landing field

/ˈlændɪŋˈfiːld//ˈlændɪŋfiːld/

معنی: فرودگاه
معانی دیگر: فرودگاه صحرایی، باند موقت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an area of land cleared, leveled, and sometimes surfaced to allow aircraft to land and take off; airstrip.

جمله های نمونه

1. A plane orbited over the landing field.
[ترجمه گوگل]یک هواپیما بر فراز میدان فرود در مدار قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]یک هواپیما دور زمین گردش می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The aircraft circled over the landing field.
[ترجمه گوگل]هواپیما بر فراز میدان فرود چرخید
[ترجمه ترگمان]هواپیما برفراز زمین فرود آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We reached the landing field towards dusk, landed, fitted on our parachutes and decided to jump in the failing light.
[ترجمه گوگل]نزدیک غروب به میدان فرود رسیدیم، فرود آمدیم، چترهایمان را سوار کردیم و تصمیم گرفتیم در نور ضعیف بپریم
[ترجمه ترگمان]وقتی به زمین فرود رسیدیم، پیاده شدیم، پیاده شدیم، با چترنجات فرود اومدیم و تصمیم گرفتیم که در روشنایی ضعیف بپرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Then you need a free and undamaged landing field.
[ترجمه گوگل]سپس به یک زمین فرود آزاد و سالم نیاز دارید
[ترجمه ترگمان]سپس به یک زمین فرود آزاد و آسیب ندیده نیاز دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Hear the password, the landing field for all the tightening of the heart.
[ترجمه گوگل]رمز عبور را بشنوید، میدان فرود برای تمام سفت شدن قلب
[ترجمه ترگمان]کلمه عبور را بشنوید، زمین فرود برای تمام تنگ کردن قلب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The plane was slowly approaching the landing field.
[ترجمه گوگل]هواپیما کم کم داشت به میدان فرود نزدیک می شد
[ترجمه ترگمان]هواپیما به آرامی به زمین فرود آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The pilot shut off the motors and glided down to the landing field.
[ترجمه گوگل]خلبان موتورها را خاموش کرد و به سمت زمین فرود رفت
[ترجمه ترگمان]خلبان موتور را خاموش کرد و به سمت زمین فرود آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She veered away and, with no alternative site in view crashed into the swamp abutting the landing field.
[ترجمه گوگل]او منحرف شد و بدون هیچ مکان جایگزینی در نظر داشت به باتلاق نزدیک به زمین فرود سقوط کرد
[ترجمه ترگمان]او تغییر جهت داد و در حالی که هیچ مکان دیگری دیده نمی شد، به داخل باتلاق نزدیک محل فرود سقوط کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The helicopter circled about the flooded area, looking for a proper landing field.
[ترجمه گوگل]هلیکوپتر در اطراف منطقه سیل زده چرخید و به دنبال یک میدان فرود مناسب بود
[ترجمه ترگمان]هلیکوپتر در اطراف منطقه سیل زده دور زد و به دنبال یک زمین فرود مناسب گشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The 727 also incorporates thrust - reversing engines and an advanced flap system to reduce landing field length.
[ترجمه گوگل]727 همچنین دارای موتورهای تراست - معکوس و یک سیستم فلپ پیشرفته برای کاهش طول میدان فرود است
[ترجمه ترگمان]مدل ۷۲۷ حتی از موتور برگشت فنری و یک سیستم دریچه پیشرفته برای کاهش طول سطح فرود استفاده نمود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فرودگاه (اسم)
airport, airfield, airdrome, taxiway, landing field

انگلیسی به انگلیسی

• landing runway, level strip of land where airplanes or helicopters land

پیشنهاد کاربران

بپرس