معنی: فرهنگ، واژه نامه، قاموس، کتاب لغت، لغت نامه، دیکسیونرمعانی دیگر: سابقه، تاریخ، فهرست اعمال یا رویدادها، واژه نامه (به ویژه فرهنگ یک زبان باستانی)، ویژه واژگان (لغت های رشته یا علم بخصوص)، فهرست واژه های دانش بخصوص
• (1)تعریف: a dictionary or other inclusive listing of words. • مشابه: catalogue, compilation, dictionary, glossary, index, inventory, thesaurus, vocabulary, wordbook
- The anthropologist studied the tribe's language and set out to compile a lexicon.
[ترجمه گوگل] این انسان شناس زبان این قبیله را مطالعه کرد و به تدوین واژگان پرداخت [ترجمه ترگمان] انسان شناس، زبان قبیله را مطالعه کرد و برای گردآوری یک واژه نامه دست به کار شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: the set of terms used by an individual, a particular group, or a profession; vocabulary. • مترادف: cant, nomenclature, terminology, vocabulary
- Words often take on an entirely unique meaning in the lexicon of a particular field or profession.
[ترجمه گوگل] کلمات اغلب در فرهنگ لغات یک رشته یا حرفه خاص معنایی کاملاً منحصر به فرد به خود می گیرند [ترجمه ترگمان] کلمات اغلب یک معنی کاملا منحصر به فرد را در واژه نامه یک رشته یا حرفه خاص به خود می گیرند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. a notable event in the lexicon of terrorism
یک رویداد در خور توجه در تاریخ تروریسم
2. Chocolate equals sin in most people's lexicon.
[ترجمه نیما چوبین] شکلات در قاموس ( دایره واژگان ) بیشتر مردم برابر با گناه است.
|
[ترجمه گوگل]شکلات در فرهنگ لغت بیشتر مردم برابر با گناه است [ترجمه ترگمان]شکلات در اکثر واژگان مردم برابر گناه است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. In the lexicon of the avant-garde art world, Meurent could not have figured as an artist.
[ترجمه گوگل]در فرهنگ واژگان دنیای هنر آوانگارد، مورنت نمی توانست به عنوان یک هنرمند ظاهر شود [ترجمه ترگمان]در فرهنگ جهان هنر آوانگارد، meurent نتوانست به عنوان یک هنرمند شناخته شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. There will also be few omissions from the lexicon.
[ترجمه گوگل]همچنین حذف های کمی از واژگان وجود خواهد داشت [ترجمه ترگمان]همچنین کمی omissions از این واژه نامه وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Synonymy is a relation that structures the lexicon of a language into sets of words sharing a meaning.
[ترجمه گوگل]مترادف رابطهای است که واژگان یک زبان را به مجموعهای از کلمات با یک معنا میسازد [ترجمه ترگمان]synonymy رابطه ای است که واژگان یک زبان را به مجموعه کلمات تقسیم می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. CLE-I has a 1300-word core lexicon and includes a component that allows non-linguistic domain experts to add new entries.
[ترجمه گوگل]CLE-I دارای یک واژگان اصلی 1300 کلمه ای است و شامل مؤلفه ای است که به متخصصان حوزه غیرزبانی اجازه می دهد ورودی های جدید اضافه کنند [ترجمه ترگمان]cle - من یک واژه نامه هسته ۱۳۰۰ دارم و شامل یک جز است که به متخصصان حوزه غیر زبانی اجازه اضافه کردن ورودی های جدید را می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The representation of syntactic information in the lexicon is inextricably linked with the grammar being used.
[ترجمه گوگل]نمایش اطلاعات نحوی در واژگان به طور جدایی ناپذیری با دستور زبان مورد استفاده پیوند دارد [ترجمه ترگمان]نمایش اطلاعات نحوی در واژه نامه به طور جدایی ناپذیری با دستور زبان مورد استفاده قرار می گیرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Both sides have concocted a lexicon of epithets for each other.
[ترجمه گوگل]هر دو طرف واژگانی از القاب برای یکدیگر ساخته اند [ترجمه ترگمان]هر دو طرف یک واژه نامه برای یکدیگر به دست آورده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. To reduce the likelihood of this a large lexicon must be stored.
[ترجمه گوگل]برای کاهش احتمال این امر باید یک واژگان بزرگ ذخیره شود [ترجمه ترگمان]برای کاهش احتمال این یک واژه نامه بزرگ باید ذخیره شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The required list of words, or lexicon, can be acquired from a standard dictionary in machine readable form.
[ترجمه گوگل]فهرست مورد نیاز کلمات یا واژگان را می توان از یک فرهنگ لغت استاندارد به شکل قابل خواندن ماشین بدست آورد [ترجمه ترگمان]فهرست مورد نیاز کلمات، یا واژه نامه را می توان از فرهنگ لغت استاندارد در فرم قابل خواندن ماشین به دست آورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Further problems were encountered with the lexicon supplied with the second version.
[ترجمه گوگل]مشکلات بیشتری با واژگان ارائه شده با نسخه دوم مواجه شد [ترجمه ترگمان]مشکلات بیشتر با واژگان ارایه شده در نسخه دوم، مواجه شدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The improvements to be attained by extending the lexicon further also appear to be minimal.
[ترجمه گوگل]به نظر میرسد که پیشرفتهایی که با گسترش بیشتر واژگان به دست میآیند حداقل هستند [ترجمه ترگمان]همچنین به نظر می رسد که پیشرفت هایی که باید با گسترش واژه نامه بدست آید به حداقل می رسد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Rather than store the complete words in a lexicon, such systems store the probabilities of letter transitions.
[ترجمه گوگل]چنین سیستم هایی به جای ذخیره کلمات کامل در یک فرهنگ لغت، احتمال انتقال حروف را ذخیره می کنند [ترجمه ترگمان]به جای ذخیره کردن کلمات کامل در یک واژه نامه، این سیستم ها احتمال انتقال نامه را ذخیره می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. But if the lexicon is not complete, then neither is the syntax, semantics or phonology likely to be.
[ترجمه گوگل]اما اگر واژگان کامل نباشد، نحو، معناشناسی یا واج شناسی نیز چنین نخواهد بود [ترجمه ترگمان]اما اگر واژه نامه کامل نباشد، پس نه ترکیب، معناشناسی و آواشناسی ممکن است باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. It concentrates just on lexical access - there is no syntactic or semantic component - and its lexicon contains only 211 words.
[ترجمه گوگل]این فقط بر دسترسی واژگانی متمرکز است - هیچ جزء نحوی یا معنایی وجود ندارد - و واژگان آن فقط شامل 211 کلمه است [ترجمه ترگمان]آن فقط بر روی دسترسی واژگانی متمرکز است - هیچ جز معنایی یا معنایی وجود ندارد - و واژه نامه آن تنها حاوی ۲۱۱ کلمه است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
فرهنگ (اسم)
civilization, culture, dictionary, lexicon
واژه نامه (اسم)
dictionary, lexicon, glossary, wordbook
قاموس (اسم)
dictionary, lexicon, thesaurus
کتاب لغت (اسم)
dictionary, lexicon, wordbook
لغت نامه (اسم)
lexicon, word hoard
دیکسیونر (اسم)
lexicon
تخصصی
[کامپیوتر] لغت نامه .
انگلیسی به انگلیسی
• dictionary; vocabulary used in a particular profession, terminology; total number of morphemes within a language if you talk about a particular lexicon, you are referring to all the acceptable ideas or principles associated with a particular group or organization. a lexicon is an alphabetical list of words of a language or of a particular subject. a lexicon is also a dictionary, especially of a very old language such as greek or hebrew; an old-fashioned use.
پیشنهاد کاربران
LANGUAGE specialized ( a list of ) All the words used in a particular language or subject, or a dictionary/Lexicon is a term that refers to the vocabulary or a dictionary of words used in a particular language or field of study. It can also refer to the set of words used by a particular person or group, or the unique language or jargon used by a particular profession or industry. ... [مشاهده متن کامل]
زبان، تخصصی ( فهرستی از ) تمام کلمات مورد استفاده در یک زبان یا موضوع خاص یا یک فرهنگ لغت اصطلاحی است که به واژگان یا فرهنگ لغات مورد استفاده در یک زبان یا رشته تحصیلی خاص اشاره دارد. همچنین می تواند به مجموعه کلماتی که توسط یک فرد یا گروه خاص استفاده می شود، یا به زبان یا اصطلاحات خاص مورد استفاده توسط یک حرفه یا صنعت خاص اشاره داشته باشد. مثال؛ 1. I consulted the lexicon to find the meaning of the unfamiliar word. 2. The specialized lexicon used by medical professionals can be difficult for laypeople to understand. 3. A good writer has a diverse lexicon to choose from when crafting their sentences.
دایره واژگان
lexicon ( علوم کتابداری و اطلاع رسانی ) واژه مصوب: قاموس تعریف: واژهنامۀ خاص یک زبان، به ویژه زبان های باستانی