lavishness


معنی: فراوانی، وفور، ولخرجی
معانی دیگر: اسراف

جمله های نمونه

1. Sixthly, there are severe lavishness in land used for construction.
[ترجمه گوگل]ششم، در زمین هایی که برای ساخت و ساز استفاده می شود، تجملات شدیدی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]Sixthly، اندازه زیادی در زمین مورد استفاده برای ساخت وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Just because architecture may be growing more humble doesn't mean there's no place for over-the-top lavishness.
[ترجمه گوگل]فقط به این دلیل که معماری ممکن است فروتن تر شود، به این معنی نیست که جایی برای تجملات بیش از حد وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]تنها به این دلیل که معماری ممکن است رشد بیشتری داشته باشد، به این معنا نیست که هیچ جایی برای بالای بیش از حد وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The prosperity is visibly striking, not only for its lavishness relative to surrounding areas but also for its uniformity.
[ترجمه جواد] فقط بخواطر ارتباط گسترده اش با نواحی اطراف نیست که موفقیت اش به طور مشهودی برجسته است بلکه به علت همبستگی اش ( یکپارچگی اش ) نیز می باشد.
|
[ترجمه گوگل]این رونق نه تنها به دلیل تجملات نسبت به مناطق اطراف بلکه به دلیل یکنواختی آن به وضوح قابل توجه است
[ترجمه ترگمان]موفقیت به طور مشهود قابل توجه است، نه تنها برای اندازه خود نسبت به مناطق اطراف، بلکه برای یکپارچگی آن نیز قابل توجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A community office building (see photo) located in Taizhou, Zhejiang, was recently criticized by local media for its lavishness.
[ترجمه گوگل]یک ساختمان اداری اجتماعی (عکس را ببینید) واقع در تایژو، ژجیانگ، اخیراً توسط رسانه های محلی به دلیل تجملاتش مورد انتقاد قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]ساختمان دفتر اجتماعی (عکس)واقع در Taizhou، Zhejiang، به تازگی توسط رسانه های محلی برای تولید آن مورد انتقاد قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A true epic needs more than the grandeur of its landscapes, the lavishness of its sets and the sheer manpower of its battle scenes: It needs a truly epic story.
[ترجمه گوگل]یک حماسه واقعی بیش از عظمت مناظر خود، تجملات مجموعه‌هایش و نیروی انسانی محض صحنه‌های نبردش نیاز دارد: به یک داستان واقعا حماسی نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]یک حماسه واقعی بیش از عظمت مناظر آن، اندازه مجموعه های آن و نیروی انسانی صرف صحنه های نبرد خود نیاز دارد: این یک داستان واقعا حماسی نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Lucullus spent the remainder of his days in voluptuous magnificence; a chinchilla robe of sybaritic lavishness.
[ترجمه گوگل]لوکولوس باقیمانده روزهای خود را در شکوه و عظمت شهوانی گذراند ردای چینچیلا از تجملات سیباریتی
[ترجمه ترگمان]لوکولوس باقیمانده عمرش را با شکوه شهوت برانگیز گذراند؛ یک ردای chinchilla در حد افراط بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Some local governments are competing with one another for lavishness and spend money hand over foot, arousing strong public resentment.
[ترجمه گوگل]برخی از دولت‌های محلی برای تجملات با یکدیگر رقابت می‌کنند و پول را دست به دست هم می‌دهند و خشم شدید عمومی را برمی‌انگیزند
[ترجمه ترگمان]برخی از دولت های محلی برای افراط در رقابت با یکدیگر رقابت می کنند و پول خود را در طول پیاده خرج می کنند و باعث برانگیختن خشم عمومی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Earlier this year, Beijing banned billboards that promoted "hedonism, lavishness and the worship of foreign things, " Bloomberg reported.
[ترجمه گوگل]بلومبرگ گزارش داد، اوایل سال جاری، پکن بیلبوردهایی را که «لذت‌پرستی، تجملات و پرستش چیزهای خارجی» را تبلیغ می‌کردند، ممنوع کرد
[ترجمه ترگمان]بلومبرگ گزارش داد که در اوایل سال جاری، پکن بیلبوردهای تبلیغاتی را ممنوع کرد که \"شادی، افراط و پرستش چیزهای خارجی\" را ترویج می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فراوانی (اسم)
plenty, aboundness, abundance, affluence, redundancy, profusion, amplitude, exuberance, ampleness, plenitude, great supply, lavishness, redundance, plentifulness, plentitude, superabundance

وفور (اسم)
abundance, affluence, profusion, wealth, bounty, exuberance, luxuriance, plenitude, lavishness, plurality, pluralism, opulence, plentitude, rout, superabundance

ولخرجی (اسم)
profligacy, squander, prodigality, lavishness

انگلیسی به انگلیسی

• extravagance, wastefulness; exorbitant spending; generosity

پیشنهاد کاربران

lavishness = profligacy = wastefulness
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : lavish
✅️ اسم ( noun ) : lavishness
✅️ صفت ( adjective ) : lavish
✅️ قید ( adverb ) : lavishly
افراط و ولخرجی

بپرس