mess up

/mɛs ʌp//mɛs ʌp/

جمله های نمونه

1. He got another chance and didn't want to mess up again.
[ترجمه منا جهانبخشی] او یک فرصت دیگر به دست آورد و نمیخواست که این شانسش را هم از دست بدهد.
|
[ترجمه جانان] اون فقط یه فرصت دیگه داشت و نمیخواست دوباره گند بزنه
|
[ترجمه گوگل]او یک فرصت دیگر پیدا کرد و نمی خواست دوباره به هم بریزد
[ترجمه ترگمان]اون یه شانس دیگه هم داشت و نمی خواست دوباره به هم بریزه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Don't mess up my hair: I've just combed it.
[ترجمه منا جهانبخشی] موهامو بهم نریز، تازه شونه شون کردم.
|
[ترجمه گوگل]موهایم را به هم نریز: من تازه آنها را شانه کردم
[ترجمه ترگمان]موهایم را خراب نکن، من تازه آن را شانه کرده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. That will mess up the whole analysis.
[ترجمه منا جهانبخشی] این کار کل تحقیقات ما را نقش بر آب می کند.
|
[ترجمه گوگل]که کل تحلیل را به هم می زند
[ترجمه ترگمان]این کار کل تجزیه و تحلیل را خراب خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. What are the odds that they will mess up?
[ترجمه منا جهانبخشی] احتمال اینکه خرابکاری کنند چقدر است؟
|
[ترجمه گوگل]چه احتمالاتی وجود دارد که آنها به هم بریزند؟
[ترجمه ترگمان]احتمالش چقدره که اونا گند بزنن؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He didn't want to mess up the situation.
[ترجمه گوگل]او نمی خواست اوضاع را به هم بزند
[ترجمه ترگمان]او نمی خواست اوضاع را خراب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If you cancel now you'll mess up all my arrangements.
[ترجمه منا جهانبخشی] اگه الان منصرف بشید، همه ی برنامه ریزی های من رو به هم می ریزید.
|
[ترجمه گوگل]اگر الان کنسل کنی، تمام ترتیبات من را به هم می زنی
[ترجمه ترگمان]اگه تو این کار رو کنسل کنی، تمام برنامه هام رو خراب می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Why hadn't Corbett cleared this mess up?
[ترجمه Hosseinkn] چرا کوربِت این بهم ریختگی رو تمیز نکرده بود؟
|
[ترجمه zahra Elyasi] چرا Corbett این خرابکاری رو پاک نکرده است؟
|
[ترجمه گوگل]چرا کوربت این آشفتگی را برطرف نکرده بود؟
[ترجمه ترگمان]چرا Corbett را از این مخمصه نجات نداده بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Unnerving because if you mess up, you could overpay or face an audit.
[ترجمه علی قالب تراش] نگران کننده است چون اگه گند بزنی ممکنه با اضافه پرداخت یا حسابرسی مواجه بشی.
|
[ترجمه گوگل]نگران کننده است، زیرا اگر به هم ریخته باشید، ممکن است بیش از حد پول پرداخت کنید یا با حسابرسی مواجه شوید
[ترجمه ترگمان]چون اگر گند بزنی تو میتونی به صورت حسابش برسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. That's good because it doesn't mess up our work schedule.
[ترجمه گوگل]این خوب است زیرا برنامه کاری ما را به هم نمی زند
[ترجمه ترگمان]خوبه چون برنامه کاری ما رو خراب نمی کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Don't mess up the living room - we have company coming tonight.
[ترجمه منا جهانبخشی] اتاق نشیمن رو بهم نریزید - امشب مهمون داریم.
|
[ترجمه گوگل]اتاق نشیمن را به هم نریزید - امشب شرکت داریم
[ترجمه ترگمان]اتاق نشیمن را خراب نکن - امشب مهمون داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Just pull his shirt out and mess up his hair a little, and his friends would be happy.
[ترجمه گوگل]فقط پیراهنش را بیرون بیاورید و موهایش را کمی به هم بزنید تا دوستانش خوشحال شوند
[ترجمه ترگمان]فقط پیراهنش را بیرون بکشید و کمی موهایش را خراب کنید و دوستانش خوشحال خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. How do you mess up tomato soup?
[ترجمه گوگل]چگونه سوپ گوجه فرنگی را به هم می ریزید؟
[ترجمه ترگمان]چطور سوپ گوجه رو خراب می کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The other isotopes mess up the workings of the nuclear reaction.
[ترجمه گوگل]ایزوتوپ های دیگر عملکرد واکنش هسته ای را به هم می ریزند
[ترجمه ترگمان]ایزوتوپ های دیگر از واکنش های هسته ای واکنش نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A How could you two mess up this case so badly? What happened?
[ترجمه گوگل]الف چگونه می توانید این پرونده را اینقدر خراب کنید؟ چی شد؟
[ترجمه ترگمان]چطور شما دوتا اینقدر بد این پرونده رو خراب کردید؟ چه اتفاقی افتاده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Mother warned us not to mess up the clean floor.
[ترجمه گوگل]مادر به ما هشدار داد که زمین تمیز را خراب نکنیم
[ترجمه ترگمان]مادر به ما هشدار داده که طبقه تمیز رو خراب نکنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• spoil; make a mess; beat up badly
a mess-up is a situation in which something has been done very badly or wrongly; an informal word.

پیشنهاد کاربران

mess up
screw up
fuck up
هر سه به معنی "گند ردن" هستند.
سر به سر کسی گذاشتن
!?Why should I always clean up your mess
چراباید همیشه گندکاریاتو جمع کنم؟!
آسیب رساندن ، صدمه فیزیکی زدن
He messed up his leg playing football
مثال:
Do you like to walk on your own or with others?
It depends. So, if I am really ⭐messed up⭐ with my life and want some clarity, I prefer walking alone. But, in times when I am tired and feel emaciated, I prefer going out on a walk with my friends. It helps me to relax a bit and then carry on with life. So, for me both go fine, my mental state is what makes the difference
...
[مشاهده متن کامل]

To cause injury; to cause damage
Mary really messed her back when she tried to learn some new dance steps.
در بعضی جملات، به هم ریخته بودن و آشفته بودن هم معنی میده
=screw up
خرابکاری به بار آوردن
افتضاح به بار آوردن
مرتکب گناه و خطا و اشتباه شدن
سر به سر کسی گذاشتن، گند زدن به چیزی یا وضعیتی
خراب کردن، از دست دادن
معنی Mess up به جمله بستگی داره مثلا من تو ی سریال دیدم که این بود جملش
I'm just messing up with you
که یعنی من فقط دارم اذیتت میکنم یا دارم باهات شوخی میکنم یا کل کل میکنم
Mess up چند تا معنی داره به جمله باید نگاه کرد مثلا من ی جا تو ی سریال دیدم
i'm just messing up with you که یعنیدارم فقط اذیت / شوخی میکنم یا حتی میشه گفت که دارم باهات کل کل میکنم
به معنی شلوغ کردن هم میتواند باشد.
مثال:?Isn't she messing up in class
یعنی:در کلاس، شلوغ نمیکنه؟
☺متشکرم که این توضیح را خواندید. ☺

چیزی رو به بد ترین شکل انجام دادن خراب کردن بهم ریختن
مشکل عاطفی یا ذهنی برای کسی ایجاد کردن
چوب لای چرخ چیزی گذاشتن
درواقع کلمه ی mess up کلمه ای هست که در زمان هایی که فرد دچار خستگی و افسردگی میشه بکار میره.
برای مثال: من به فلان جا نمی رم چون اون کار رو به بد ترین شکل ممکن انجام میدم.
# زبان سرای ماندورا
گند زدن*کار رو به بدترین شکل انجام دادن
گند زدن. مترادف هس با fuck up
اما mess بتنهایی در لفظ عامیانه بمعنای درگیر شدن
They won't mess with her
آنها نمیخوان با او درگیر بشن
کل کل کردن
Make sth dirty or untidy
خرابکاری کردن، گند زدن، بهم ریختن
گند زدن
خراب کردن_ اشتباه کردن_از دست دادن فرصتی
کار اشتباه
به هم ریختن
گند زدن

از دست دادن یک موقعیت
کاری را به شکل بد انجام دادن
اشتباه کردن
بدفرجام - بیهوده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٣)

بپرس