lapland

/ˈlæˌplænd//ˈlæˌplænd/

لاپلند، سرزمین لاپ ها (لاپ ها در بخشی از شمال اسکاندیناوی و روسیه زندگی می کنند) (رجوع شود به: lapp)، ناحیه شمال سوئد ونروژ وفنلاند وشوروی که محل سکونت اقوام لاپ میباشد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a region in the northern part of Scandinavia and the northwestern tip of Russia that is inhabited mainly by Lapps.

جمله های نمونه

1. Now I understand why travelers rave about Lapland.
[ترجمه گوگل]اکنون می فهمم که چرا مسافران در مورد لاپلند هیاهو می کنند
[ترجمه ترگمان]حالا می فهمم که چرا مسافرا راجع به Lapland حرف میزنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Male Lapland buntings have streaked brown backs with striking black, white and chestnut heads.
[ترجمه گوگل]باندینگ های نر لاپلند دارای پشت های قهوه ای رگه ای با سرهای مشکی، سفید و شاه بلوطی برجسته است
[ترجمه ترگمان]Lapland Male Male با رگه های سفید و سفید و سفید و سفید قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. When missionaries first reached Santa's native Lapland, they found a thriving pagan myth of reindeer flight.
[ترجمه گوگل]هنگامی که مبلغان برای اولین بار به لاپلند بومی بابانوئل رسیدند، اسطوره بت پررونق پرواز گوزن شمالی را یافتند
[ترجمه ترگمان]وقتی مبلغان برای اولین بار به Lapland بومی سانتا (Lapland)رسیدند، یک افسانه باستانی پر زرق و برق گوزن شمالی پیدا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Lapland buntings and skylarks swirled and settled, searching for the last seeds of salt marsh plants below the bank.
[ترجمه گوگل]لپه‌ها و تالارهای آسمانی لاپلند می‌چرخیدند و مستقر می‌شدند و به دنبال آخرین دانه‌های گیاهان شوره‌زار زیر کرانه می‌گشتند
[ترجمه ترگمان]Lapland buntings و skylarks در حالی که به دنبال آخرین دانه گیاهان مرداب نمک در پایین بانک بودند، به راه افتادند و مستقر شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The opposite is the Grand Lapland Hotel.
[ترجمه گوگل]نقطه مقابل هتل گرند لاپلند است
[ترجمه ترگمان]عکس آن هتل گراند Lapland است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. From Lapland to the Azores, the single currency is a reality.
[ترجمه گوگل]از لاپلند تا آزور، ارز واحد یک واقعیت است
[ترجمه ترگمان]از Lapland تا جزایر آزور، واحد پول واحد یک واقعیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But Finnish Lapland, traditional rival of Greenland for the title, was not represented at the congress.
[ترجمه گوگل]اما لاپلند فنلاند، رقیب سنتی گرینلند برای این عنوان، در کنگره حضور نداشت
[ترجمه ترگمان]اما Lapland فنلاندی، رقیب سنتی (گرینلند)برای این عنوان، در کنگره نمایش داده نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In Finnish Lapland, both kinds of people can find their heart's desire.
[ترجمه گوگل]در لاپلند فنلاند، هر دو نوع مردم می توانند خواسته قلبی خود را پیدا کنند
[ترجمه ترگمان]در Lapland فنلاند هر دو نوع افراد می توانند آرزوی قلبی خود را پیدا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A trip to Lapland truly allows you to experience a winter wonderland!
[ترجمه گوگل]سفر به لاپلند واقعاً به شما امکان می دهد یک سرزمین عجایب زمستانی را تجربه کنید!
[ترجمه ترگمان]سفر به Lapland واقعا به شما این امکان را می دهد که یک wonderland زمستانی را تجربه کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Paperivalo studio in the serenity of Lapland is where unique luminaires, cinerary urns and watermark paper cards take shape.
[ترجمه گوگل]استودیوی Paperivalo در آرامش لاپلند جایی است که چراغ‌های بی‌نظیر، قوطی‌های شیشه‌ای و کارت‌های کاغذی واترمارک شکل می‌گیرند
[ترجمه ترگمان]استودیوی Paperivalo در the of، جایی است که luminaires منحصر به فرد، cinerary cinerary و ورق کاغذ watermark شکل می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The robber girl gave Gerda the reindeer, and off they went to Lapland.
[ترجمه گوگل]دختر دزد گوزن را به گردا داد و آنها به لاپلند رفتند
[ترجمه ترگمان]دختر دزد گوزن شمالی را به او داد و رفتند که Lapland کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There is a Santa Claus village at the Arctic Circle Rovaniemi in Lapland in Finland.
[ترجمه گوگل]یک روستای بابانوئل در حلقه قطبی رووانیمی در لاپلند در فنلاند وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک روستای Santa در مدار قطب شمال در Lapland در فنلاند وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In second place was a big family get - together, with a magical trip to Lapland coming third.
[ترجمه گوگل]در رتبه دوم، یک خانواده بزرگ بود - با هم، با سفر جادویی به لاپلند سوم
[ترجمه ترگمان]در مکان دوم، یک خانواده بزرگ با هم جمع شدند، با یک سفر جادویی به Lapland سوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Finally, don't tell Rudolph, but a great reindeer stew can be had in Lapland as well.
[ترجمه گوگل]در نهایت، به رودلف نگویید، اما یک خورش گوزن شمالی در لاپلند نیز می‌توانید بخورید
[ترجمه ترگمان]در نهایت، به رودولف tell، اما یک تاس بزرگ گوزن را می توان در Lapland نیز یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• region in northern scandinavia which is inhabited by lapps

پیشنهاد کاربران

بپرس