lodger

/ˈlɒdʒər//ˈlɒdʒə/

معنی: ساکن، مسافر، مستاجر
معانی دیگر: مستاجر (به ویژه در اتاق کرایه ای)، مشتری پانسیون، مسافر مهمانخانه، مهماندار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who lodges, esp. one who rents a furnished room.
مترادف: roomer
مشابه: boarder, guest, lessee, occupant, renter, tenant

جمله های نمونه

1. Jill and Sue are at variance over/about their lodger.
[ترجمه Ali] جیل و سو بر سر مستاجرشان با هم اختلاف نظر دارند.
|
[ترجمه گوگل]جیل و سو در مورد اقامتگاه خود اختلاف دارند
[ترجمه ترگمان]جیل و سو درباره lodger حرف می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. My friend is a lodger in my uncle's house.
[ترجمه Ali] دوست من در خانه ی عمویم مستاجر است.
|
[ترجمه گوگل]دوست من در خانه عمویم ساکن است
[ترجمه ترگمان]دوست من در خانه عمویم مستاجر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Jennie took in a lodger to help with the mortgage.
[ترجمه گوگل]جنی برای کمک به وام مسکن، یک مسکن گرفت
[ترجمه ترگمان]Jennie یکی از lodger را برای کمک به رهن گذاشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In contrast the relationships of landlady and lodger, landlord and tenant may have this component.
[ترجمه گوگل]در مقابل روابط موجر و مستاجر، موجر و مستاجر ممکن است دارای این مولفه باشند
[ترجمه ترگمان]در تضاد با زن کاروانسرا دار و مستاجر، صاحب مسافرخانه و مستاجر ممکن است این اجزا را داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Then taking in a lodger or renting out a room may be the answer.
[ترجمه گوگل]پس از آن گرفتن اقامتگاه یا اجاره اتاق ممکن است راه حل باشد
[ترجمه ترگمان]پس از آن که کسی را در اتاق اجاره کند یا اجاره بدهد، ممکن است جواب این سوال باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Deborah had taken a lodger the moment she found her place.
[ترجمه گوگل]دبورا در لحظه ای که جای خود را پیدا کرد، اقامتگاهی گرفته بود
[ترجمه ترگمان]در این لحظه، \" دبرا place را پیدا کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He did not expect the lodger to return.
[ترجمه گوگل]او انتظار نداشت که مستاجر برگردد
[ترجمه ترگمان]انتظار نداشت که او برگردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This young lady's our new lodger.
[ترجمه گوگل]این خانم جوان مستاجر جدید ماست
[ترجمه ترگمان]این خانم جوان جدید ما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Are you still looking for a lodger?
[ترجمه Mrjn] ایا هنوز داری دنبال مستاجر میگردی؟
|
[ترجمه گوگل]آیا هنوز به دنبال مسکن هستید؟
[ترجمه ترگمان]هنوز دنبال کسی می گردی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. On June 5 last year a lodger found Mrs Capper dead in bed and phoned the police.
[ترجمه گوگل]در 5 ژوئن سال گذشته، یک مسافر خانم کپر را در رختخواب مرده پیدا کرد و با پلیس تماس گرفت
[ترجمه ترگمان]در ۵ ژوئن سال گذشته، مستاجر خانم Capper را در بس تر دید و به پلیس تلفن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. And I've got a lodger.
[ترجمه گوگل]و من یک مسکن دارم
[ترجمه ترگمان]و من هم یک مستاجر دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Her lodger was very much more willing to talk on this subject with his soft - hearted landlady.
[ترجمه گوگل]مستاجر او بسیار مایل بود در مورد این موضوع با صاحبخانه مهربان خود صحبت کند
[ترجمه ترگمان]او در این باره با صاحبخانه مهربان و مهربان خود صحبت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A sacred thing was this book her lodger had made, a fetich of friendship.
[ترجمه گوگل]یک چیز مقدس، این کتابی بود که مستاجر او ساخته بود، یک طلسم دوستی
[ترجمه ترگمان]این کتاب مقدس، این کتابی بود که lodger از آن ساخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. To address this problem, I would like to lodger few suggestions.
[ترجمه گوگل]برای حل این مشکل، من می خواهم چند پیشنهاد ارائه کنم
[ترجمه ترگمان]برای پرداختن به این مشکل، من می خواهم چند پیشنهاد داشته باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. If you have a spare room, put it to work for you - take in a lodger.
[ترجمه گوگل]اگر اتاق یدکی دارید، آن را برایتان کار کنید - یک اقامتگاه بگیرید
[ترجمه ترگمان]اگر یک اتاق اضافی دارید، آن را برای کار در a بگذارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ساکن (اسم)
resident, denizen, inhabitant, occupant, lodger, habitant, occupier, inmate

مسافر (اسم)
traveler, fare, lodger, tripper, passenger, pilgrim, roomer, viator, peregrine

مستاجر (اسم)
renter, occupant, lodger, sharecropper, tenant, leaseholder, roomer, socager

انگلیسی به انگلیسی

• one who lodges; one who is lodged; (british) tenant, occupant; one who stays at a hotel or inn
a lodger is a person who pays money to live in part of someone else's house.

پیشنهاد کاربران

در زبان باستانی لری واژ کهن وآریایی �لزlez� به معنی، خانه، منزل، کلبه، محل استراحت، آلونک است. ازآنجا که ایران خاستگاه زبانهای هندواروپایی است، این واژه نیزمانندبسیاری از واژگان دیگر وارد زبانهای اروپایی
...
[مشاهده متن کامل]
شده و در زبان انگلیسی به صورت �لوجlodge � و�لوجر lodger به معنی مشتری و مستأجر اتاق وپانسیون، مهماندار، اجاره نشین� به کارمیرود. در لری به صورت ترکیب�لزlez� و �لونهlona� هم به کارمیرود. . . ایران خاستگاه زبانهای هندواروپایی

to take in lodgers
به مستاجران ( اتاق/پانسیون/سوئیت ) اجازه ماندن دادن
اجاره نشین

بپرس