lamia

/ˈleɪmiə//ˈleɪmiə/

معنی: خون اشام، ساحره
معانی دیگر: (اسطوره) لامیا (موجودات نیمه مار و نیمه زن که مردم و بخصوص کودکان را گمراه کرده و خون آنها را می مکیدند)

جمله های نمونه

1. Yes, I was with my girlfriend Lamia. The Frontior set sail with many other adventurers besides Lamia. . .
[ترجمه گوگل]بله، من با دوست دخترم لامیا بودم فرانتیور با بسیاری از ماجراجویان دیگر به جز لامیا به راه افتاد
[ترجمه ترگمان]بله، من با دوست دخترم lamia بودم The با چند ماجراجویی دیگر به غیر از lamia سفر می کنند …
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Anima is the embodiment of lamia —the symbol of men's dream lovers—and is often metaphor as butterfly, cat and fox.
[ترجمه گوگل]آنیما تجسم لامیا است - نماد عاشقان رویاهای مردان - و اغلب استعاره پروانه، گربه و روباه است
[ترجمه ترگمان]Anima تجسم of است - سمبل عاشقان رویای مردان - و اغلب تشبیه به پروانه، گربه و روباه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Most were published in the landmark collection Lamia, Isabella, The Eve of St. Agnes, and Other Poems (1820).
[ترجمه گوگل]بیشتر آنها در مجموعه برجسته لامیا، ایزابلا، شب سنت اگنس، و اشعار دیگر (1820) منتشر شد
[ترجمه ترگمان]بیشتر آن ها در مجموعه معروف Lamia، Isabella، The، و دیگر اشعار (۱۸۲۰)منتشر شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Lamia is a little faster than the average creature, so getting away from her might be difficult.
[ترجمه گوگل]لامیا کمی سریعتر از یک موجود معمولی است، بنابراین دور شدن از او ممکن است دشوار باشد
[ترجمه ترگمان]The کمی سریع تر از یک موجود معمولی است، بنابراین دور شدن از او ممکن است دشوار باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The ideal position for a Lamia is near the main melee but not in the thick of it.
[ترجمه گوگل]موقعیت ایده آل برای لامیا نزدیک به غوغا اصلی است اما نه در ضخامت آن
[ترجمه ترگمان]موقعیت ایده آل برای یک \"Lamia\" در نزدیکی آشوب اصلی است اما نه در ضخامت آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In Lamia Keats exhibited the conflict between poetry and philosophy by wrestling with the conflicts among the characters.
[ترجمه گوگل]در لامیا کیتس تضاد بین شعر و فلسفه را با کشمکش با تضادهای بین شخصیت ها به نمایش گذاشت
[ترجمه ترگمان]در Lamia کیتس، اختلاف بین شعر و فلسفه را با کشتی با اختلاف بین شخصیت های مختلف به نمایش گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Lamia Queen is an ancient sorceress of great power.
[ترجمه گوگل]ملکه لامیا یک جادوگر باستانی با قدرت بزرگ است
[ترجمه ترگمان]ملکه Lamia یک جادوگر باستانی قدرت بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Mamma vedi lamia gioia di stare accanto a te.
[ترجمه گوگل]ماما ویدی لامیا گیویا دی ستاره آکنتو آ ته
[ترجمه ترگمان]ننه vedi باید به طور خیره به تی تی نگاه کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There are conflicting reports about the future of the Syrian ambassador to France, Lamia Chakkour.
[ترجمه گوگل]گزارش های ضد و نقیضی درباره آینده لامیا چاکور، سفیر سوریه در فرانسه وجود دارد
[ترجمه ترگمان]گزارش های ضد و نقیضی در مورد آینده سفیر سوریه در فرانسه، Lamia Chakkour وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Several loud explosions echoed across the city as26- year-old Lamia Allawi prepared to enter a primary school turned into a polling center.
[ترجمه گوگل]در حالی که لامیا علاوی 26 ساله آماده ورود به مدرسه ابتدایی شد که به مرکز رأی گیری تبدیل شده بود، چندین انفجار مهیب در سراسر شهر طنین انداز شد
[ترجمه ترگمان]چندین انفجار بلند در سراسر شهر طنین انداخت، \"Lamia Allawi\" ساله که برای ورود به یک مدرسه ابتدایی آماده شده بود، تبدیل به یک مرکز رای گیری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Objective To explore the feas ib ility and the operation point of the removal of nucleus pulposus with vertebral lamia fenestration in the treatment of lumbar disc herniation.
[ترجمه گوگل]هدف بررسی امکان و نقطه عمل برداشتن هسته پالپوزوس با فنستراسیون لامیا مهره ای در درمان فتق دیسک کمر
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی the ib ility و نقطه بهره برداری از حذف هسته با ستون lamia fenestration در درمان دیسک کمری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Results The removal of nucleus pulposus was performed for lumbar disc herniation with vertebral lamia fenestration. The excellent and good results were 97%.
[ترجمه گوگل]ResultsThe حذف Nucleus pulposus برای فتق دیسک کمر با لامیا fenestration مهره انجام شد نتایج عالی و خوب 97 درصد بود
[ترجمه ترگمان]نتایج حذف هسته pulposus برای نمایش دیسک کمری با ستون فقرات lamia انجام شد نتایج خوب و خوب ۹۷ % بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In a telephone interview on the French international television station France2 Lamia Chakkour said that she was stepping down with immediate effect.
[ترجمه گوگل]لامیا چاکور در یک مصاحبه تلفنی با شبکه تلویزیونی بین‌المللی فرانسه فرانس 2 گفت که فوراً از سمت خود کناره‌گیری می‌کند
[ترجمه ترگمان]در یک مصاحبه تلفنی در ایستگاه تلویزیون بین المللی فرانسه، Lamia Lamia Chakkour گفت که او با تاثیر فوری رو به رو شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I blame my poor performance at my Dungeons of Dread release tournament on pulling the Lamia.
[ترجمه گوگل]من عملکرد ضعیف خود را در مسابقات انتشار Dungeons of Dread به خاطر کشیدن لامیا مقصر می دانم
[ترجمه ترگمان]من نمایش poor توی سیاهچاله ای of \"ها رو سرزنش می کنم\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خون اشام (اسم)
spider, leech, bloodsucker, vampire, caterpillar, wringer, lamia

ساحره (اسم)
witch, hag, hex, hellcat, lamia, fairy, sibyl

انگلیسی به انگلیسی

• mythological monster having a woman's head and torso and a snake's body (classical mythology); vampire, female demon

پیشنهاد کاربران

بپرس