ladder

/ˈlædər//ˈlædə/

معنی: نردبان، پلکان، نردبان بکار بردن، نردبان ساختن
معانی دیگر: (مجازی) وسیله ی ترقی، مراحل پله مانند، زینه های فرازین، (انگلیس) دررفتگی (جوراب زنانه)، رجوع شود به: hook and ladder، نردبان، وسیله پیشرفت یارسیدن به مقصود

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a pair of upright supports connected by cross bars or rungs, used for climbing.

(2) تعریف: a means of advancing to a higher level.

- the ladder of success
[ترجمه گوگل] نردبان موفقیت
[ترجمه ترگمان] نردبان موفقیت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a ladder of success
نردبان موفقیت

2. this ladder has 20 rungs
این نردبان 20 پله دارد.

3. a rope ladder in a ship
نردبان طنابی در کشتی

4. a rope ladder which stows neatly in a box
نردبان طنابی که به خوبی در یک جعبه جا می گیرد

5. an extension ladder
نردبان تاشو

6. hold the ladder steady!
نرده را محکم نگهدار!

7. is the ladder secure?
آیا نردبان درست گذاشته شده است ؟

8. an extension ladder
نردبان کشویی

9. the creaky old ladder wobbled
نردبان کهنه و غژغژی لمبر می خورد.

10. to lean the ladder against the wall
نردبان را بر دیوار تکیه دادن

11. to set the ladder against the wall
نردبان را بر دیوار قرار دادن

12. ali fell from the ladder
علی از نردبان افتاد.

13. the steps of a ladder
پله های نردبان

14. she climbed up the social ladder
به بالای نردبان اجتماعی صعود کرد.

15. It is annoying when stockings ladder.
[ترجمه محمد دیانت] وقتی جوراب های توری سوراخ میشن خیلی رو اعصابه
|
[ترجمه گوگل]وقتی جوراب از نردبان بالا می رود آزاردهنده است
[ترجمه ترگمان]این خیلی آزار دهنده است که از نردبان طنابی آویزان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Hand the paintbrush up to Father on the ladder.
[ترجمه Zahra Alizadeh] قلم مو با به پدر که روی نردبان است بدهید
|
[ترجمه گوگل]قلم مو را به پدر روی نردبان بدهید
[ترجمه ترگمان]قلم مو رو بده به بابا روی نردبان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Hold the ladder tightly and move up a rung at a time.
[ترجمه گوگل]نردبان را محکم بگیرید و هر بار یک پله بالا بروید
[ترجمه ترگمان]نردبان را محکم بگیر و یک دفعه یک پله بالا ببر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The ladder is just stood against the wall.
[ترجمه گوگل]نردبان فقط به دیوار ایستاده است
[ترجمه ترگمان] نردبان درست روبروی دیوار ایستاده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. You can't climb the ladder of success with your hands in the pockets.
[ترجمه رحمانی] شما نمی توانید درحالی که دست هایتان در جیبهایتان است از نردبان موفقیت بالا بروید
|
[ترجمه گوگل]با دست در جیب نمی توان از نردبان موفقیت بالا رفت
[ترجمه ترگمان]شما نمی توانید از نردبان موفقیت که در جیب دارید بالا بروید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نردبان (اسم)
escalade, stair, ladder, stile, stairwell

پلکان (اسم)
ramp, pitch, ghat, step, ladder, stile, stairway, ghaut

نردبان بکار بردن (فعل)
ladder

نردبان ساختن (فعل)
ladder

تخصصی

[عمران و معماری] نردبان
[برق و الکترونیک] نردبانی
[مهندسی گاز] نردبان
[] مهار سیمی
[پلیمر] نردبان

انگلیسی به انگلیسی

• structure used for climbing which consists of two parallel bars connected by a series of rungs; means by which one moves to a higher level; tear in a stocking (british)
ascend a ladder; install ladders; cause a run in a stocking; get a run in a stocking
a ladder is a piece of equipment used for climbing up something such as a wall or a tree. it consists of two long pieces of wood, metal, or rope with steps fixed between them.

پیشنهاد کاربران

به عضله نردبانی scalene گفته میشود نه ladder muscle
kick down the ladder
پل های پشت سر را خراب کردن
نردبان 🪜
ladder ( n ) ( l�dər ) =a piece of equipment for climbing up and down a wall, the side of a building, etc.
ladder
Ladder: ماشین آتش نشانی ( با نردبان بلند )
Engine: ماشین آتش نشانی ( با مخزن بزرگ آب )
a portable set of steps

مراتب، مدارج، پلکان، نردبان
نردبان
She fell off the ladder
از نردبون افتاد.
نردبان چوبی

نردبان
A thing with steps that you can carry wich you use to get to high places
some thing to go up
مدارج
مراحل، مراتب
( مجازی ) وسیله ترقی
نردبان چهار پایه

نردبان
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس