land up


(عامیانه) افتادن در، گرفتار شدن

جمله های نمونه

1. Why is it that I always land up cleaning the bath?
[ترجمه Shadi Hamedi] چرا همیشه تمیزکردن دستشویی به من می رسد؟
|
[ترجمه گوگل]چرا همیشه برای تمیز کردن حمام فرود می آیم؟
[ترجمه ترگمان]چرا من همیشه زمین رو تمیز می کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Careful-you don't want to land up in hospital.
[ترجمه Shadi Hamedi] مراقب باش؛ تو که نمی خواهی کارت به بیمارستان بکشد.
|
[ترجمه گوگل]مراقب باشید - شما نمی خواهید در بیمارستان فرود بیایید
[ترجمه ترگمان]مراقب باش - تو که نمی خوای در بیمارستان فرود بیای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He'll land up in hospital if he carries on drinking like that.
[ترجمه گوگل]اگر به همین شکل مشروب بنوشد، او در بیمارستان بستری می شود
[ترجمه ترگمان]اگه این طوری مشروب بخوره توی بیمارستان فرود میاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Be careful that you don't land up in serious debt.
[ترجمه هومن] مراقب باش خودتو گرفتار یه بدهی جدی یا اساسی نکنی
|
[ترجمه گوگل]مواظب باشید که بدهی جدی نگیرید
[ترجمه ترگمان]مراقب باشید که بدهی جدی نداشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Architect Simon said the city owned the land up to 10 inches from the theater.
[ترجمه گوگل]معمار سیمون گفت که شهر مالک زمین تا 10 اینچ از تئاتر بود
[ترجمه ترگمان]معمار (سایمون)گفت که این شهر زمین را تا ۱۰ اینچ از تئاتر تصرف کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is why that I always land up cleaning the bath?
[ترجمه گوگل]به همین دلیل است که من همیشه برای تمیز کردن حمام فرود می آیم؟
[ترجمه ترگمان]واسه همینه که من همیشه زمین رو تمیز می کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Tom has been away for months, but he'll land up one of these days.
[ترجمه هومن] تام چند ماهیه که از ما دوره اما همین روزها سرو کله اش پیدا میشه
|
[ترجمه گوگل]تام ماه‌هاست که دور بوده، اما یکی از همین روزها به زمین می‌آید
[ترجمه ترگمان]چند ماه است که تام فرار کرده است، اما یکی از این روزها به زمین خواهد آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. To their breakfast, Englishmen often land up with toast and marmalade.
[ترجمه گوگل]انگلیسی‌ها اغلب برای صبحانه‌شان نان تست و مارمالاد می‌خورند
[ترجمه ترگمان]انگلیسی ها اغلب با نان برشته و مارمالاد روی زمین فرود می آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. To the east they occupied the land up to the edge of the desert that extends to the Euphrates River, because their livestock had increased in Gilead.
[ترجمه گوگل]از طرف مشرق زمین تا لبه بیابان که تا رود فرات امتداد دارد را اشغال کردند، زیرا دامهایشان در جلعاد زیاد شده بود
[ترجمه ترگمان]در شرق سرزمین بیابانی را در حاشیه بیابان اشغال کردند که تا رودخانه فرات ادامه داشت، زیرا احشام آن ها در Gilead افزایش یافته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You'll land up in jail if you aren't careful.
[ترجمه گوگل]اگر مواظب نباشی به زندان می افتی
[ترجمه ترگمان]اگه مراقب نباشی تو زندان زمین می افتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. If he carries on drinking like that, he'll land up jobless and penniless.
[ترجمه گوگل]اگر او همینطور به نوشیدن ادامه دهد، بیکار و بی پول می شود
[ترجمه ترگمان]اگر او این طور نوشیدن را ادامه دهد، بی کار و بی پول به زمین خواهد آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. How did you come to land up in hospital?
[ترجمه گوگل]چطور شد که در بیمارستان بستری شدید؟
[ترجمه ترگمان]چطوری اومدی تو بیمارستان؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You will land up in prison, if you continue to act in this way.
[ترجمه گوگل]اگر به این روش ادامه دهید در زندان خواهید افتاد
[ترجمه ترگمان]اگر در این راه به این کار ادامه بدهی، در زندان پیاده خواهی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They may land up building the centre outside Europe - in Silicon Valley or Tokyo.
[ترجمه گوگل]آنها ممکن است مرکز را در خارج از اروپا - در دره سیلیکون یا توکیو بسازند
[ترجمه ترگمان]آن ها ممکن است ساختمان مرکز را در خارج از اروپا - در دره سیلیکون یا توکیو ایجاد کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

“Land up” is an idiomatic expression that means to reach a place or situation
به معنای رسیدن به یک مکان یا موقعیت است.
“I took the wrong bus and landed up in the wrong part of town. ”
“I didn’t know where I was going, but I landed up at the right place anyway. ”
...
[مشاهده متن کامل]

“I was lost for hours, but I finally landed up at the hotel. ”
“I thought I was going to fail the test, but I landed up getting an A. ”
“I didn’t plan on going to the party, but I landed up having a great time. ”

Land up in trouble
در مشکل گرفتار شدن، در مشکل افتادن
قرار گرفتن

بپرس