liquefied

جمله های نمونه

1. Heat the jam until it liquefies.
[ترجمه گوگل]مربا را روی حرارت بگذارید تا مایع شود
[ترجمه ترگمان] تا جایی که میشه مربا رو گرم کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You can liquefy the carbon dioxide to separate it from the other constituents.
[ترجمه گوگل]می توانید دی اکسید کربن را به صورت مایع درآورید تا از سایر اجزای تشکیل دهنده جدا شود
[ترجمه ترگمان]شما می توانید کربن دی اکسید را تمیز کنید تا آن را از اجزای دیگر جدا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The isotherm for CO2 at 321 K shows that the gas does not liquefy whatever the pressure or volume at this temperature.
[ترجمه گوگل]ایزوترم برای CO2 در 321 K نشان می دهد که گاز در این دما با هر فشار یا حجمی مایع نمی شود
[ترجمه ترگمان]ایزوترم برای CO۲ در ۳۲۱ K نشان می دهد که گاز هر گونه فشار یا حجم در این دما را تمیز نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Liquefaction of Gases A gas becomes more difficult to liquefy the higher its temperature.
[ترجمه گوگل]مایع شدن گازها هر چه دمای گاز بیشتر شود، مایع شدن آن دشوارتر می شود
[ترجمه ترگمان]تخلیه گازها گاز گازها را سخت تر می کند و باعث می شود دمای آن بیشتر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Within himself he would have a sensation of liquefying with giggles and of becoming extremely thin, like a puddle.
[ترجمه گوگل]او در درون خود احساس مایع شدن با نیشخند و لاغر شدن فوق العاده مانند یک گودال را داشت
[ترجمه ترگمان]در دل خود احساس می کرد که از خنده غش می کند و مثل چاله ای لاغر و لاغر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Ice liquefies at 0°C.
[ترجمه گوگل]یخ در دمای 0 درجه به مایع تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]آیس liquefies در دمای ۰ ° C
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Above a certain temperature it is impossible to liquefy a gas.
[ترجمه گوگل]بالاتر از یک دمای معین، غیرممکن است که یک گاز را به مایع تبدیل کنیم
[ترجمه ترگمان]در دمای معینی گاز کردن گاز غیر ممکن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Supplies of liquefied gas fell 20 percent in June and exports were to be cut by 60 percent in the third quarter.
[ترجمه گوگل]عرضه گاز مایع در ماه ژوئن 20 درصد کاهش یافت و قرار بود صادرات در سه ماهه سوم 60 درصد کاهش یابد
[ترجمه ترگمان]صادرات گاز مایع در ماه ژوئن به میزان ۲۰ درصد کاهش یافته و صادرات به میزان ۶۰ درصد در ربع سوم کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Pumps and refrigeration equipment, powered by the heat source, turn on and start liquefying the atmosphere.
[ترجمه گوگل]پمپ ها و تجهیزات تبرید که از منبع گرما تغذیه می شوند، روشن می شوند و شروع به مایع شدن جو می کنند
[ترجمه ترگمان]پمپ ها و تجهیزات تبرید، که از طریق منبع گرما تامین می شوند، روشن می شوند و شروع به میعان و میعان جو می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Meanwhile, in a blender, liquefy the cottage cheese and milk.
[ترجمه گوگل]در همین حین در مخلوط کن پنیر و شیر را مایع کنید
[ترجمه ترگمان]در همین حال، در یک مخلوط کن آن پنیر و شیر کلبه را تمیز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. To liquefy them for storage in propellant tanks, a considerable amount of electrical energy must be expended to run refrigeration equipment.
[ترجمه گوگل]برای مایع کردن آنها برای ذخیره در مخازن سوخت، مقدار قابل توجهی انرژی الکتریکی باید برای راه اندازی تجهیزات تبرید صرف شود
[ترجمه ترگمان]برای نگهداری آن ها در مخازن سوخت، مقدار قابل توجهی از انرژی الکتریکی باید برای راه اندازی تجهیزات یخچال صرف شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Some gases liquefy at cold temperatures.
[ترجمه گوگل]برخی از گازها در دماهای سرد مایع می شوند
[ترجمه ترگمان]برخی گازها در دمای سرد نگهداری می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In the event of the sand liquefying below the basement, the soil should still be able to support the building.
[ترجمه گوگل]در صورت مایع شدن شن و ماسه در زیرزمین، خاک همچنان باید بتواند ساختمان را نگه دارد
[ترجمه ترگمان]در صورت مایع شدن ماسه در زیر زمین، خاک هنوز باید قادر به حمایت از ساختمان باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Gases liquefy under pressure.
[ترجمه گوگل]گازها تحت فشار مایع می شوند
[ترجمه ترگمان]گازها تحت فشار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She rolled the liquefying spinach into her cheek she could not spit it out.
[ترجمه گوگل]او اسفناج مایع را در گونه‌اش غلت داد و نتوانست آن را تف کند
[ترجمه ترگمان]اسفناج را در گونه اش می پیچید و نمی توانست آن را تف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[بهداشت] آبکی

انگلیسی به انگلیسی

• turned to liquid; dissolved

پیشنهاد کاربران

بپرس