labyrinthian


پیچ وخم دار

جمله های نمونه

1. Our party experienced the process of a labyrinthian development to developing the understanding of view.
[ترجمه گوگل]حزب ما روند توسعه هزارتویی را برای توسعه درک دیدگاه تجربه کرد
[ترجمه ترگمان]حزب ما فرآیند توسعه labyrinthian را برای توسعه درک دیدگاه تجربه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Here is having hard and labyrinthian enginery phylogeny.
[ترجمه گوگل]اینجا داشتن فیلوژنی مهندسی سخت و هزارتویی است
[ترجمه ترگمان]اینجا پر از phylogeny و labyrinthian است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. What they mirrored modernization of new China socialism jointly is labyrinthian and brilliant development course.
[ترجمه گوگل]آنچه آنها آینه مدرنیزاسیون سوسیالیسم جدید چین را به طور مشترک نشان دادند، مسیر توسعه هزارتویی و درخشان است
[ترجمه ترگمان]چیزی که آن ها مدرن کردن سوسیالیسم چینی جدید را بازتاب کرده بطور مشترک labyrinthian و دوره توسعه پیشرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The joint of shell and cover is the for of devious - labyrinthian struture, insuring preferable protection class.
[ترجمه گوگل]محل اتصال پوسته و روکش ساختاری انحرافی - لابیرنتی است که کلاس حفاظتی مطلوب را تضمین می کند
[ترجمه ترگمان]اتصال پوسته و پوشش محافظ منحرف کننده منحرف شونده، بیمه برتر از طبقه حفاظت بهتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The lopsided current situation of globalization makes much polarization process presents labyrinthian sex and complexity.
[ترجمه گوگل]وضعیت نامتعارف کنونی جهانی شدن باعث می شود که فرآیند قطبی شدن، جنسیت و پیچیدگی هزارتویی را به نمایش بگذارد
[ترجمه ترگمان]وضعیت کنونی جهانی سازی، روند پلاریزاسیون بسیاری را ایجاد می کند که رابطه جنسی و پیچیدگی را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• labyrinthine, like a maze, having a complex set of passages

پیشنهاد کاربران

بپرس