اسم ( noun )
حالات: liabilities
حالات: liabilities
• (1) تعریف: the condition of or potential for being held responsible.
• مترادف: obligation, responsibility
• متضاد: immunity, impunity
• مشابه: blame, burden, chargeability, onus
• مترادف: obligation, responsibility
• متضاد: immunity, impunity
• مشابه: blame, burden, chargeability, onus
- Because of the school's liability, parents must sign permission slips for children to go on field trips.
[ترجمه مینا] به خاط مسئولیت مدرسه، والدین باید برگه های اجازه رو برای رفتم به محل امضا کنن|
[ترجمه شان] به خاطر مسئولیتی که مدرسه دارد، هنگامی که می خواهند کودکان را به سفر های صحرایی ( گردش در مزارع ) ببرند، والدین باید برگه های اجازه را امضا کنند.|
[ترجمه گوگل] به دلیل مسئولیت مدرسه، والدین باید برگه های مجوزی را برای کودکان برای رفتن به سفرهای علمی امضا کنند[ترجمه ترگمان] به دلیل مسئولیت مدرسه، والدین باید اجازه ثبت نام برای کودکان برای رفتن به سفره ای صحرایی را امضا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: (usu. pl.) financial obligation; debts.
• مترادف: debt, indebtedness
• متضاد: asset
• مشابه: obligation, responsibility
• مترادف: debt, indebtedness
• متضاد: asset
• مشابه: obligation, responsibility
- They refused him the loan, stating that his liabilities were already too high.
[ترجمه مینا] آنها از قرض دادن به او امتناع کردن و گفتن درحال حاضر بدهیهای او بسیار بالاست|
[ترجمه شان] آن ها از دادن وام به این مرد ، امتناع کردند، و اظهار داشتند که دیون ( بدهی های ) او ، هم اکنون خیلی زیاد است.|
[ترجمه گوگل] آنها وام را به او رد کردند و اظهار داشتند که بدهی های او قبلاً خیلی زیاد است[ترجمه ترگمان] آن ها از وام دادن به او امتناع کردند و اظهار داشتند که تعهدات او بیش از حد بالا بوده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: area of weakness; disadvantage; susceptibility.
• مترادف: encumbrance
• متضاد: advantage, asset
• مشابه: disadvantage, drawback, handicap, impediment, susceptibility, weakness
• مترادف: encumbrance
• متضاد: advantage, asset
• مشابه: disadvantage, drawback, handicap, impediment, susceptibility, weakness
- Having a criminal record can be a liability in getting a job.
[ترجمه تست] برای استخدام شدن سابقه کیفری دردسر سازه|
[ترجمه گوگل] داشتن سوابق کیفری می تواند یک مسئولیت در به دست آوردن شغل باشد[ترجمه ترگمان] داشتن سابقه کیفری می تواند برای به دست آوردن یک شغل، مسئولیت داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید