معنی: تاخیر کردن، درنگ کردن، با تنبلی حرکت کردن، پابپاورکردن، دیر پاییدنمعانی دیگر: (معمولا با: about) وقت را به بطالت گذراندن، وقت کشی کردن، تنبلی کردن، ول گشتن، پلکیدن، پرسه زدن، با تنبلی و آهستگی حرکت کردن، سلانه سلانه رفتن، یللی کردن، سر راه چندین جا درنگ کردن، vt : درنگ کردن، معطل کردن، n :کسیکه در رفتن تعلل کند، پرسه زن
• (1)تعریف: to linger, esp. in a public place, for little or no reason; stand around idly. • مترادف: hang around • مشابه: dawdle, diddle, goof off, idle, laze, loaf, loll, lollygag, lurk, mooch, skulk, tarry
• (2)تعریف: to move slowly, with unnecessary stops and delays. • مترادف: dawdle, poke • مشابه: dally, diddle, dilly-dally, idle, lollygag, mosey
• (3)تعریف: to take more time than necessary; delay; dawdle. • مترادف: dawdle, delay, dilly-dally, linger, procrastinate, tarry • مشابه: dally, diddle, goof off, idle, laze, loaf away, poke, putter
جمله های نمونه
1. don't loiter on the job!
سرکار اتلاف وقت نکن !
2. We'll be left behind if we loiter.
[ترجمه گوگل]اگر پرسه بزنیم عقب می مانیم [ترجمه ترگمان]اگر پرسه بزنیم پشت سرمان خواهیم ماند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Don't loiter on the way home!
[ترجمه گوگل]در راه خانه پرسه نزنید! [ترجمه ترگمان]در راه خانه پرسه نزن! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Unemployed young men loiter at the entrance of the factory.
[ترجمه di darkestar] مردان جوان بی کار در ورودی کارخانه پرسه می زنند.
|
[ترجمه گوگل]مردان جوان بیکار در ورودی کارخانه پرسه می زنند [ترجمه ترگمان]مردان جوان بی کار در ورودی کارخانه پرسه می زدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Come straight home and don't loiter, Alan.
[ترجمه گوگل]مستقیم به خانه بیا و غلت نزن، آلن [ترجمه ترگمان]زود برگرد خانه و پرسه نزن، الن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The teacher told the students not to loiter their time away.
[ترجمه گوگل]معلم به دانش آموزان گفت که وقت خود را تلف نکنند [ترجمه ترگمان]معلم به دانش آموزان گفت که زمان خود را از دست ندهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Schools of sunfish still loiter there, and Stuart hooks one of their members and stiff-poles it right in.
[ترجمه گوگل]هنوز دستههایی از ماهیهای خورشیدی در آنجا پرسه میزنند، و استوارت یکی از اعضای آنها را قلاب میکند و آن را درست در میلههای سفت میکند [ترجمه ترگمان]مدارس of هنوز در آنجا پرسه می زنند، و استوارت یکی از اعضای خود را جا به جا می کند و poles سفت و سخت می گیرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Five or six teenagers loiter in front of a newsagent, drinking shandy and smoking.
[ترجمه گوگل]پنج یا شش نوجوان جلوی یک روزنامه فروشی پرسه می زنند و می نوشند و سیگار می کشند [ترجمه ترگمان]پنج یا شش نوجوان در مقابل یک newsagent پرسه می زنند، سیگار می کشند و سیگار می کشند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. But watch me loiter over coffee with my Rachel.
[ترجمه گوگل]اما تماشای من در حال پرسه زدن قهوه با راشل [ترجمه ترگمان]اما تماشا کردن من روی قهوه با ریچل [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. No one has time to loiter over a meal these days.
[ترجمه گوگل]این روزها هیچ کس برای صرف غذا وقت ندارد [ترجمه ترگمان]هیچ کس وقت ندارد که این روزها سر یک وعده غذا پرسه بزند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. They loiter outside the big match with fistfuls of grubby tickets priced at many times their face value.
[ترجمه گوگل]آنها بیرون از مسابقه بزرگ با مشتهای بلیتهای کثیف با قیمتی چند برابر قیمت اسمی آنها پرسه میزنند [ترجمه ترگمان]آن ها در بیرون از رقابت بزرگ با مشت و فروش بلیط های کثیف که در بسیاری از اوقات ارزش چهره شان تعیین شده اند، پرسه می زنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. You should not loiter your time away.
[ترجمه گوگل]شما نباید وقت خود را تلف کنید [ترجمه ترگمان]نباید وقتت را هدر بدهی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. We must not loiter or we will be late for school.
[ترجمه گوگل]ما نباید پرسه بزنیم وگرنه دیر به مدرسه می رسیم [ترجمه ترگمان]ما نباید حرکت کنیم یا دیر کنیم یا دیر کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Some of them can loiter in the air for long periods.
[ترجمه گوگل]برخی از آنها می توانند برای مدت طولانی در هوا پرسه بزنند [ترجمه ترگمان]بعضی از آن ها می توانند برای مدت طولانی در هوا پرسه بزنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. One should not loiter his time away.
[ترجمه گوگل]آدم نباید وقتش را تلف کند [ترجمه ترگمان]آدم نباید وقتش را دور نگه دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
تاخیر کردن (فعل)
postpone, lag, linger, blench, delay, dally, defer, put off, retard, put over, tarry, stick around, loiter
درنگ کردن (فعل)
let, hesitate, linger, demur, tarry, stick around, loiter
با تنبلی حرکت کردن (فعل)
lop, loiter
پابپاورکردن (فعل)
loiter
دیر پاییدن (فعل)
loiter
انگلیسی به انگلیسی
• idle about; lag behind; waste time; hang about if you loiter somewhere, you remain there for a while without any real purpose.
پیشنهاد کاربران
✨ از مجموعه لغات GRE ✨ ✍ توضیح: To linger aimlessly or without purpose; linger 🚶 🔍 مترادف: Dawdle ✅ مثال: Teenagers often loiter around the mall after school.
To stay in a public place without an obvious reason to be there/ To move slowly around or stand in a public place without an obvious reason ایستادن در یک مکان عمومی بدون هیچ دلیل و توجیه خاص، پرسه زدن، ول گشتن ... [مشاهده متن کامل]
A group of teenagers were loitering outside the store A gang of youths were loitering outside the cinema
پرسه زدن
عاطل و باطل گشتن Hang around To walk around without any purpose
( مکانیک پرواز ) ( هوانوردی ) مرحله ای از پرواز است که در آن هواگَرد بر فراز منطقه ی کوچکی به پرواز در می آید. به صورت عمومی این مرحله در هنگام اتمام پرواز پیمایشی و پیش از فرود روی می دهد. در ماموریت های حمله به زمین یا شناسایی، این مرحله، پروازی است که هواگرد بر فراز هدف خود انجام می دهد. ... [مشاهده متن کامل]