lave

/ˈleɪv//leɪv/

معنی: چکیدن، کشیدن، شستشو کردن، ریختن
معانی دیگر: (شعر قدیم)، استحمام کردن، جاری بودن در امتداد چیزی، (اسکاتلند) پس مانده، ته مانده

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: laves, laving, laved
(1) تعریف: to wash or bathe.
مترادف: bathe, wash
مشابه: clean, cleanse, launder, rinse, scrub

(2) تعریف: to wash against or past, as waves or flowing water.
مشابه: lap, splash, sweep

جمله های نمونه

1. The quiet and the cool laved her.
[ترجمه گوگل]ساکت و خونسرد او را دوست داشتند
[ترجمه ترگمان]سکوت و the که در آن غوطه می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The volcano spurts smoke and lave after 3 years of silence.
[ترجمه گوگل]آتشفشان پس از 3 سال سکوت، دود و غوغا می کند
[ترجمه ترگمان]فوران آتشفشان فوران می کند و پس از ۳ سال سکوت فوران می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The lave net was a simple but very effective contraption for catching salmon.
[ترجمه گوگل]تور لاو وسیله ای ساده اما بسیار موثر برای صید ماهی آزاد بود
[ترجمه ترگمان]تور lave یک ابتکار ساده ولی بسیار موثر برای صید ماهی سالمون بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It is also in these channels that the lave fishermen will stand.
[ترجمه گوگل]همچنین در این کانال ها است که ماهیگیران لاو می ایستند
[ترجمه ترگمان]همچنین در این کانال ها است که ماهیگیران lave می ایستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Lave ejected from the volcano. Luckily, it did not hurt people.
[ترجمه گوگل]لاو از آتشفشان خارج شد خوشبختانه به مردم آسیبی نرسید
[ترجمه ترگمان]Lave از آتشفشان بیرون آمد خوشبختانه، به مردم صدمه نزده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. When a volcano erupts,[sentence dictionary] It'spouts flame and lave.
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک آتشفشان فوران می کند، [فرهنگ جملات] شعله و لاوه می فرستد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که یک آتشفشان فوران می کند، [ فرهنگ لغت [ جمله ] شعله و lave را فوران می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I lave a lot of interesting storybooks.
[ترجمه گوگل]من کتاب داستان های جالب زیادی دارم
[ترجمه ترگمان]من آدم های جالبی رو مجبور به این کار می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She will never lave home; she is too tied to her mother's apron strings.
[ترجمه گوگل]او هرگز به خانه نخواهد رفت او بیش از حد به ریسمان های پیش بند مادرش بسته شده است
[ترجمه ترگمان]او هرگز به خانه باز نخواهد گشت؛ او بیش از اندازه به دامن مادرش بسته شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Some say lave, it is hunger, an endless aching need.
[ترجمه گوگل]برخی می گویند لاو، این گرسنگی است، یک نیاز دردناک بی پایان
[ترجمه ترگمان]بعضی می گویند شستشو، گرسنگی، درد بی پایان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Carnegie Mellon University Economics Professor Lester Lave says the economic crisis made the change urgent.
[ترجمه گوگل]لستر لاو، پروفسور اقتصاد دانشگاه کارنگی ملون، می گوید که بحران اقتصادی این تغییر را فوری کرده است
[ترجمه ترگمان]پروفسور لس تر Lave، استاد اقتصاد دانشگاه کارنگی، می گوید که بحران اقتصادی این تغییر را ضروری کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The green wire gauze and the white lave curtain screened everything inside.
[ترجمه گوگل]گاز سیمی سبز و پرده ی سفید رنگ همه چیز را در داخل آن قرار داده بود
[ترجمه ترگمان]پرده سبز توری و پرده سفید، همه چیز را از درون پنهان می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We've instructions to lave them be. '
[ترجمه گوگل]ما دستوراتی داریم که آن‌ها را دوست داشته باشیم '
[ترجمه ترگمان]ما دستور داریم که آن ها را مجبور کنیم که این کار را بکنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Bids are free, so you lave nothing to lose.
[ترجمه گوگل]پیشنهادها رایگان است، بنابراین چیزی برای از دست دادن ندارید
[ترجمه ترگمان]bids آزاد هستند، پس چیزی برای از دست دادن ندارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Teaching reforms in colleges and universities lave close relationship with quality education, life - long physical education education.
[ترجمه گوگل]اصلاحات آموزشی در کالج ها و دانشگاه ها رابطه تنگاتنگی با آموزش با کیفیت، آموزش تربیت بدنی مادام العمر دارد
[ترجمه ترگمان]تدریس اصلاحات در کالج ها و دانشگاه ها رابطه نزدیکی با آموزش باکیفیت، آموزش و پرورش فیزیکی و آموزشی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I lave done my duty.
[ترجمه گوگل]من به وظیفه ام عمل کردم
[ترجمه ترگمان]من به وظیفه ام عمل کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چکیدن (فعل)
drop, abstract, ooze, drip, trickle, dribble, fall, lave, plash

کشیدن (فعل)
trace, figure, heave, string, stretch, drag, pluck, draw, haul, weigh, pull, avulse, drain, strap, lave, suffer, subduct, thole, shove, chart, plot, experience, lengthen, hale, drawl, entrain, evulse, snick, magnetize, trawl

شستشو کردن (فعل)
bath, tub, wash out, bathe, lave

ریختن (فعل)
infuse, pour, found, lave, besprinkle, shed, cast, splash, bestrew, strew, decant, dust, melt, disembogue, disgorge

تخصصی

[عمران و معماری] گدازه

انگلیسی به انگلیسی

• wash; wash oneself; flow; draw out, pour (archaic)

پیشنهاد کاربران

بپرس