1. collective leadership
رهبری چندگانه (رهبری مشترک)
2. his leadership qualities soon became evident
استعداد رهبری او به زودی مبرهن شد.
3. the leadership of the party was entirely corrupt
رهبران حزب همه فاسد بودند.
4. exert leadership
رهبری کردن،به رهبری پرداختن
5. under his superb leadership
تحت رهبری عالی او
6. under his wise leadership
تحت رهبری های خردمندانه ی او
7. he was elected to the leadership of the party
او به مقام رهبری حزب برگزیده شد.
8. she retrieved her position of leadership
مقام رهبری خود را دوباره به دست آورد.
9. they vaulted into the position of world leadership
آنان به سرعت به مقام رهبری جهان رسیدند.
10. there is a crying need for new and determined leadership
نیاز مبرمی به رهبری جدید و راسخ وجود دارد.
11. Strong leadership skill while possessing a great team spirit.
[ترجمه گوگل]مهارت رهبری قوی در حالی که دارای روحیه تیمی عالی است
[ترجمه ترگمان]مهارت رهبری قوی در حالی که دارای روحیه تیمی خوبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The military leadership have lifted martial law in several more towns.
[ترجمه گوگل]رهبری نظامی در چندین شهر دیگر حکومت نظامی را لغو کرده است
[ترجمه ترگمان]رهبری نظامی در چندین شهر دیگر حکومت نظامی برقرار کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The country's leadership is in crisis.
14. He did research on group dynamics and leadership styles.
[ترجمه گوگل]او در مورد پویایی گروه و سبک های رهبری تحقیق کرد
[ترجمه ترگمان]او در مورد پویایی های گروهی و سبک های رهبری تحقیق کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. His confident leadership inspired his followers.
[ترجمه گوگل]رهبری مطمئن او الهام بخش پیروانش بود
[ترجمه ترگمان]رهبری مطمئن او به پیروان او الهام بخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. The party thrived under his leadership.
[ترجمه گوگل]حزب تحت رهبری او پیشرفت کرد
[ترجمه ترگمان]این حزب تحت رهبری او شکوفا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. He was praised for his firm leadership.
[ترجمه گوگل]او به خاطر رهبری قاطعش مورد ستایش قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]او به خاطر رهبری شرکت مورد تحسین قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. He faces the toughest test of his leadership so far.
[ترجمه گوگل]او با سخت ترین آزمون رهبری خود تا کنون روبرو است
[ترجمه ترگمان]او تا کنون با دشوارترین آزمون رهبری خود مواجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید