1. She made some money by licit means.
[ترجمه گوگل]او از راه های قانونی مقداری پول به دست آورد
[ترجمه ترگمان]با licit پول کمی پول در می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Losses would then be a licit investment in future profits.
[ترجمه گوگل]در این صورت زیان ها سرمایه گذاری قانونی در سودهای آتی خواهد بود
[ترجمه ترگمان]پس از آن زیان ها به عنوان سرمایه گذاری قانونی در سود آتی خواهند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Lower incentive for opium and higher incentive for licit crops all of this has caused a voluntary shift by farmers out of opium into licit crops.
[ترجمه گوگل]انگیزه کمتر برای تریاک و انگیزه بیشتر برای محصولات مجاز همه اینها باعث تغییر داوطلبانه کشاورزان از تریاک به محصولات مجاز شده است
[ترجمه ترگمان]انگیزه پایین برای کشت قانونی و انگیزه بیشتر برای محصولات قانونی، باعث تغییر داوطلبانه کشاورزان از تریاک به محصولات قانونی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. In 12 the church decreed that a "licit" marriage must take place in church.
[ترجمه گوگل]در 12 کلیسا حکم داد که ازدواج "مشروع" باید در کلیسا انجام شود
[ترجمه ترگمان]در ۱۲ کلیسا دستور داد که ازدواج قانونی \"قانونی\" باید در کلیسا برگزار شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Strengthening the licit drug control system.
[ترجمه گوگل]تقویت سیستم کنترل مواد مخدر قانونی
[ترجمه ترگمان]تقویت سیستم کنترل مواد قانونی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Safeguarding sciential property right and variety patent persons' licit rights and interests was an important task in our seed industry development.
[ترجمه گوگل]حفاظت از حقوق مالکیت علمی و حقوق و منافع قانونی افراد ثبت اختراع، وظیفه مهمی در توسعه صنعت بذر ما بود
[ترجمه ترگمان]صیانت از حق مالکیت و حقوق قانونی افراد و منافع قانونی، وظیفه مهمی در توسعه صنعت بذر ما بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Let churches decide which marriages they deem "licit. "
[ترجمه گوگل]اجازه دهید کلیساها تصمیم بگیرند که کدام ازدواج را "مشروع" می دانند
[ترجمه ترگمان]به کلیسا اجازه دهید تصمیم بگیرد که کدام ازدواج ها را \"قانونی\" می دانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Finding the illicit flows within the licit is quite a challenge.
[ترجمه گوگل]یافتن جریان های غیرقانونی در داخل قانون کاملاً یک چالش است
[ترجمه ترگمان]پیدا کردن جریان غیر قانونی در داخل این قانون یک چالش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The power of the government must be restricted and the licit right of people must he insured.
[ترجمه گوگل]قدرت دولت باید محدود شود و حق قانونی مردم بیمه شود
[ترجمه ترگمان]قدرت دولت باید محدود شود و حق قانونی افراد باید بیمه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Those who drive the illegal opium industry, Walters said, "are the landowners, who force sharecroppers to grow poppy, rather than licit agricultural products. "
[ترجمه گوگل]والترز گفت، کسانی که صنعت غیرقانونی تریاک را هدایت می کنند، "مالکانی هستند که به جای محصولات کشاورزی مجاز، کشاورزان را مجبور به کشت خشخاش می کنند "
[ترجمه ترگمان]والتر گفت که آن هایی که صنعت غیرقانونی تریاک را هدایت می کنند، به جای محصولات کشاورزی قانونی، sharecroppers را مجبور به کشت خشخاش می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Afghanistan has not one but three economies: the aid economy, the largest one; a second illicit economy centered on drugs and smuggling; and a tiny licit economy, both formal and informal.
[ترجمه گوگل]افغانستان نه یک بلکه سه اقتصاد دارد: اقتصاد کمکی، بزرگترین اقتصاد دومین اقتصاد غیرقانونی با محوریت مواد مخدر و قاچاق؛ و یک اقتصاد قانونی کوچک، چه رسمی و چه غیررسمی
[ترجمه ترگمان]افغانستان تنها سه اقتصاد ندارد: اقتصاد کمکی، بزرگ ترین اقتصاد؛ یک اقتصاد غیر قانونی دوم بر روی مواد مخدر و قاچاق؛ و یک اقتصاد قانونی کوچک، هم رسمی و هم غیررسمی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The Roman's governing was considered legitimacy, and riders with the title Roman Emperor were regarded as orthodox and licit ones.
[ترجمه گوگل]حکومت روم مشروعیت تلقی می شد و سواران با عنوان امپراتور روم به عنوان افراد ارتدکس و قانونی در نظر گرفته می شدند
[ترجمه ترگمان]حکومت روم به عنوان مشروعیت در نظر گرفته شده بود، و سوارکاران با عنوان امپراتور روم به عنوان قوانین قانونی و قانونی در نظر گرفته می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Tasmania - The island state is one of the world's major suppliers of licit opiate products.
[ترجمه گوگل]تاسمانی - این ایالت جزیره ای یکی از تامین کنندگان عمده محصولات مخدر مجاز در جهان است
[ترجمه ترگمان]تاسمانی - دولت جزیره یکی از تامین کنندگان اصلی تولید کننده مواد مخدر قانونی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Substantially, all of the state-owned assets' realization forms are focused on licit and rational uses according to their own characters and the need of development of social security business.
[ترجمه گوگل]اساساً، تمام اشکال تحقق داراییهای دولتی بر استفادههای قانونی و منطقی با توجه به ویژگیهای خاص خود و نیاز به توسعه کسبوکار تأمین اجتماعی متمرکز است
[ترجمه ترگمان]با توجه به ویژگی های شخصی خود و نیاز به توسعه کسب وکار تامین اجتماعی، تمام اموال و دارایی های متعلق به دولت بر روی مصارف قانونی و منطقی متمرکز شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید