به دقت از چیزی مراقبت کردن.
U look after us.
مراقبت کردن :// واکینگ ها
to look after somebody
- به کسی رسیدن ( مراقبت کردن از کسی )
look after =to take care of, e. g. When I'm too old to look after myself, my children will look after me, I hope. مراقبت کردن - مواظبت کردن از کسی یا چیزی - توجه داشتن و پرستاری کردن از کسی
MEANING: take care of - be responsible for - nursee. g. Did you have electric treatment father?Come and look after your father.
... [مشاهده متن کامل]
Must go, there's an emergency. . .
I'm dying, let me sit down.
I'm thirty.
Do you want some water?
Water? No I prefer some hot tea.
Where can I find hot tea?
Hot tea? Here's some. I'll pour it for you.
Thanks, may God give it back to you.
برق بهت گذاشتن بابا؟
های بچه این بابات بگیر.
من کار دارم، زخمی اوردن باس برم. . .
دارم میمیرم، بذار همینجا بشینم.
تشنه مه.
برم آب بیارم؟
آب؟ نه. اگه یه چای داغ باشه بهتره.
چای داغ از کجا گیر بیارم؟
چای داغ؟ من چای داغ داغ دارم. الان برات میریزم.
دستت درد نکنه، قربون دستت، خیلی ممنون، خدا عوض ت بده.
look after: مراقب کردن
1. Look out پاییدن، مراقب بودن
Look out! There's a car coming. مراقب باش! یه ماشین داره میاد
بپا ! یه ماشین داره میاد
2. Look up - جست و جوی اطلاعات یا مشورت با یک مرجع
Can you look up the definition of this word for me?
... [مشاهده متن کامل]
میتونی تعریف این لغت رو برام جست و جو کنی
3. Look down on - نگاه بالا به پایین داشتن، حقیر دانستن، پایین تر از خود دانستن
Example: She looks down on people who don't have a college degree.
او افرادی را که مدرک دانشگاهی ندارند، پایین تر از خود میداند
4. Look forward to - مشتاقانه منتظر چیزی بودن
I'm looking forward to our vacation next month.
مشتاقانه منتظر تعطیلات ماه آینده مان هستم
5. Look after - مراقبت از کسی یا چیزی
Could you please look after my baby while I'm away?
لطفا میتونی طی مدتی که نیستم، از بچه ام مراقبت کنی؟
6. Look back on - به گذشته فکر کردن
As I look back on my youth, I realize how much I've grown.
وقتی به جوانی ام فکر میکنم، متوجه میشم که چقدر بزرگ شده ام.
7. Look into - به دقت تحقیق و بررسی کردن
Example: We need to look into the cause of the issue.
ما باید علت مسئله را به دقت مورد بررسی قرار بدیم
8. Look away - نگاه یا توجه خود را از چیزی دور کردن
Example: I couldn't bear to watch, so I looked away.
حوصله تماشا کردن رو نداشتم، لذا نگاهم رو به جای دیگه دوختم
9. Look for - دنبال چیزی یا کسی بودن
Example: I'm going to look for my keys, they must be somewhere in this room.
دنبال کلیدهام میگردم. باید یه جایی توی این اتاق باشه
10. Look through - نگاه یا بررسی اجمالی، گذرا و سرسری کردن
Example: I need to look through these documents to find your check.
باید این اسناد رو به صورت اجمالی بررسی کنم تا چک تو رو پیدا کنم
نکته: look out for و look after ظاهرا معنی یکسانی دارند، ولی کاربردشون متفاوته.
I will look after my little sister while our parents are away.
در مدتی که پدر و مادرم نیستند، من از خواهر کوچکم مراقبت میکنم
when you drive, you should always look out for pedestrians crossing the street.
موقع رانندگی، همیشه باید مراقب عابران پیاده که از عرض خیابان عبور میکنند، باشید.
brought up
معنی maturity میشه بلوغ ن نگهداری کردن🤨
To care sb or sth
look after درمورد مکان = تمیز کردن، نظافت کردن
look after = take care مواضبت کردن ، پرستاری کردن ( مراقب دیگران باشیم )
watch out مراقب بودن ( خودمون مراقبت باشیم )
Lookafter is synonym of take care
( نظر اولی اشتباه است به نظر امدن میشه seems , look like
نظرهای بعدی هم که بعضی نوشتند سرپرستی کردن یا سرپرستی و. . .
سرپرستی به انگلیسی میشه adopt )
take care
هوای هم را داشتن
( علاوه بر معانی ذکر شده ) زیر نظر گرفتن
مواظب بودن، مراقب بودن، نگه داری کردن
مراقبت کردن، مواظب بودن، نگهداری کردن
to look after somebody/something
=
take care of
مراقبت کردن. مواظبت کردن
مراقبت کردن
ROYA IOOK AFTER HER MORHER
رویا از مادرش مراقبت می کند.
سرپرستی کردن
مراقبت کردن ، مواظبت کردن
Synonym of take care
امروز میخوایم تفاوت بینLook after و Look at رو بررسی کنیم :
LOOK AT یعنی look at carefully; study mentally
به پارسی یعنی نگاه کردن، نگاه انداختن، چک و بررسی کردن
مثال :
? Can i have my phone میشه گوشیم رو بهم بدی؟
... [مشاهده متن کامل]
? Did you look at my photos عکسامو دیدی؟
LOOK AFTER یعنی take care of someone or something
به پارسی یعنی مراقبت و مواظبت کردن از یک فرد یا یک چیز
مثال :
Please look after Calvin. We wasn't able to keep em
لطفاً از کلوین مراقبت کنید. ما نمیتونم نگهش داریم ( یا ما توانایی نگهداشتن او را نداشتیم )
You've got to look after your kin : باید هوای فامیلتو داشته باشی
یعنی مراقبت کردن از کسی یا چیزی
My mother is outside so i look after to my little brother
اینم مثالش
مراقبت مردن
مسئول جایی بودن
attention some on
مواضبت کردن
Take care of
مواظب باش
مواظب بودن
Take care of
توجه کردن ، مواظب و مراقب بودن
مراقبت کردن
My uncle made his wife promise to look after me like her own children
Jane Eyer , Charlotte Bronte
مراقبت کردن ، پرستاری کردن
دنبال کردن
رسیدگی کردن ، ،
مراقبت کردن
مواظبت کردن
مراقبت کردن
به نظر رسیدن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٠)