کلان شهر احساس خارش داشت و پدر و مادرش را با درخواست های ظریف و نه چندان ظریف بمباران می کرد
[ترجمه ترگمان]با این همه، دلش می خواست به پایتخت برود و پدر و مادرش را با زیرکی و نه چندان subtle بمباران کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It was a metropolis of two streets, after all, and everyone saw everybody else six times a day.
[ترجمه گوگل]بالاخره کلان شهر دو خیابان بود و همه روزی شش بار دیگران را می دیدند
[ترجمه ترگمان]پس از این همه، شهر پایتخت دو خیابان بود و همه کس را شش بار در روز می دیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Metropolis in Saltcoats, for example, recently pulled off a major coup by securing a live set from Chaka Khan.
[ترجمه گوگل]برای مثال، Metropolis in Saltcoats، اخیراً با تهیه یک مجموعه زنده از چاکا خان، یک کودتای بزرگ انجام داد
[ترجمه ترگمان]برای مثال The در Saltcoats اخیرا یک کودتای بزرگ را با تضمین یک مجموعه زنده از Chaka خان آغاز کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They drove quickly, leaving the immense metropolis behind them.
[ترجمه گوگل]آنها به سرعت رانندگی کردند و کلان شهر عظیم را پشت سر خود رها کردند
[ترجمه ترگمان]به سرعت حرکت کردند و پایتخت عظیم را پشت سر گذاشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Commissioner of Police of the Metropolis has taken new evidence which has been received and is being assessed by my Department.
[ترجمه گوگل]کمیسر پلیس کلانشهر مدارک جدیدی گرفته است که دریافت شده و توسط اداره من در حال ارزیابی است
[ترجمه ترگمان]کمیسر پلیس of مدرک جدیدی گرفته است که توسط اداره من مورد ارزیابی قرار گرفته و مورد ارزیابی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The metropolis also houses a host of smaller patches of urban wasteland from a few hundred square metres to several hectares.
[ترجمه گوگل]این کلان شهر همچنین مجموعه ای از تکه های کوچکتر از زمین های بایر شهری از چند صد متر مربع تا چندین هکتار را در خود جای داده است
[ترجمه ترگمان]پایتخت این شهر، میزبان بخش هایی از زمین های بایر شهری است که از چند صد متر مربع به چندین هکتار می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Paris nowadays is a busy and crowded metropolis.
[ترجمه گوگل]پاریس امروزه یک کلان شهر شلوغ و شلوغ است
[ترجمه ترگمان]امروزه پاریس پایتخت شلوغ و شلوغی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. After 1850 Paris grew quickly into a busy metropolis.
[ترجمه گوگل]پس از سال 1850 پاریس به سرعت به یک کلان شهر شلوغ تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]پس از سال ۱۸۵۰، پاریس به سرعت تبدیل به یک پایتخت شلوغ شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Not a city but a metropolis, with enough mazy back streets and alleys and passageways to satisfy the most avid intriguer.
[ترجمه گوگل]نه یک شهر، بلکه یک کلان شهر، با خیابان‌ها و کوچه‌ها و گذرگاه‌های پر پیچ و خم کافی برای راضی کردن مشتاق‌ترین علاقه‌مندان
[ترجمه ترگمان]شهری به جز پایتخت که به اندازه کافی خیابان ها و خیابان ها و راهروها و راهروها را برای راضی کردن the دسیسه کار گذاشته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Sant'Elia's city was a utopian metropolis designed on a monumental scale.
[ترجمه گوگل]شهر سنت الیا یک کلان شهر اتوپیایی بود که در مقیاسی تاریخی طراحی شده بود
[ترجمه ترگمان]شهر سنت الیا، یک کلان شهر utopian بود که در یک مقیاس عظیم طراحی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The city is a sprawling chaotic metropolis of some eight million residents.
[ترجمه گوگل]این شهر یک کلان شهر پر هرج و مرج با حدود هشت میلیون نفر است
[ترجمه ترگمان]این شهر یک پایتخت بی نظم و بی نظم از حدود هشت میلیون سکنه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Shanghai is an international metropolis full of vigor, dynamism and variety.
[ترجمه گوگل]شانگهای یک کلان شهر بین المللی پر از انرژی، پویایی و تنوع است
[ترجمه ترگمان]شانگهای یک کلان شهر بین المللی پر از نیرو، پویایی و تنوع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کلان شهر (اسم)
metropolis

مادرشهر (اسم)
metropolis

شهر بزرگ (اسم)
metropolis

انگلیسی به انگلیسی

• main city, important city; capital city; mother city
a metropolis is a very large city; a formal word.

پیشنهاد کاربران

۱. کلان شهر. شهر عمده. شهر بزرگ ۲. مرکز. پایتخت
مثال:
It's a deadly game, but it's just one way of escaping the daily pressures of life in the metropolis.
آن یک بازی مرگبار است اما آن تنها یک راه برای فرار از فشار روزانه از زندگی در یک کلان شهر است.
ممنون آقای اخوان بهابادی. شمت معلم خوبی میشید.
ابتدا کلمات ( polis= شهر ) و ( police=پلیس ) توضیح داده می شود:
فرق پولیس با پلیس در تفاوت s با c و نداشتن e در آخر کلمه ی شهر است. خب برای یادسپاری اسانتر بیایید با کلمات بازی کنیم:
در کلمه ی آشنای پلیس police کلمه ی یخ یا همان ice وجود دارد پلیس ها سعی می کنند ادمهای خلاف کار را تبدیل به یخ کنند یعنی منجمد و غیرفعال کنند همانطور که یکی از معانی iceمنجمد کردن است.
...
[مشاهده متن کامل]

اما برای اسان سازی یادسپاری پولیس ( Polis ) باید یاد پرسپولیس ( persepolis ) کرد که به معنی شهر پارس ( پایتخت سرزمین پارس ) است به همین اسانی و داشتن حرف s بدون داشتن حرف e در آخر حکایت از استرانگ و قوی بودن ان دارد مثل تیم پرسپولیس که ازقویترین تیم ها محسوب می شود ( فرض شد s مخفف کلمه ی strong به معنای قوی است ) .
متروپولیس یعنی کلان شهر ، برای یادسپاری اسانتر این کلمه را به دو بخش تقسیم می کنیم:
metro polis=metropolis
مترو شهر=کلان شهر
حتما شهرهایی که مترو دارند شهرهای بزرگی هستند.

کلان شهر

the chief or capital city
پایتخت
شهر اصلی
شهر مهم و ( بزرگ )
a large important city
a city regarded as a center of a specified activity
مرکز اصلی . . .

بپرس