lay low


1- (با ضربه) به زمین انداختن، نقش بر زمین کردن 2- چیره شدن بر، کشتن

جمله های نمونه

1. He decided to lie low for a while after the report came out.
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت پس از انتشار گزارش، مدتی دراز بکشد
[ترجمه ترگمان]تصمیم گرفت مدتی استراحت کند، بعد از آنکه گزارش بیرون آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We'll have to lie low until tonight.
[ترجمه گوگل]تا امشب باید دراز بکشیم
[ترجمه ترگمان]باید تا امشب استراحت کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I'd lie low if I were you till the trouble passes.
[ترجمه گوگل]من اگر جای شما بودم دراز می کشیدم تا زمانی که مشکل از بین برود
[ترجمه ترگمان]اگر من جای تو بودم، خیلی کوتاه دراز می کشیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He sensibly decided to lie low for a while.
[ترجمه گوگل]او عاقلانه تصمیم گرفت برای مدتی دراز بکشد
[ترجمه ترگمان]عاقلانه تصمیم گرفت که مدتی استراحت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He's been lying low ever since I asked him for the money he owes me.
[ترجمه گوگل]از زمانی که من از او پولی را که به من بدهکار است، خواستم، او دراز کشیده است
[ترجمه ترگمان]از زمانی که از او به خاطر پولی که به من بدهکار بود، خوابیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The thieves lay low for a few days in a farmhouse, then tried to leave the country with the money.
[ترجمه گوگل]سارقان چند روز در یک خانه مزرعه خوابیده بودند، سپس سعی کردند با پول از کشور خارج شوند
[ترجمه ترگمان]دزدها چند روزی در یک خانه روستایی دراز کشیده بودند و سعی می کردند با پول کشور را ترک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The hunters laid low seven pheasants.
[ترجمه نرگسzarei] شکارچیان هفت قرقاول را کشتند و نقش بر زمین کردند. ( شکار کردند )
|
[ترجمه گوگل]شکارچیان هفت قرقاول کم گذاشتند
[ترجمه ترگمان]شکارچیان هفت قرقاول کوچک را چیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She's been laid low with flu for a week.
[ترجمه گوگل]او یک هفته است که به آنفولانزا مبتلا شده است
[ترجمه ترگمان]برای یک هفته دچار سرماخوردگی شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Far from lying low, Kuti became more outspoken than ever.
[ترجمه گوگل]کوتی به دور از دروغ گفتن، صریح تر از همیشه شد
[ترجمه ترگمان]از این به بعد kuti بیش از همیشه رک و پوست کنده سخن می گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If you don't want to go back to jail, you'd better lie low for a while.
[ترجمه گوگل]اگر نمی خواهید به زندان برگردید، بهتر است مدتی دراز بکشید
[ترجمه ترگمان]اگر نمی خواهی به زندان برگردی، بهتر است کمی استراحت کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But the policy then was not to lie low until a more favourable climate developed.
[ترجمه گوگل]اما سیاست در آن زمان این بود که تا زمانی که آب و هوای مساعدتری ایجاد نشود، دراز نکشیم
[ترجمه ترگمان]اما این سیاست در آن زمان تا زمانی که آب و هوای مطلوب توسعه پیدا کند، ضعیف نبوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Behind the mangroves lay low scrub, lagoons, and then narrow flats planted with sugar cane.
[ترجمه گوگل]پشت جنگل های حرا، بوته های کم ارتفاع، تالاب ها، و سپس زمین های باریکی که با نیشکر کاشته شده بودند، قرار داشت
[ترجمه ترگمان]در پشت کرنا، مرداب، مرداب، و سپس زمین های مسطح با عصای شیرین کاشته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I quickly came to appreciate why the Register-Herald reporter wanted to lie low.
[ترجمه گوگل]من به سرعت متوجه شدم که چرا خبرنگار رجیستر هرالد می‌خواهد دروغ بگوید
[ترجمه ترگمان]به سرعت امدم تا درک کنم چرا ثبت - هرالد می خواهد پست باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Anne thought Nina had found a hiding place and was lying low.
[ترجمه گوگل]آن فکر می‌کرد که نینا یک مخفیگاه پیدا کرده است و پایین دراز کشیده است
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• keep a low profile, remain inconspicuous, go into hiding

پیشنهاد کاربران

Lay low
قایم شدن
آفتابی نشدن
The phrase "lay low" means to keep oneself or one's plans hidden; to bide one's time to act. It can also mean to avoid being seen or noticed.
به معنای پنهان نگه داشتن خود یا برنامه های خود است و صبورانه منتظر یک فرصت خوب برای انجام کاری بودن.
...
[مشاهده متن کامل]

همچنین می تواند به معنای اجتناب از دیده شدن یا توجه باشد.
I'm going to lay low until this whole thing blows over.
The police told the witnesses to lay low and not talk to anyone about the crime.
The company is laying low until the scandal dies down.
After the scandal, the celebrity decided to lay low for a while.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/lay-low
You're gonna have to lay low for a bit.
واسه یه مدت نباید آفتابی بشی
آفتابی نشدن
دوستان اگه فقط lay low باشه، یعنی کوتاه اومدن، از خیر چیزی گذشتن، ولی اگه lay sb low باشه یعنی کسی رو زمین زدن، زمین گیر کردن
این دو که در کامنت آقای میلاد اشاره شده یکی است.
lie low زمان حال و lay low زمان گذشته است. حالت سوم این فعل هم lain low است.
منابع• https://lawprose.org/lawprose-lesson-203-lie-low-or-lay-low/
لش کردن هم معنی میده
دراز بکشی و کاری نکنی
Both phrases could be correct—it depends on the tense you are using. Use lie low in the present tense; lay low in the past tense
Future:— “I’m going to lie low for a while until the police stops looking for me. ”
...
[مشاهده متن کامل]

Present:— “I’m lying low because the police is looking for me. '
Past:— “I lay low yesterday when the police came looking. ”
Past perfect:— “I have lain low because the police have been looking for me.

میلاد جان
یه جمله ای مثل
Just lay low, for rest of your life
اینجا lay low معنی آفتابی نشو یا دیگه گم و گور اینا معنی میده
همه پاسخ اشتباه دادن! حتی oranous که 55 تا رأی مثبت هم گرفته اند.
عزیزان lay low با lie low فرق دارد. lay low یعنی به زمین افکندن، به زمین انداختن، به خاک افتادن
lie low یعنی آفتابی نشدن.

از خیرِ چیزی گذشتن
عقب نشستن، کنار آمدن
کوتاه آمدن در موضوعی
باعث ناتوانی کسی ( در انجام دادن کاری ) شدن
to cause someone to be unable to do what they usually do
برای مثال:
A kidney infection laid her low for a couple of months
عفونت کلیوی باعث ناتوانی او برای چند ماه شد.

گم و گور شدن، آشکار نساختن
قایم شدن، آشکار نشدن
آفتابی نشدن ، خود را نمایان نساختن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس