krone

/ˈkroʊnə//ˈkrəʊnə/

(یکان اصلی پول کشور نروژ) کرون، کرون، مسکوک نقره دانمارک و نروژ

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: kroner
• : تعریف: the chief monetary unit of Denmark and Norway, equaling one hundred �re.
اسم ( noun )
حالات: kronen
(1) تعریف: a gold coin formerly minted in Germany worth ten marks.

(2) تعریف: a former silver coin and unit of currency of Austria.

جمله های نمونه

1. The stronger Norwegian krone vis-a-vis the dollar is also expected to push up prices in dollar terms.
[ترجمه گوگل]همچنین انتظار می‌رود که کرون نروژ قوی‌تر در برابر دلار، قیمت‌ها را بر حسب دلار افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که کرون قوی تر نروژ در مقابل دلار، قیمت ها را به قیمت دلار افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We have long argued that the Norwegian krone is a better safe haven play than the Swiss franc.
[ترجمه گوگل]ما مدت‌هاست که بحث کرده‌ایم که کرون نروژ نسبت به فرانک سوئیس پناهگاه امن‌تری است
[ترجمه ترگمان]ما مدت مدیدی است که استدلال کرده ایم که کرون نروژ یک مکان امن بهتر از فرانک سوئیس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Norwegian Krone(currency code NOK) is the name of the currency used in Norway.
[ترجمه گوگل]کرون نروژ (کد ارز NOK) نام ارز مورد استفاده در نروژ است
[ترجمه ترگمان]Krone نروژی نام واحد پول استفاده شده در نروژ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. While he purchased Norwegian krone last Friday, Merk doesn't think he's safe from currency intervention there, either.
[ترجمه گوگل]مرک در حالی که جمعه گذشته کرون نروژ را خریداری کرد، فکر نمی‌کند از مداخله ارزی در آنجا نیز در امان باشد
[ترجمه ترگمان]در حالی که وی در جمعه گذشته، کرون نروژ را خرید، به نظر نمی رسد که از دخالت ارز در آنجا نیز برخوردار باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Mr. Lequeux said he bought the Norwegian krone early this morning in London and pocketed a 5% profit off of the trade.
[ترجمه گوگل]آقای Lequeux گفت که او کرون نروژ را در اوایل صبح امروز در لندن خرید و 5 درصد سود از تجارت به جیب زد
[ترجمه ترگمان]آقای Lequeux گفت که او در اوایل صبح در لندن کرون نروژ را خرید و ۵ درصد سود از این تجارت به جیب زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. To keep the budget deficit down, the government proposed to sell off shares and property valued at around 000 million kroner.
[ترجمه گوگل]برای پایین نگه داشتن کسری بودجه، دولت پیشنهاد فروش سهام و املاک به ارزش حدود 000 میلیون کرون را داد
[ترجمه ترگمان]برای جلوگیری از کسری بودجه، دولت پیشنهاد کرد تا سهام و دارایی به ارزش حدود ۱،۰۰۰ میلیون kroner را به فروش برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The total energy tax bill for industry in 1990 totalled 6 billion krone.
[ترجمه گوگل]کل صورتحساب مالیات انرژی برای صنعت در سال 1990 در مجموع 6 میلیارد کرون بود
[ترجمه ترگمان]کل لایحه مالیات کل انرژی برای صنعت در سال ۱۹۹۰ به ۶ میلیارد کرون رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Cutting rates will be necessary if the central bank is to prevent the krone from strengthening any more against the mark.
[ترجمه گوگل]اگر بانک مرکزی بخواهد از تقویت بیشتر کرون در برابر مارک جلوگیری کند، کاهش نرخ ها ضروری خواهد بود
[ترجمه ترگمان]اگر بانک مرکزی قرار است از تقویت و تقویت هر چیز دیگر در برابر این هدف جلوگیری کند، کاهش نرخ لازم خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The company's turnover for 1992 fell to 58 billion kroner, from nearly 61 billion kroner the previous year.
[ترجمه گوگل]گردش مالی شرکت در سال 1992 از نزدیک به 61 میلیارد کرون در سال گذشته به 58 میلیارد کرون کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]میزان گردش مالی این شرکت در سال ۱۹۹۲ به ۵۸ میلیارد لیر (از نزدیک به ۶۱ میلیارد پوند در سال گذشته کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But this is not the case: a Copehagen beer producer wants be paid in Danish krone.
[ترجمه گوگل]اما اینطور نیست: یک تولید کننده آبجو کپهاگن می خواهد به کرون دانمارک دستمزد دریافت کند
[ترجمه ترگمان]اما این مورد نیست: یک تولید کننده آبجو خواستار پرداخت در کرون دانمارک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This had its downsides, besides – inevitably – getting the two currencies hopelessly mixed up (both eschew the euro, using the krone and krona respectively).
[ترجمه گوگل]این امر جنبه‌های منفی خود را داشت، به‌علاوه – به‌طور اجتناب‌ناپذیر – این دو ارز به‌طور ناامیدکننده با هم درآمیختند (هر دو از یورو اجتناب می‌کنند و به ترتیب از کرون و کرون استفاده می‌کنند)
[ترجمه ترگمان]این مساله جنبه های منفی آن را داشت، علاوه بر آن - به ناچار دو واحد پولی که به طرز ناامید کننده ای با هم مخلوط شده اند (هر دو از یورو، با استفاده از کرون و krona)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Denmark was forced to use high interest rates to defend its currency, the krone, against speculative attack.
[ترجمه گوگل]دانمارک مجبور شد برای دفاع از ارز خود، کرون، در برابر حملات سفته بازی از نرخ های بهره بالا استفاده کند
[ترجمه ترگمان]دانمارک مجبور شد از نرخ بهره بالایی برای دفاع از ارز خود، کرون، در برابر حمله نظری استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. However, the market will now fear that if it pushes the krone (or the Singapore dollar) too far. there will be push back from the various central banks.
[ترجمه گوگل]با این حال، اگر کرون (یا دلار سنگاپور) را بیش از حد پیش ببرد، اکنون بازار می ترسد از سوی بانک های مرکزی مختلف عقب نشینی خواهد شد
[ترجمه ترگمان]با این حال، اکنون این بازار بیم آن دارد که اگر کرون (یا دلار سنگاپور)را به جلو هل دهد (یا دلار سنگاپور) از بانک های مرکزی مختلف به عقب رانده خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Denmark's central bank raised its key interest rate to 5% from 6% Tuesday to support the Danish krone, which is pegged to the euro.
[ترجمه گوگل]بانک مرکزی دانمارک برای حمایت از کرون دانمارک که به یورو متصل است، نرخ بهره اصلی خود را از 6 درصد به 5 درصد افزایش داد
[ترجمه ترگمان]بانک مرکزی دانمارک نرخ بهره اصلی خود را از ۶ % روز سه شنبه به ۵ % افزایش داد تا از کرون دانمارک که به یورو ثابت مانده است، حمایت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• unit of currency in denmark and norway
gold coin which was formerly used in germany

پیشنهاد کاربران

بپرس