- You should leave off driving until you're ready.
[ترجمه زهره غلامی] توباید رانندگی رو تا زمانیکه آماده بشی ترک کنی
|
[ترجمه گوگل] باید رانندگی را تا زمانی که آماده شوید ترک کنید [ترجمه ترگمان] تو باید تا زمانی که آماده باشی حرکت کنی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: to interrupt activity by stopping. • مترادف: quit, stop • مشابه: cease, halt, pause
[ترجمه گوگل] ما در فصل سه متوقف شدیم [ترجمه ترگمان] فصل سوم از اینجا رفتیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. Hey, leave off! I hate people touching my hair.
[ترجمه گوگل]هی ترک کن از دست زدن به موهایم متنفرم [ترجمه ترگمان]! هی، ولم کن متنفرم از اینکه مردم موهام رو لمس کنن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. It's time to leave off work.
[ترجمه گوگل]وقت آن است که کار را ترک کنید [ترجمه ترگمان]الان وقت کار کردنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The weather is getting warmer and you can leave off your heavy coat.
[ترجمه گوگل]هوا در حال گرم شدن است و می توانید کت سنگین خود را کنار بگذارید [ترجمه ترگمان]هوا گرم تر می شود و شما می توانید کت سنگین خود را رها کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. 'Will you leave off nagging?' he snarled.
[ترجمه فاطمه عبدی] او غرید: �میشه دست از نق زدن برداری؟�
|
[ترجمه گوگل]آیا نق زدن را ترک می کنید؟ او خرخر کرد [ترجمه ترگمان]نق نمی زنی؟ با عصبانیت گفت: [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I've decided to leave off eating meat for a while.
[ترجمه گوگل]تصمیم گرفتم برای مدتی گوشت خوردن را کنار بگذارم [ترجمه ترگمان]من تصمیم گرفتم که برای مدتی از گوشت خوردن خارج شوم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I wish you'd leave off whistling like that.
[ترجمه عابدی] ای کاش اینطور سوت نمی زدی
|
[ترجمه گوگل]ای کاش اینطور سوت زدن را کنار می گذاشتی [ترجمه ترگمان]ای کاش اینطوری سوت می زدی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. It's hard for a chain-smoker to leave off smoking.
[ترجمه ahmad azizi] برای کسی که سیگار را با سیگار روشن می کند ترک آن سخت است
|
[ترجمه گوگل]برای یک سیگاری زنجیره ای سخت است که سیگار را ترک کند [ترجمه ترگمان]برای یک فرد سیگاری سخت است که سیگار بکشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Do not leave off your overcoat; it is cold.
[ترجمه گوگل]پالتوی خود را رها نکنید سرد است [ترجمه ترگمان]از پالتو خود بیرون نروید، هوا سرد است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Let's leave off here for lunch.
[ترجمه گوگل]برای ناهار اینجا را ترک کنیم [ترجمه ترگمان]بیا برای ناهار از اینجا برویم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. They leave off quarreling to sleep.
[ترجمه فاطمه عبدی] اونا برای خواب، دست از دعوا بر می دارن.
|
[ترجمه گوگل]آنها دعوا را کنار می گذارند تا بخوابند [ترجمه ترگمان]آن ها برای خوابیدن با هم نزاع می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I would abjure my art then and there, leave off cursing,[Sentence dictionary] leave off binding fast and loose with spells.
[ترجمه گوگل]آن وقت و آنجا از هنرم چشم پوشی می کردم، لعن و نفرین را کنار می گذاشتم، [فرهنگ جملات] صحافی سریع و شل با طلسم را ترک می کردم [ترجمه ترگمان]من در آن زمان از هنر خود abjure خواهم کرد و لعنت خواهم کرد و لعنت خواهم کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I leave off only when Evan is hooked into the unfolding plot of the story.
[ترجمه گوگل]من تنها زمانی آن را ترک میکنم که ایوان به طرح داستان در حال شکلگیری گیر کند [ترجمه ترگمان]\" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \"وقتی\" اوان \"به داستان\" \"داستان\" داستان \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" را ترک می کنم \" \" \" [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He always had to leave off before he came, feeling sure his head would burst otherwise.
[ترجمه گوگل]او همیشه قبل از آمدن باید ترک می کرد و مطمئن بود که در غیر این صورت سرش می ترکد [ترجمه ترگمان]او همیشه قبل از آمدن او مجبور بود از خانه خارج شود و احساس کند که سرش از درد منفجر خواهد شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. It is time to leave off, his daughter tells him, it s time to burst forth like a butterfly.
[ترجمه گوگل]دخترش به او می گوید وقت ترک است، وقت آن است که مثل پروانه بپری [ترجمه ترگمان]دخترش به او می گوید: وقت رفتن است، وقت آن است که مثل یک پروانه منفجر شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Ask for brown-bread toast and leave off the butter!
[ترجمه گوگل]نان قهوه ای نان تست کنید و کره را کنار بگذارید! [ترجمه ترگمان] از کره \"نان قهوه ای\" بخواه و کره رو ول کن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید