lip service

/ˈlɪpˈsɜːrvəs//lɪpˈsɜːvɪs/

معنی: چاپلوسی، تملق
معانی دیگر: حرف مفت، تعریف و تکریم ظاهری، تعریف زبانی، چاخان بازی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: insincere expression of good will, devotion, respect, or loyalty.
مشابه: cant

- His compliments are only lip service.
[ترجمه نازنين] تعریفاتش فقط چاپلوسیه
|
[ترجمه گوگل] تعارف او فقط لبیک است
[ترجمه ترگمان] تعریف و تمجید او تنها خدمتی است که بر لب دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Don't give me any lip service.
[ترجمه maryam] چاپلوسی منو نکن
|
[ترجمه گوگل]به من لبیک نده
[ترجمه ترگمان]هیچ خدمتی به من نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Unhappily, he had done no more than pay lip service to their views.
[ترجمه گوگل]متأسفانه، او چیزی جز پاسخگویی به نظرات آنها انجام نداده بود
[ترجمه ترگمان]بدبختانه بیش از این کاری نکرده بود که به نظرات آن ها خدمت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. All the parties pay lip service to environmental issues.
[ترجمه نازنين] همه احزاب در مورد مسایل زیست محیطی حرف مفت میزنند
|
[ترجمه گوگل]همه طرفین به مسائل زیست محیطی گوش می دهند
[ترجمه ترگمان]همه احزاب برای مسائل زیست محیطی به خدمات لب می پردازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The machinists only pay lip service to the safety regulations and one day soon there is going to be a nasty accident.
[ترجمه گوگل]ماشین‌کارها فقط قوانین ایمنی را رعایت می‌کنند و یک روز به زودی یک تصادف ناگوار رخ می‌دهد
[ترجمه ترگمان]The فقط به مقررات ایمنی لب باز می کنند و یک روز به زودی حادثه ناگواری رخ خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Local authorities are expected to pay more than lip service to this requirement.
[ترجمه گوگل]از مقامات محلی انتظار می رود که برای این نیاز بیش از یک خدمت ساده بپردازند
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که مقامات محلی بیشتر از خدمات لب به این نیاز بپردازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They pay lip service to equality but they don't want to have to do anything committed about it.
[ترجمه گوگل]آنها به مساوات می پردازند، اما نمی خواهند در مورد آن کاری انجام دهند
[ترجمه ترگمان]آن ها خدمات لب به برابری می پردازند اما نمی خواهند هیچ کاری در مورد آن انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Cynics may call it lip service, considering the almost daily stream of new fund-raising allegations stemming from his 1996 campaign.
[ترجمه گوگل]بدبین ها با توجه به جریان تقریباً روزانه اتهامات جدید برای جمع آوری کمک های مالی که از کمپین انتخاباتی او در سال 1996 سرچشمه می گیرد، ممکن است آن را «خبرنگاری» بنامند
[ترجمه ترگمان]Cynics ممکن است با در نظر گرفتن جریان تقریبا روزانه ادعاهای مربوط به مبارزات انتخاباتی سال ۱۹۹۶، این سرویس را سرویس دهنده لب بنامند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Most politicians have only paid them lip service, they complain.
[ترجمه گوگل]آنها شکایت می کنند که اکثر سیاستمداران فقط به آنها لبیک گفته اند
[ترجمه ترگمان]آن ها شکایت دارند که اغلب سیاستمداران تنها خدمات لب خود را پرداخته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Previous governments have paid lip service to the idea but achieved little.
[ترجمه گوگل]دولت‌های قبلی به این ایده پرداخته‌اند، اما دستاوردهای کمی داشته‌اند
[ترجمه ترگمان]دولت های قبلی این ایده را به این ایده داده اند اما به مقدار کمی دست یافتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. That they were now even giving lip service to these ideas is significant.
[ترجمه گوگل]این که آنها اکنون حتی به این ایده ها پاسخ می دهند بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]این که آن ها حتی به این ایده ها نیز خدمات می دهند قابل توجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The conventional methodology tends to pay lip service to user involvement.
[ترجمه گوگل]متدولوژی مرسوم تمایل دارد که به مشارکت کاربران کمک کند
[ترجمه ترگمان]روش مرسوم تمایل به پرداخت خدمات به کاربر دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We need to stop paying lip service to them.
[ترجمه گوگل]ما باید از پرداخت لبیک به آنها خودداری کنیم
[ترجمه ترگمان]ما نیاز داریم که خدمات لب به آن ها را متوقف کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Society pays noisy lip service to monogamy but, in reality, encourages affairs.
[ترجمه گوگل]جامعه به تک همسری سخنی پر سر و صدا می پردازد، اما در واقع، امور را تشویق می کند
[ترجمه ترگمان]جامعه، خدمات لب پر سر و صدا را به تکگانی پرداخت می کند، اما در حقیقت، امور را تشویق می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. However, lip service is often paid to the desirability of delegation without accompanying it by actual practice.
[ترجمه گوگل]با این حال، لبیک اغلب به مطلوبیت تفویض پرداخت می شود بدون اینکه با تمرین واقعی همراه باشد
[ترجمه ترگمان]با این حال، سرویس لبه ای اغلب به مطلوبیت of بدون همراهی با عمل واقعی پرداخت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چاپلوسی (اسم)
praise, adulation, flattery, lip service, subservience, sycophancy, blarney, grease, cajolement, cajolery, toadyism, subserviency, soft soap, fraise, wagtail

تملق (اسم)
flattery, lip service, subservience, sycophancy, toadyism, subserviency, soft soap

انگلیسی به انگلیسی

• things said so as to turn one's ear; (slang) act of oral sex
if someone pays lip-service to an idea, they pretend to be in favour of it, but they do not do anything to support it; used showing disapproval.

پیشنهاد کاربران

وانمود
تظاهر
حمایت ظاهری بدون عمل
( به نظرم معنی چاپلوسی و تملق نمیدهد )
تناقض در گفتار و کردار
واعظِ غیر متعظ
حرف مفت
لب و دهن بودن، حرف زدن و عمل نکردن
وعده هایی که پشتوانه عملی نداره و عملیاتی نمیشن. حرف بدون عمل، لفاظی و وعده وعید الکی دادن
معنی تحت اللفظی : کار لب ، سرویس دادن لب
گفتار - حرف زدن - حرف زدن بدون عمل کردن ، چاپلوسی ، تملق
حرف بدون عمل
وقتی بکار میره که میخوایم بگیم کسی شعار میده ولی به اون عمل نمیکنه سخن بدون عمل

بپرس