kick the bucket

/kɪk ðə ˈbʌkət//kɪk ðə ˈbʌkɪt/

معنی: مردن
معانی دیگر: (خودمانی) مردن، نفس آخر را کشیدن

جمله های نمونه

1. As soon as he kicked the bucket, he started to become famous.
[ترجمه پروا] به محض این که مرد تازه معروف شدنش شروع شد.
|
[ترجمه حسيني] بمحض اینکه به درک واصل شد، معروف شد
|
[ترجمه Roxana] همین که غزل خداحافظی رو خوند، مشهور شد.
|
[ترجمه گوگل]به محض لگد زدن به سطل شروع به معروف شدن کرد
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه سطل را شوت کرد شروع به مشهور شدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. When I kick the bucket you'll be able to live on my life insurance.
[ترجمه پروا] وقتی من مردم، تو می تونی با بیمه عمر من زندگیتو بچرخونی.
|
[ترجمه گوگل]وقتی به سطل لگد زدم، شما می توانید با بیمه عمر من زندگی کنید
[ترجمه ترگمان]وقتی که سطل را بیرون می اندازم تو قادر خواهی بود که در بیمه عمر من زندگی کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Jinny was so startled that she nearly kicked the bucket over.
[ترجمه محمدرضا] جینی چنان هیجان زده شد که نزدیک بود سنگکوب کند.
|
[ترجمه Roxana] جینی چنان ترسید که نزدیک بود قالب تهی کند.
|
[ترجمه گوگل]جینی چنان مبهوت شده بود که نزدیک بود سطل را با لگد بکوبد
[ترجمه ترگمان]Jinny چنان یکه خورد که نزدیک بود سطل را به زمین بیندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The wishes before kick the bucket, that's The Bucket List.
[ترجمه طاهر] آرزوهای قبل از مردن همان لیست سطل است
|
[ترجمه Roxana] به کارهایی که پیش از مرگ دوست داریم انجام دهیم، bucket list می گویند.
|
[ترجمه گوگل]آرزوها قبل از لگد زدن به سطل، این لیست سطل است
[ترجمه ترگمان]* * * * * * * * * * * * _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I'm afraid she kick the bucket before me if she meets you. Goodbye!
[ترجمه گوگل]می ترسم اگر تو را ملاقات کند قبل از من به سطل لگد بزند خداحافظ!
[ترجمه ترگمان]می ترسم قبل از اینکه تو را ببیند، سطل را شوت کند خداحافظ!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Eventually, the whole thing wears down and we kick the bucket.
[ترجمه طاهر] بالاخره ، همه چیز از پا در می آید و ما میمیریم
|
[ترجمه گوگل]در نهایت، همه چیز فرسوده می شود و ما به سطل لگد می زنیم
[ترجمه ترگمان]بالاخره، همه چیز از بین می رود و ما سطل را لگد می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You're right, and it's enough to make one kick the bucket here.
[ترجمه گوگل]حق با شماست و کافی است یک لگد به سطل در اینجا بزنید
[ترجمه ترگمان]حق با تویه و همین کافیه که یکی از سطل رو اینجا بندازه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His heirs were greedily waiting for him to kick the Bucket.
[ترجمه گوگل]وارثانش با حرص منتظر بودند تا او به سطل لگد بزند
[ترجمه ترگمان]وارثان او حریصانه منتظر او بودند تا سطل را بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You are too young to kick the bucket.
[ترجمه Akish] تو برای مردن خیلی جوانی
|
[ترجمه Sara] تو خیلی جوان هستی برای غزل خداحافظی را خواندن
|
[ترجمه گوگل]شما برای لگد زدن به سطل خیلی جوان هستید
[ترجمه ترگمان]تو برای لگد زدن به این سطل خیلی جوان هستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. When I kick the bucket, bury me on top of that mountain.
[ترجمه Alish] وقتی مردم مرا بالای کوه دفن کنید
|
[ترجمه گوگل]وقتی به سطل لگد زدم، مرا بالای آن کوه دفن کن
[ترجمه ترگمان]وقتی سطل را بیرون می اندازم، مرا بالای آن کوه دفن می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His heirs were greedily waiting for him to kick the bucket.
[ترجمه Roxana] ورثه اش حریصانه منتظر بودند سرش را زمین بگذارد.
|
[ترجمه گوگل]وارثانش با حرص منتظر بودند تا او به سطل لگد بزند
[ترجمه ترگمان]وارثان او حریصانه در انتظار او بودند که سطل را بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. If I take your medicine, I'll definitely kick the bucket.
[ترجمه لیلا] اگر داروی شما را بخورم قطعا خواهم مرد
|
[ترجمه گوگل]اگر داروی شما را بخورم، حتما لگد به سطل می زنم
[ترجمه ترگمان]اگر من دارو شما را بگیرم حتما سطل را خواهم زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If Primrose was in a black mood she would like as not kick the bucket over.
[ترجمه گوگل]اگر پامچال در خلق و خوی سیاه بود، دوست داشت سطل را با لگد نزند
[ترجمه ترگمان]اگر به بیت حال و هوای سیاهی داشت، دلش می خواست که سطل را از روی زمین نیندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. My horse was very sick and for two days I thought he would kick the bucket.
[ترجمه Roxana] اسبم چنان مریض احوال بود که دو روز تمام فکر می کردم کارش تمام است.
|
[ترجمه گوگل]اسب من خیلی مریض بود و تا دو روز فکر می کردم با لگد به سطل می زند
[ترجمه ترگمان]اسب من خیلی مریض بود و دو روز فکر کردم که سطل را پاره خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مردن (اصطلاح)
be gathered to one's father, fall asleep, kick the bucket, take the ferry, give up the ghost, go off the hooks, breathe one's last, cash in one's chips, go to glory, go the way of all flesh, go to one's grave, go to one's last account, go to one's last resting place, go to one's long home, go to one's long rest, go west, hand in one's checks, hand in one's dinner pail, join the great majority, lay down one's life, pass beyond the veil, pay the debt of nature, peg out, pop one's clogs, shuffle off this mortal coil, snuff it, turn up one's toes, yield one's breath

انگلیسی به انگلیسی

• die, pass away (informal)

پیشنهاد کاربران

@محیا
ببخشیدا؛
دار فانی خوندنی نیست، منظور همون - دنیا - ست، و برای مُردن میگن: با دار فانی وداع کرد / دار فانی را وداع گفت
To kick the bucket is an informal and humorous way to say to die or to stop working.
یک راه غیررسمی و طنز آمیز برای گفتن مردن ( ریق رحمت را سر کشیدن ) یا دست کشیدن از کار است.
He kicked the bucket after a long illness.
My car kicked the bucket on the highway.
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/kick-the-bucket
دار فانی رو خوندن
به درک واصل شدن
سقط شدن , ریق رحمت را سر کشیدن , با توجه به متن .
با توجه به قرائن در زبان ایرانی باید به کلمات غیر ادبی ترجمه شود .
" ایرانی زبان مردم همه اقوام ایران است. "
سقد شدن
دیکته درستش رو بلد نیستم
در کل اصطلاحی ست که برای مردن افرادی که ازشون خوشمون نمیاد یا افراد منفی
فاتحه اش را خواندن
به هلاکت رسیدن
مسئله ای که هست اینه که این اصطلاح بیشتر جنبه شوخ طبعانه و صرفا جهت خنده داره و در مواقع خارج از شوخی برای همدردی استفاده نمیشه
مردن
به درک واصل شدن
( درمورد افراد بد ذات استفاده میشه )
جایی خواندم چونکه در گذشته برای اعدام افراد لگد به سطلی یا صندلی زیر پایشان میزدند این اصطلاح به کار میرود🗑
دار فانی را وداع گفتن
گور به گور شد
بوی الرحمان اش بلند است . - لحظات آخر عمر را گذراندن
غزل خداحافظی را خواندن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس