learnt

/ˈlɜːrnt//lɜːnt/

آموختن، یاد گرفتن، خبر گرفتن، ملتفت شدن، روان کردن، دانستن

بررسی کلمه

( verb )
• : تعریف: a past tense and a past participle of

جمله های نمونه

1. What's learnt in the cradle lasts till the tomb.
[ترجمه ✓^^] ز گهواره تا گور دانش بجوی
|
[ترجمه گوگل]آنچه در گهواره آموخته می شود تا قبر ادامه دارد
[ترجمه ترگمان]چیزی که در گهواره آموخته می شود تا گورستان ادامه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Silence is learnt by the may misfortunes of life.
[ترجمه گوگل]سکوت با بدبختی های زندگی آموخته می شود
[ترجمه ترگمان]سکوت از بدبختی زندگی فرا می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. What is soon learnt is soon forgotten.
[ترجمه گوگل]آنچه به زودی آموخته می شود به زودی فراموش می شود
[ترجمه ترگمان]چیزی که زود یاد گرفته شد خیلی زود فراموش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. That which is evil is soon learnt.
[ترجمه گوگل]آنچه بد است به زودی آموخته می شود
[ترجمه ترگمان]این چیزی است که خیلی زود یاد گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Our bravest and best lessons are not learnt through success, but through misadventure.
[ترجمه گوگل]شجاع‌ترین و بهترین درس‌های ما از طریق موفقیت آموخته نمی‌شوند، بلکه از طریق اتفاقات ناگوار آموخته می‌شوند
[ترجمه ترگمان]بهترین و بهترین درس ها از طریق موفقیت کسب نشده اند، بلکه از طریق بد شانسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. What is learnt in the cradle lasts (or is carried) to the grave.
[ترجمه گوگل]آنچه در گهواره آموخته می شود تا گور می ماند (یا حمل می شود)
[ترجمه ترگمان]چیزی که در گهواره یاد گرفته می شود (یا حمل می شود)تا گور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We learnt about the structure of the brain today.
[ترجمه گوگل]امروز با ساختار مغز آشنا شدیم
[ترجمه ترگمان]ما در مورد ساختار مغز امروز یاد گرفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Soon learnt, soon forgotten.
[ترجمه گوگل]زود یاد گرفت، زود فراموش شد
[ترجمه ترگمان]طولی نکشید که فهمیدم، خیلی زود فراموش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We later learnt that this wasn't true at all.
[ترجمه گوگل]بعداً فهمیدیم که این اصلاً درست نیست
[ترجمه ترگمان]بعدا فهمیدم که این اصلا درست نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Barrow was positively obsequious to me until he learnt that I too was the son of a labouring man.
[ترجمه گوگل]بارو به طور مثبتی نسبت به من تعصب داشت تا اینکه متوجه شد من نیز پسر یک مرد زحمتکش هستم
[ترجمه ترگمان]تا وقتی که متوجه شد که من هم پسر کارگری هستم، گور پشته به قدری obsequious می کرد که تا آن وقت متوجه شد که من هم پسر کارگری هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I've learnt from bitter experience not to trust what he says.
[ترجمه گوگل]من از تجربه تلخ آموخته ام که به گفته های او اعتماد نکنم
[ترجمه ترگمان]از تجربه تلخ یاد گرفته ام که به آنچه می گوید اعتماد نکنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She's learnt so fast that we can now move her up to a more advanced class.
[ترجمه گوگل]او آنقدر سریع یاد گرفته است که اکنون می توانیم او را به کلاس پیشرفته تر منتقل کنیم
[ترجمه ترگمان]او خیلی سریع یاد گرفته که ما می توانیم او را به کلاس پیشرفته تری ببریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She recited a poem that she had learnt at school.
[ترجمه گوگل]او شعری را که در مدرسه یاد گرفته بود خواند
[ترجمه ترگمان]شعری را که در مدرسه یاد گرفته بود خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I have learnt that he will go to the U. S. for further studies.
[ترجمه گوگل]فهمیدم که برای ادامه تحصیل به آمریکا خواهد رفت
[ترجمه ترگمان]فهمیدم که به آمریکا خواهد رفت اس برای مطالعات بیشتر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We've all learnt to be fairly truthful about our personal lives.
[ترجمه گوگل]همه ما یاد گرفته ایم که نسبتاً در مورد زندگی شخصی خود صادق باشیم
[ترجمه ترگمان]همه ما یاد گرفته ایم که در مورد زندگی شخصی خودمان صادق باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• learnt is a past tense and past participle of learn.

پیشنهاد کاربران

learnt و learned در واقع هر دو به عنوان قسمت سوم فعل learn استفاده میشن اما یه تفاوت کوچیکی دارن:
learnt بیشتر بریتیش هست و learned بیشتر آمریکن هست.
همین موضوع در رابطه با dreamed و dreamt هم برقراره.
قسمت سوم فعل learn
It's good to know you have learnt your place - serving at the feet of your superiors like a good servant
این خوبه که میبینم جایگاهتو پیدا کردی. زیر پای مافوق هات مثل یک نوکر خدمت می کنی
...
[مشاهده متن کامل]

You better hope one of your former team members does not find you. Otherwise, they will definitely execute you for betraying your country
بهتره امیدوار باشی یکی از اعضای تیم سابقت تو را پیدا نکنن. وگرنه بخاطر خیانت کردن به کشورت قطعاً تو را اعدام خواهند کرد

مطلع شدن

بپرس