• : تعریف: to not put in or not include; omit. • متضاد: include
- She made a cake but left out the sugar by mistake.
[ترجمه F] او کیک درست کرد ولی اشتباها شکر را از قلم انداخت
|
[ترجمه گوگل] او یک کیک درست کرد اما شکر را به اشتباه حذف کرد [ترجمه ترگمان] کیک را درست کرد، اما از اشتباه بیرون رفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. Keep me in your memory, leave out all the rest.
[ترجمه A.A] منو در خاطرت نگهدار ، بقیه را نادیده بگیر
[ترجمه گوگل]مرا در خاطرت نگه دار، بقیه را کنار بگذار [ترجمه ترگمان]، منو تو حافظه خودت نگه داری بقیه رو هم خاموش کن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. If you prefer mild flavours reduce or leave out the chilli.
[ترجمه Mika] اگر طعم های خفیف و ملایم رو ترجیح میدید ، فلفل چیلی ( تند ) رو کم کنید یا کنار بگذارید .
|
[ترجمه بهار] اگر طعم ملایم را ترجیح می دهید، فلفل را کم کنید یا کنار بگذارید.
|
[ترجمه گوگل]اگر طعم ملایم را ترجیح می دهید، فلفل را کم کنید یا کنار بگذارید [ترجمه ترگمان]اگر طعم های ملایم را ترجیح می دهید، فلفل چیلی را کاهش یا ترک کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Leave out the flannel and answer the question!
[ترجمه sara] چرت و پرت نگو، سوال رو جواب بده!
|
[ترجمه گوگل]فلانل را کنار بگذارید و به سوال پاسخ دهید! [ترجمه ترگمان]از فلانل برو بیرون و سوال را جواب بده! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Say that again, but this time leave out the swear - words.
[ترجمه یاسمن] دوباره بگو، اما این دفعه قسم خوردن را کنار بگذار
|
[ترجمه گوگل]این را دوباره بگویید، اما این بار فحش - کلمات را کنار بگذارید [ترجمه ترگمان] دوباره بگو، اما این دفعه قسم می خورم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. It didn't seem fair to leave out her father.
[ترجمه حسین بنی علی] به نظر عادلانه نبود که پدرش را رها کند.
|
[ترجمه گوگل]به نظر منصفانه نبود که پدرش را کنار بگذارد [ترجمه ترگمان]این منصفانه به نظر نمی رسید که پدرش را ترک کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. As a welcome, relatives and friends leave out food and drink on the altar.
[ترجمه گوگل]به عنوان خوشامدگویی، اقوام و دوستان غذا و نوشیدنی را در محراب کنار می گذارند [ترجمه ترگمان]به عنوان خوش آمد گویی، بستگان و دوستان غذا و نوشیدنی را در قربانگاه ترک می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. For single quotes or apostrophes leave out the Shift key.
[ترجمه گوگل]برای نقل قول های تکی یا آپستروف ها، کلید Shift را کنار بگذارید [ترجمه ترگمان]برای یک نقل قول یا apostrophes، کلید تبدیل را ترک کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Do we leave out dates to fox her?
[ترجمه حسین بنی علی] آیا قرار های ملاقات را رها می کنیم تا اورا گیج کنیم؟
|
[ترجمه گوگل]آیا برای روباه کردنش خرما را کنار می گذاریم؟ [ترجمه ترگمان]آیا قرار است روزی از خانه بیرون برویم که او را روباه کنیم؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I leave out many things that matter.
[ترجمه گوگل]من خیلی چیزهای مهم را کنار می گذارم [ترجمه ترگمان]من خیلی چیزها رو از دست می دم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. And leave out unrelated work experience.
[ترجمه گوگل]و تجربه کاری نامرتبط را کنار بگذارید [ترجمه ترگمان]و هیچ تجربه کاری نامربوط را رها نکنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I have had to leave out some beautiful and important branches of combinatorial theory.
[ترجمه گوگل]من مجبور شدم برخی از شاخه های زیبا و مهم نظریه ترکیبی را کنار بگذارم [ترجمه ترگمان]باید برخی شاخه های زیبا و مهم از نظریه ترکیبی را کنار بگذاریم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Don't leave out the definite article.
[ترجمه حسین بنی علی] حرف معلوم ( the ) را جا نندازید
|
[ترجمه گوگل]حرف قطعی را فراموش نکنید [ترجمه ترگمان]مقاله مشخصی را بیرون نگذارید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. We can leave out the second sentence.
[ترجمه گوگل]می توانیم جمله دوم را کنار بگذاریم [ترجمه ترگمان]ما می توانیم جمله دوم را حذف کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. In copying this document, be careful not to leave out any words.
[ترجمه گوگل]در کپی کردن این سند مراقب باشید که هیچ کلمه ای را حذف نکنید [ترجمه ترگمان]در کپی کردن این سند، مراقب باشید که هیچ کلامی را رها نکنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. They must decide what to leave out.
[ترجمه گوگل]آنها باید تصمیم بگیرند که چه چیزی را کنار بگذارند [ترجمه ترگمان]آن ها باید تصمیم بگیرند که چه باید بکنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• omit, skip, not include; not say, not do
پیشنهاد کاربران
Remove
انصراف دادن . . . Why did you leave out the university? چرا از دانشگاه انصراف دادی؟
معنای دوستان: ▪️ کنار گذاشتن ▪️ صرفنظر کردن ▪️ نادیده گرفتن ▪️ احساس طرد شده ها رو داشتن I remember my first day at primary school quite vividly. It was a beautiful sunny day in September, and I was five years old. I had just moved to a new town with my family, so everything was new and unfamiliar to me. My mom took me to the school, and I remember feeling a bit scared and nervous ... [مشاهده متن کامل]
We arrived early, and there were only a few other kids and their parents in the classroom. I sat down at a table with some toys, and my mom talked to the teacher. I remember ⭐feeling a bit left out⭐ because I didn’t know anyone there, but the toys kept me busy After a while, more kids started to arrive, and I started to make some new friends. We played together and talked about what we liked to do. The teacher introduced herself and showed us around the classroom. She seemed very nice, and I felt a bit more at ease Overall, I think my first day of school was a positive experience. Although I was a bit scared at first, I quickly made some new friends and felt more comfortable in my new surroundings
Feel leave out یعنی احساس طرد شده ها رو داشتن ن عقب مانده بودن👀
Leave out یعنی عقب مانده بودن For example :she feels left out
Did u leave out a line یه خط رو جاگذاشتی؟
leave ( sth ) out of account To ignore something=
از قلم انداختن
صرف نظر کردن از
کنار گذاشتن صرفنظر کردن نادیده گرفتن
حذف کردن، جدا کردن، بیرون کشیدن. I want a hamburger but please , leave out the pickles من یک همرگر میخام ولی لطفا خیارشورها شو جدا کن. ( قرار نده )
Not include, omit
To leave out is exclude شامل نشدن، حذف شدن
صرف نظر کردن
رها کردن
Allowبه معنی We painted the kite yellow. Then we left it Example : out to dry
نادیده گرفتن
to not include someone or something
محروم کردن exclude in everyday English, people usually say leave something or someone out rather than exclude something or someone: Some information was left out of the report. .