legislate

/ˈledʒəsˌlet//ˈledʒɪsleɪt/

معنی: قانون وضع کردن، قانونی کردن، مجموعه قانون تهیه کردن، وضع شدن، قانون گذاری کردن
معانی دیگر: قانون تصویب کردن یا شدن، وضع شدن قانون

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: legislating, legislate, legislated
• : تعریف: to create a law or laws.

- The fundamental purpose of the Congress is to legislate.
[ترجمه ممد] هدف اصلی فرقه کنگره قانونگذاری است
|
[ترجمه علی ماشا اله زاده] هدف بنیادی کنگره میبایست قانوگذاری باشد
|
[ترجمه گوگل] هدف اساسی کنگره قانون گذاری است
[ترجمه ترگمان] هدف اصلی کنگره قانونگذاری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
(1) تعریف: to control or put limits on by legislation.

- The government legislates immigration.
[ترجمه گوگل] دولت قانون مهاجرت را وضع می کند
[ترجمه ترگمان] دولت مهاجرت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to put into law; enact.

- The government legislated important reforms soon after it came into power.
[ترجمه گوگل] دولت بلافاصله پس از به قدرت رسیدن اصلاحات مهمی را به تصویب رساند
[ترجمه ترگمان] دولت بزودی پس از رسیدن به قدرت، اصلاحات مهمی را وضع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The government had the power to legislate by emergency decree independently of Parliament.
[ترجمه گوگل]دولت این اختیار را داشت که با فرمان اضطراری مستقل از پارلمان قانون وضع کند
[ترجمه ترگمان]دولت قدرت قانونگذاری را به طور مستقل از پارلمان داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Only Parliament has the power to legislate on constitutional matters.
[ترجمه گوگل]تنها پارلمان این اختیار را دارد که در مورد مسائل قانون اساسی قانون گذاری کند
[ترجمه ترگمان]تنها پارلمان قدرت قانون گذاری در مورد مسائل قانون اساسی را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It is the jobof Parliament to legislate.
[ترجمه گوگل]قانون گذاری وظیفه مجلس است
[ترجمه ترگمان]این مجلس شورای قانونگذاری است که قانون گذاری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You cannot legislate to change attitudes.
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید برای تغییر نگرش قانون وضع کنید
[ترجمه ترگمان]شما نمی توانید برای تغییر طرز رفتار خود قانون گذاری کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They promised to legislate to protect people's right to privacy.
[ترجمه گوگل]آنها قول دادند که برای حفظ حریم خصوصی افراد قانونی وضع کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها قول دادند که قانون گذاری کنند تا از حق مردم برای حفظ حریم خصوصی محافظت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We must legislate for equal pay.
[ترجمه گوگل]ما باید برای حقوق برابر قانون وضع کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید برای پرداخت برابر قانون وضع کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It's impossible to legislate for every contingency.
[ترجمه گوگل]قانون گذاری برای هر اتفاق غیرممکن است
[ترجمه ترگمان]برای هر احتمالی قانون گذاری کردن غیر ممکن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They promised to legislate against cigarette advertising.
[ترجمه گوگل]آنها قول دادند که در برابر تبلیغات سیگار قانون وضع کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها قول دادند که علیه تبلیغات سیگار قانون گذاری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Parliament may legislate on any matter of penal law.
[ترجمه گوگل]مجلس می تواند در مورد هر موضوعی از قانون جزایی قانون وضع کند
[ترجمه ترگمان]پارلمان ممکن است در هر مورد از قانون کیفری قانون گذاری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You can't legislate against bad luck!
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید در برابر بدشانسی قانون وضع کنید!
[ترجمه ترگمان]تو نمیتونی بر ضد بخت بد قانون گذاری کنی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They tried to legislate for every possibility when they were thinking of the picnic.
[ترجمه گوگل]زمانی که به پیک نیک فکر می کردند سعی می کردند برای هر امکانی قانون وضع کنند
[ترجمه ترگمان]ان ها سعی کردند برای هر احتمالی که فکر می کردند به گردش بروند، قانون گذاری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We must legislate to control these drugs.
[ترجمه گوگل]ما باید برای کنترل این داروها قانونی وضع کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید برای کنترل این داروها قانون وضع کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The government has promised to legislate against discrimination.
[ترجمه گوگل]دولت قول داده است که قوانینی را علیه تبعیض وضع کند
[ترجمه ترگمان]دولت وعده وضع قانون گذاری علیه تبعیض را داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You can't legislate for bad luck.
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید برای بدشانسی قانون وضع کنید
[ترجمه ترگمان]تو نمی تونی برای خوش شانسی قانون گذاری کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The government has been urged to legislate against discrimination in the workplace.
[ترجمه گوگل]از دولت خواسته شده است که قوانینی را علیه تبعیض در محیط کار وضع کند
[ترجمه ترگمان]دولت به قانون گذاری در برابر تبعیض در محل کار ترغیب شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قانون وضع کردن (فعل)
codify, legislate

قانونی کردن (فعل)
legalize, validate, execute, legislate, legitimatize, legtimize

مجموعه قانون تهیه کردن (فعل)
legislate

وضع شدن (فعل)
legislate

قانون گذاری کردن (فعل)
legislate

انگلیسی به انگلیسی

• make laws, enact laws
when a government legislates, it passes a new law; a formal word.

پیشنهاد کاربران

Enact مترادفش میشه
to order
to mandate as a law
legislate ( v ) ( lɛdʒəsˌleɪt ) =to make a law affecting sth, e. g. The government will legislate against discrimination in the workplace. legislative ( adj ) ( lɛdʒəsˌleɪt̮ɪv ) , legislation ( n )
legislate
قانون گذاری
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : legislate
اسم ( noun ) : legislation / legislator / legislature
صفت ( adjective ) : legislative
قید ( adverb ) : _
legislate ( verb ) = enact ( verb )
به معناهای: وضع کردن، تصویب کردن، به صورت قانونی در آوردن
به تصویب رساندن

بپرس