اسم ( noun )
مشتقات: limbless (adj.)
عبارات: out on a limb
مشتقات: limbless (adj.)
عبارات: out on a limb
• (1) تعریف: a main branch of a tree.
• مترادف: bough, branch
• مشابه: arm, offshoot, outgrowth, part, projection, shoot, sprig, stick, twig
• مترادف: bough, branch
• مشابه: arm, offshoot, outgrowth, part, projection, shoot, sprig, stick, twig
- The snow was so heavy on the pine tree that one of the big limbs broke.
[ترجمه گوگل] برف روی درخت کاج به قدری سنگین بود که یکی از اعضای بزرگش شکست
[ترجمه ترگمان] روی درخت صنوبر آنقدر سنگین بود که یکی از اعضای آن شاخه بزرگ شکست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] روی درخت صنوبر آنقدر سنگین بود که یکی از اعضای آن شاخه بزرگ شکست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: a jointed member of an animal body, such as an arm, leg, or wing.
• مترادف: appendage, arm, extremity, leg, member
• مشابه: part, prosthesis, wing
• مترادف: appendage, arm, extremity, leg, member
• مشابه: part, prosthesis, wing
- Many returning soldiers were missing limbs.
[ترجمه گوگل] بسیاری از سربازان بازگشته اندام خود را از دست داده بودند
[ترجمه ترگمان] بسیاری از سربازان برگشته و دست و پایشان را از دست داده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] بسیاری از سربازان برگشته و دست و پایشان را از دست داده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: an extended or projecting part, or a person or thing considered as an extension or representative of something larger.
• مترادف: appendage, arm, branch, extension, offshoot, outgrowth, projection, wing
• مشابه: appendix, descendant, member, offspring, scion, spur
• مترادف: appendage, arm, branch, extension, offshoot, outgrowth, projection, wing
• مشابه: appendix, descendant, member, offspring, scion, spur
اسم ( noun )
• : تعریف: an edge or border that differs in appearance or structure from the surface or object it borders, such as the visible edge of a heavenly body.