libyan

/ˈlɪbiən//ˈlɪbɪən/

معنی: اهل لیبی، ساکن لیبی
معانی دیگر: وابسته به کشور لیبی و مردم و فرهنگ آن، لیبیایی

جمله های نمونه

1. The Libyan leader Colonel Gadaffi repeated his call for the release of hostages.
[ترجمه گوگل]سرهنگ قذافی رهبر لیبی خواستار آزادی گروگان ها شد
[ترجمه ترگمان]رهبر لیبی، سرهنگ قذافی، درخواست خود برای آزادی گروگان ها را تکرار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Eighty-five percent of the Libyan jihadists who arrived in Iraq registered as prospective suicide bombers. Only Moroccans had a higher figure.
[ترجمه گوگل]هشتاد و پنج درصد از جهادگران لیبیایی که وارد عراق شدند به عنوان بمب گذاران انتحاری احتمالی ثبت نام کردند فقط مراکشی ها رقم بالاتری داشتند
[ترجمه ترگمان]هشتاد و پنج درصد از جهادی های لیبی که وارد عراق شده اند به عنوان بمب گذار انتحاری بالقوه ثبت نام کرده اند تنها مراکشی ها a بالاتری داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Libya's peacock: Libyan leader Col. Muammar al-Qaddafi may be the ultimate dictator-showman, and his personal style reflects his outsize behavior on the world stage.
[ترجمه گوگل]طاووس لیبی: رهبر لیبی، سرهنگ معمر القذافی ممکن است دیکتاتور-شومن نهایی باشد، و سبک شخصی او نشان دهنده رفتار بزرگ او در صحنه جهانی است
[ترجمه ترگمان]یک طاووس، رهبر لیبی: سرهنگ معمر قذافی رهبر لیبی ممکن است مجری نهایی است و سبک شخصی او نشان دهنده رفتار outsize در صحنه جهانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Former Libyan leader Muammar Gaddafi's body, torso bare, was shown on a mattress inside a cold storage room of a market in Misrata Friday, Reuters reported. Dozens of people filed in to view his body.
[ترجمه گوگل]رویترز گزارش داد که جسد معمر قذافی، رهبر سابق لیبی که نیم تنه برهنه بود، روز جمعه بر روی تشکی در داخل سردخانه بازاری در مصراته نشان داده شد ده‌ها نفر برای مشاهده جسد او وارد شدند
[ترجمه ترگمان]رویترز گزارش داد جسد معمر قذافی رهبر سابق لیبی در یک تشک در داخل یک اتاق نگهداری سرد از بازار در مصراته دیده می شود ده ها نفر از مردم برای دیدن بدن او صف کشیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A Libyan rebel poses for a souvenir picture outside the mansion of Muatassim Khadafy, a son of the embattled leader and the nation's national security adviser before the government abandoned Tripoli.
[ترجمه گوگل]یک شورشی لیبیایی در خارج از عمارت معتصم خذافی، پسر رهبر جنگ زده و مشاور امنیت ملی کشور قبل از اینکه دولت طرابلس را رها کند، عکس یادگاری می گیرد
[ترجمه ترگمان]یک رهبر شورشی لیبی برای یک تصویر یادگاری خارج از عمارت of Khadafy، پسر رهبر تحت فشار و مشاور امنیت ملی کشور، پیش از اینکه دولت طرابلس را ترک کند، ژست می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Libyan opposition says it urgently needs at least $5 billion of frozen assets to pay state salaries, maintain vital services and repair critical oil facilities.
[ترجمه گوگل]اپوزیسیون لیبی می گوید که برای پرداخت حقوق دولتی، حفظ خدمات حیاتی و تعمیر تاسیسات نفتی حیاتی به حداقل 5 میلیارد دلار دارایی مسدود شده نیاز فوری دارد
[ترجمه ترگمان]اپوزیسیون لیبی می گوید که حداقل ۵ میلیارد دلار از دارایی های مسدود شده برای پرداخت حقوق دولت، حفظ خدمات حیاتی و تعمیر تاسیسات مهم نفت نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He attended university and the Libyan military academy and steadily rose in the ranksthe Libyan army.
[ترجمه گوگل]او در دانشگاه و آکادمی نظامی لیبی تحصیل کرد و به طور پیوسته در رتبه ارتش لیبی ارتقا یافت
[ترجمه ترگمان]او در دانشگاه و آکادمی نظامی لیبی شرکت کرد و در ارتش ranksthe لیبی به طور پیوسته افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The so-called Great Socialist People's Libyan Arab Jamahiriya is nothing more than an empty promise.
[ترجمه گوگل]جماهیریه عربی لیبی به اصطلاح خلق سوسیالیست بزرگ، وعده ای توخالی بیش نیست
[ترجمه ترگمان]The که به اصطلاح سوسیالیستی خلق لیبی نامیده می شود چیزی بیش از یک وعده توخالی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Libyan officials pressed ahead with their tour. They took us to a second bomb site. They told us that it was a lung disease clinic.
[ترجمه گوگل]مقامات لیبیایی سفر خود را ادامه دادند ما را به محل بمب دوم بردند به ما گفتند که کلینیک بیماری ریه است
[ترجمه ترگمان]مقامات لیبی پیش از این سفر خود را تحت فشار قرار دادند آن ها ما را به محل انفجار بمب دوم بردند آن ها به ما گفتند که کلینیک بیماری ریه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It has to do with money and power Libyan ruler Colonel Muammar Gaddafi what he wants.
[ترجمه گوگل]این به پول و قدرت، حاکم لیبی، سرهنگ معمر قذافی مربوط می شود که او چه می خواهد
[ترجمه ترگمان]این کار باید با پول و قدرت حاکم لیبی، سرهنگ معمر قذافی، چه می خواهد انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Libyan rebels avail themselves to a washroom in the mansion of Muatassim Khadafy.
[ترجمه گوگل]شورشیان لیبیایی خود را به دستشویی در عمارت معتصم خذافی می رسانند
[ترجمه ترگمان]شورشیان لیبی در کاخ of Khadafy خود را به دستشویی می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Libyan production has been largely shut down during the long conflict between rebel forces and troops loyal to Libya's leader, Col. Muammar el-Qaddafi.
[ترجمه گوگل]تولیدات لیبی تا حد زیادی در جریان درگیری طولانی بین نیروهای شورشی و نیروهای وفادار به رهبر لیبی، سرهنگ معمر القذافی، تعطیل شده است
[ترجمه ترگمان]به گفته سرهنگ معمر قذافی، در طول درگیری های طولانی میان نیروهای شورشی و نیروهای وفادار به رهبر لیبی، تولید لیبی تا حد زیادی تعطیل بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Libyan rebels now control much of the country, but not without bloodshed.
[ترجمه گوگل]شورشیان لیبی اکنون کنترل بسیاری از کشور را در دست دارند، اما بدون خونریزی
[ترجمه ترگمان]شورشیان لیبی هم اکنون بیشتر کشور را کنترل می کنند، اما بدون خونریزی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This week imprisoned leaders of the Libyan Islamic Fighting Group began publishing a "revision" of their previous understanding of jihad.
[ترجمه گوگل]این هفته رهبران زندانی گروه مبارزات اسلامی لیبی شروع به انتشار "تجدید نظر" در درک قبلی خود از جهاد کردند
[ترجمه ترگمان]این هفته رهبران زندانی گروه مبارزه اسلامی لیبی شروع به انتشار یک \"بازبینی\" از درک قبلی خود از جهاد کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A young Libyan set up a live Web stream on the courthouse roof, and a posse of students opened a media office inside a burned-out secret-police building.
[ترجمه گوگل]یک جوان لیبیایی یک جریان اینترنتی زنده بر روی سقف دادگاه راه اندازی کرد و تعدادی از دانشجویان یک دفتر رسانه ای را در داخل ساختمان سوخته پلیس مخفی باز کردند
[ترجمه ترگمان]یک گروه جوان لیبیایی یک جریان زنده در سقف دادگاه ایجاد کرده است و گروهی از دانشجویان یک دفتر رسانه ای در داخل یک ساختمان مخفی پلیس را باز کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اهل لیبی (اسم)
libyan

ساکن لیبی (اسم)
libyan

انگلیسی به انگلیسی

• resident of libya (country in north africa)
of or from libya (country in north africa)

پیشنهاد کاربران

بپرس