loathsome

/ˈloʊðsəm//ˈləʊðsəm/

معنی: منفور، زننده، نفرت انگیز، بی میل، دافع، بی رغبت کننده، بدصفت، نفرت اور
معانی دیگر: تنفر انگیز، انزجار آور، بیزار کننده، چندش آور

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: loathsomely (adv.), loathsomeness (n.)
• : تعریف: extremely unpleasant or disagreeable; disgusting; abhorrent.
مترادف: abhorrent, abominable, detestable, disgusting, execrable, foul, nasty, obnoxious, odious, repellent, repulsive, vile
متضاد: delightful, engaging, enjoyable
مشابه: beastly, despicable, distasteful, hateful, offensive, rank, repugnant, revolting, sickening

جمله های نمونه

1. What a loathsome creature he is!
[ترجمه مریم سالک زمانی] او عجب ملعونی هست!
|
[ترجمه گوگل]چه موجود نفرت انگیزی است!
[ترجمه ترگمان]چه موجود نفرت انگیز است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He's a loathsome man.
[ترجمه مریم سالک زمانی] او فرد نفرت انگیزی هست.
|
[ترجمه گوگل]او یک مرد نفرت انگیز است
[ترجمه ترگمان]او یک آدم نفرت انگیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He is a loathsome disgusting creature.
[ترجمه مریم سالک زمانی] او آدم ملعون مشمئزکننده ای هست.
|
[ترجمه گوگل]او یک موجود نفرت انگیز است
[ترجمه ترگمان]موجود نفرت انگیز نفرت انگیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. And it is a loathsome term, I detest it.
[ترجمه مریم سالک زمانی] از ان واژۀ زننده بیزارم.
|
[ترجمه گوگل]و این یک اصطلاح نفرت انگیز است، من از آن متنفرم
[ترجمه ترگمان]و این اصطلاح نفرت انگیزی است که من از آن بدم می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I should think it an extremely loathsome profession.
[ترجمه مریم سالک زمانی] این حرفه به نظر من بسیار مشمئزکننده هست.
|
[ترجمه گوگل]من باید فکر کنم که این یک حرفه بسیار نفرت انگیز است
[ترجمه ترگمان]به نظر من شغل خیلی بدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. One that is disgusting, loathsome, or repellent.
[ترجمه گوگل]چیزی که منزجر کننده، نفرت انگیز یا دفع کننده است
[ترجمه ترگمان]یکی از آن نفرت نفرت انگیز و نفرت انگیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In "Nixon" he made that president so epically loathsome that even his Irish setter turned on him.
[ترجمه گوگل]او در «نیکسون» آن رئیس‌جمهور را چنان منفور کرد که حتی تنظیم کننده ایرلندی‌اش نیز به او روی آورد
[ترجمه ترگمان]در \"نیکسون\" آن رئیس جمهور را چنان epically کرد که حتی setter ایرلندی او را دستگیر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There is a loathsome smell of rotting flesh in the room.
[ترجمه مریم سالک زمانی] بوی زنندۀ گوشت فاسد در فضا پیچیده بود.
|
[ترجمه گوگل]بوی نفرت انگیزی از گوشت گندیده در اتاق می آید
[ترجمه ترگمان]بوی بدی از گوشت فاسد در اتاق به مشام می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Some people think that snakes are loathsome creatures.
[ترجمه گوگل]برخی از مردم فکر می کنند که مارها موجودات نفرت انگیزی هستند
[ترجمه ترگمان]بعضی از مردم فکر می کنند که مارها موجودات نفرت انگیز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He was withered, wrinkled, and loathsome of visage.
[ترجمه گوگل]او پژمرده، چین و چروک شده بود و از ظاهری نفرت انگیز بود
[ترجمه ترگمان]چروکیده، چروکیده، نفرت انگیز و نفرت انگیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The witch hid her loathsome face with her hands.
[ترجمه گوگل]جادوگر صورت نفرت انگیز خود را با دستانش پنهان کرد
[ترجمه ترگمان]ساحره صورت نفرت انگیز او را با دست هایش مخفی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Isn't it loathsome! Isn't it petty!
[ترجمه گوگل]نفرت انگیز نیست! ریزه کاری نیست!
[ترجمه ترگمان]نفرت انگیز نیست! آیا این قدر ناچیز نیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The men are a loathsome form of life.
[ترجمه گوگل]مردان شکل نفرت انگیز زندگی هستند
[ترجمه ترگمان]مردان شکل نفرت انگیزی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The police described it as one of the most loathsome crimes of recent years.
[ترجمه گوگل]پلیس آن را یکی از منفورترین جنایات سال های اخیر توصیف کرد
[ترجمه ترگمان]پلیس آن را به عنوان یکی از خطرناک ترین جرایم ساله ای اخیر توصیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Historians have since described and explained how torture was a loathsome, almost automatic feature of colonial wars.
[ترجمه گوگل]از آن زمان مورخان توصیف و توضیح داده اند که چگونه شکنجه یک ویژگی نفرت انگیز و تقریباً خودکار جنگ های استعماری بود
[ترجمه ترگمان]مورخان از آن زمان تشریح کرده و توضیح داده اند که شکنجه چگونه یک ویژگی غیر عادی و تقریبا خودکار جنگ های مستعمراتی بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

منفور (صفت)
abominable, hated, unpopular, loathed, obnoxious, outcast, cussed, loathsome, ungracious, scurvy

زننده (صفت)
hideous, vile, gaunt, spicy, sharp, harsh, tart, acrid, nasty, repulsive, repellent, acrimonious, striking, garish, striker, mordant, nippy, odoriferous, poignant, forbidding, squalid, biting, loathsome, lurid, repugnant, fulsome, disgusting, pungent, stinking, scabrous, glassy, indign, loathly, pit-a-pat

نفرت انگیز (صفت)
detestable, execrable, obnoxious, blasted, gruesome, forbidding, odious, horrid, loathsome, invidious, loathly

بی میل (صفت)
stomachy, squeamish, loathsome, disinclined, reluctant, unwilling, resentful, listless

دافع (صفت)
repulsive, repellent, expellant, expellent, forbidding, loathsome, ejaculatory, propulsive

بی رغبت کننده (صفت)
loathsome

بدصفت (صفت)
vile, odious, loathsome

نفرت اور (صفت)
pitiless, loathsome, stinking

انگلیسی به انگلیسی

• repulsive, disgusting, abhorrent, despicable
loathsome means very unpleasant.

پیشنهاد کاربران

✍ توضیح: Extremely unpleasant, repulsive 🤮
🔍 مترادف: Disgusting
✅ مثال: The loathsome smell of rotting food filled the entire room.
ملعون - مشمئزکننده - نفرت بار
SYN:
abhorrent formal
disgusting
foul
nauseating
repellent
repugnant formal
repulsiv
erevolting
skanky informal
نفرت انگیز - منزجر کننده - شدیداً ناراحت کننده
▪️▪️▪️
loathsome business
کار/عمل نفرت انگیز
کار/عمل شدیداً ناخوشایند و انزجارآور
Extremely unpleasant
صفت/ خیلی یا فوق العاده ناخوشایند، نفرت آور
He's a loathsome man
I found their behaviour loathsome and offensive
I hope the judge hands down a long sentence to those loathsome individuals
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/loathsome
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : loathe
✅️ اسم ( noun ) : loath / loathing
✅️ صفت ( adjective ) : loathsome
✅️ قید ( adverb ) : _

بپرس