• : تعریف: one who stays alone much of the time, esp. by choice or inclination. • مشابه: recluse
- People who knew him in college said he was a loner who rarely left his room except to go to class.
[ترجمه گوگل] افرادی که او را در دانشگاه میشناختند، میگفتند که او فردی تنها بود که به ندرت اتاقش را ترک میکرد مگر برای رفتن به کلاس [ترجمه ترگمان] کسانی که او را در دانشگاه می شناختند می گفتند او تنها کسی است که به ندرت اتاقش را ترک می کند، مگر اینکه به کلاس برود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. He was a paradox—a loner who loved to chat to strangers.
[ترجمه محمدرضا شریفی] او یک تناقض بود، گوشه گیری که دوست داشت با غریبه ها چت کند
|
[ترجمه گوگل]او یک پارادوکس بود - یک فرد تنها که دوست داشت با غریبه ها چت کند [ترجمه ترگمان]او یک پارادوکس بود - تنها کسی که دوست داشت با غریبه ها صحبت کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He was a loner by nature and by inclination.
[ترجمه گوگل]او ذاتاً و ذاتاً تنها بود [ترجمه ترگمان]او ذاتا مرد تنهایی بود و طبیعتا هم میلی به این کار نداشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. In school I was a loner. I went my own way.
[ترجمه گوگل]در مدرسه من تنها بودم من راه خودم را رفتم [ترجمه ترگمان] تو مدرسه من یه تنهاتر بودم من راه خود را پیش گرفتم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Ken's always been a bit of a loner.
[ترجمه گوگل]کن همیشه کمی تنها بوده است [ترجمه ترگمان] کن همیشه یه کم تنهاست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She's been a loner all her life.
[ترجمه گوگل]او در تمام زندگی خود تنها بوده است [ترجمه ترگمان]تمام عمرش تنها بوده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He was always a bit of a loner at school.
[ترجمه گوگل]او همیشه در مدرسه کمی تنها بود [ترجمه ترگمان]او همیشه در مدرسه تنها بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The old man has been a loner all his life.
[ترجمه گوگل]پیرمرد تمام عمرش تنها بوده است [ترجمه ترگمان]پیرمرد تمام عمرش تنها بوده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I'm very much a loner — I never go out.
[ترجمه گوگل]من خیلی تنها هستم - هرگز بیرون نمی روم [ترجمه ترگمان]من خیلی تنها هستم - من هیچ وقت بیرون نمیرم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He was a loner and a dropout.
[ترجمه گوگل]او تنها بود و ترک تحصیل [ترجمه ترگمان]اون یه آدم تنهایی و اخراج شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Mikhail Vologsky was essentially a loner, in both the physical and spiritual sense.
[ترجمه گوگل]میخائیل ولوگسکی اساساً از نظر جسمی و روحی فردی تنها بود [ترجمه ترگمان]میخاییل Vologsky در اصل تن ها فردی بود که از لحاظ جسمانی و معنوی تنها بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Nixon, the loner, was a workhorse with determination.
[ترجمه گوگل]نیکسون، تنها، یک اسب کار با اراده بود [ترجمه ترگمان]نیکسون، که تنها و تنها بود، با پشت کار کارا بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Usually, he is shy, a loner, an underachiever who may feel dominated by his regular partner.
[ترجمه گوگل]معمولاً او خجالتی، تنهاست، کم کاری است که ممکن است تحت سلطه شریک همیشگی خود احساس کند [ترجمه ترگمان]معمولا او خجالتی است، فردی تنها و گوشه گیر است که ممکن است تحت سلطه شریک منظم او باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. There was a loner and a lady schoolmarm, and she turned gangster's moll.
[ترجمه گوگل]یک زن تنها و یک خانم مدرسهای وجود داشت، و او تبدیل به مولد گانگستر شد [ترجمه ترگمان]تنها یک زن تنها و یک خانم معلم مدرسه بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I see myself as a loner.
[ترجمه گوگل]من خودم را تنها می بینم [ترجمه ترگمان] خودم رو به تنهایی می بینم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• person who prefers to be alone, person who does not seek out the company of others a loner is a person who likes being alone.
پیشنهاد کاربران
prefer beinf alone or hanging out with close friends or family
سلام دوستان ترجمه این جمله چیست These findings contradict the “typical” loner stereotype
کسی که ۱. عموما تنها هست ۲. دوستداره تنهاییه و دوست داره کسی پیشش نباشه noun [count] : a person who is often alone or who likes to be alone The killer was a loner with no friends.
خلوت گزین، a person that prefers not to associate with others. "my interest in birdwatching had made me a bit of a loner
منزوی
انزوا طلب ، گریزان از جمع ، گوشه گیر ، نجوش ، غیر اجتماعی ، تکرو