lamented

/ləˈmentəd//ləˈmentɪd/

مرحوم، متوفی، سوگواری شده، سوگواری شده a letter by our learned and lamented friend نامهی دوست دانمشند و مرحوم ما

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: lamentedly (adv.)
• : تعریف: mourned or grieved for, as a dead person.

- the late, lamented singing star
[ترجمه گوگل] ستاره آواز فقید و ناله
[ترجمه ترگمان] آن ستاره که دیر باز آواز می خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. they lamented the bad conditions in the schools
آنان به وضع بد مدارس افسوس می خوردند.

2. they lamented the death of their leader
آنان برای مرگ رهبر خود را سوگواری کردند.

3. the women lamented loudly
زن ها با صدای بلند گریه و زاری می کردند.

4. a letter by our learned and lamented friend
نامه ی دوست دانمشند و مرحوم ما

5. We lamented over our bad luck.
[ترجمه گوگل]از بدشانسی مان غصه خوردیم
[ترجمه ترگمان]ما از بخت بد خود شکایت می کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The nation lamented the death of its great war leader.
[ترجمه گوگل]ملت از مرگ رهبر بزرگ جنگ خود ابراز تاسف کردند
[ترجمه ترگمان]ملت از مرگ رهبر بزرگ جنگی خود شکایت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. My grandmother, as usual, lamented the decline in moral standards in today's society.
[ترجمه گوگل]مادربزرگم طبق معمول از زوال معیارهای اخلاقی در جامعه امروزی گلایه می کرد
[ترجمه ترگمان]مادر بزرگم طبق معمول از کاهش استانداردهای اخلاقی در جامعه امروز شکایت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. After a brief season of useful labour there,she fell asleep in Jesus,lamented by all who knew her.
[ترجمه گوگل]پس از یک فصل کوتاه کار مفید در آنجا، او در عیسی به خواب رفت و همه کسانی که او را می‌شناختند ناله کردند
[ترجمه ترگمان]پس از یک فصل کوتاهی از کاره ای مفیدی در آنجا به خواب رفت و از همه کسانی که او را می شناختند به خواب فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And behind him, a hundred people lamented and laughed and made bets and dreamed.
[ترجمه گوگل]و پشت سر او صد نفر ناله و خندیدند و شرط بندی کردند و خواب دیدند
[ترجمه ترگمان]و پشت سر او صد نفر از مردم شکایت می کردند و می خندیدند و شرط بندی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Puzzled successors lamented the complexity of late Beethoven.
[ترجمه گوگل]جانشینان متحیر از پیچیدگی بتهوون متاخر ابراز تاسف کردند
[ترجمه ترگمان]جانشینان حیرت زده به پیچیدگی بتهوون دیر دامن زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Nobel Prize-winning economist Milton Friedman once lamented that since everyone handles money, there are many know-nothings who think they understand economics.
[ترجمه گوگل]میلتون فریدمن، اقتصاددان برنده جایزه نوبل، زمانی ابراز تاسف کرد که از آنجایی که همه پول را مدیریت می کنند، بسیاری از افراد نادان هستند که فکر می کنند اقتصاد را درک می کنند
[ترجمه ترگمان]میلتون فریدمن، اقتصاددان برنده جایزه نوبل، زمانی اظهار تاسف کرد که از زمانی که همه پول را کنترل می کنند، افراد زیادی هستند که فکر می کنند اقتصاد را درک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He lamented their losses, praised their courage, and attributed their lack of success to accidental causes.
[ترجمه گوگل]او از دست دادن آنها ابراز تاسف کرد، شجاعت آنها را ستود و عدم موفقیت آنها را به دلایل تصادفی نسبت داد
[ترجمه ترگمان]او ابراز تاسف کرد و از شجاعت آن ها قدردانی کرد و عدم موفقیت آن ها را به دلایل تصادفی نسبت داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A gathering of family and friends lamented the deaths of the two pilots.
[ترجمه گوگل]جمعی از خانواده و دوستان از مرگ این دو خلبان ابراز تاسف کردند
[ترجمه ترگمان]گروهی از خانواده و دوستان از مرگ دو خلبان شکایت داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. By contrast, some past winners have lamented that the prize diverts them from their beloved lab work.
[ترجمه گوگل]در مقابل، برخی از برندگان گذشته ابراز تاسف کرده اند که این جایزه آنها را از کار آزمایشگاهی محبوبشان منحرف می کند
[ترجمه ترگمان]در مقابل، برخی از برندگان گذشته ابراز تاسف کرده اند که این جایزه آن ها را از کار آزمایشگاه محبوب خود منحرف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• mourned over; regretted

پیشنهاد کاربران

بپرس