[ترجمه محمد دیانت] وقتی جوراب های توری سوراخ میشن خیلی رو اعصابه
|
[ترجمه گوگل]وقتی جوراب از نردبان بالا می رود آزاردهنده است [ترجمه ترگمان]این خیلی آزار دهنده است که از نردبان طنابی آویزان است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. Hand the paintbrush up to Father on the ladder.
[ترجمه Zahra Alizadeh] قلم مو با به پدر که روی نردبان است بدهید
|
[ترجمه گوگل]قلم مو را به پدر روی نردبان بدهید [ترجمه ترگمان]قلم مو رو بده به بابا روی نردبان [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. Hold the ladder tightly and move up a rung at a time.
[ترجمه گوگل]نردبان را محکم بگیرید و هر بار یک پله بالا بروید [ترجمه ترگمان]نردبان را محکم بگیر و یک دفعه یک پله بالا ببر [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. The ladder is just stood against the wall.
[ترجمه گوگل]نردبان فقط به دیوار ایستاده است [ترجمه ترگمان] نردبان درست روبروی دیوار ایستاده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
19. You can't climb the ladder of success with your hands in the pockets.
[ترجمه رحمانی] شما نمی توانید درحالی که دست هایتان در جیبهایتان است از نردبان موفقیت بالا بروید
|
[ترجمه گوگل]با دست در جیب نمی توان از نردبان موفقیت بالا رفت [ترجمه ترگمان]شما نمی توانید از نردبان موفقیت که در جیب دارید بالا بروید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[عمران و معماری] نردبان [برق و الکترونیک] نردبانی [مهندسی گاز] نردبان [] مهار سیمی [پلیمر] نردبان
انگلیسی به انگلیسی
• structure used for climbing which consists of two parallel bars connected by a series of rungs; means by which one moves to a higher level; tear in a stocking (british) ascend a ladder; install ladders; cause a run in a stocking; get a run in a stocking a ladder is a piece of equipment used for climbing up something such as a wall or a tree. it consists of two long pieces of wood, metal, or rope with steps fixed between them.
پیشنهاد کاربران
نردبان He climbed up the ladder to reach the roof. پیشرفت She worked very hard, that's how she climbed the corporate ladder. جوراب ساق بلند سوراخ شده ( بریتانیایی ) Oh no, I've got a ladder in my tights! ... [مشاهده متن کامل]
دنباله فیبوناچی The Fibonacci ladder has been applied to financial market technical analysis مترادف ها: مربوط به معنی نردبان: stepstool, steps, ( flexible ladder ) rope ladder
1. نردبان 2. در رفتگی ( جوراب ) 3. ( جوراب ) در رفتن 4. مدارج. مراتب مثال: she climbed down the ladder. او از نردبان پایین آمد. the academic ladder. مدارج تحصیلی
به عضله نردبانی scalene گفته میشود نه ladder muscle
kick down the ladder پل های پشت سر را خراب کردن
نردبان 🪜
ladder ( n ) ( l�dər ) =a piece of equipment for climbing up and down a wall, the side of a building, etc.
Ladder: ماشین آتش نشانی ( با نردبان بلند ) Engine: ماشین آتش نشانی ( با مخزن بزرگ آب )
a portable set of steps
مراتب، مدارج، پلکان، نردبان
نردبان She fell off the ladder از نردبون افتاد.
نردبان چوبی
نردبان A thing with steps that you can carry wich you use to get to high places