kick around


(عامیانه) 1- با خشونت رفتار کردن با 2- پرسه زدن، از جایی به جایی رفتن 3- خودمانی بحث و شور کردن 4- در بوته ی فراموشی افتادن

جمله های نمونه

1. The idea of flight had been kicking around for centuries before man actually achieved it.
[ترجمه محمد] ایده پرواز قرن ها قبل از اینکه انسان واقعاً به آن دست یابد ( بطور غیر رسمی ) مطرح شده بود
|
[ترجمه گوگل]ایده پرواز قرن ها قبل از اینکه انسان واقعاً به آن دست یابد مطرح شده بود
[ترجمه ترگمان]فکر پرواز قرن ها قبل از اینکه بشر واقعا به آن دست یابد، شروع به لگد زدن به آن کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There must be a copy of it kicking around the office somewhere.
[ترجمه محمد] باید یک کپی از آن در جایی در دفتر ( بی مصرف ) افتاده باشد
|
[ترجمه گوگل]باید یک کپی از آن در جایی در دفتر وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]باید یه کپی ازش باشه که یه جایی در حال لگد زدن به دفتر باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There's a copy of the report kicking around somewhere.
[ترجمه محمد] یک کپی از گزارش ( بی مصرف ) در جایی افتاده است
|
[ترجمه گوگل]یک کپی از گزارش در جایی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یه کپی از گزارش در جایی پیدا می شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I found this book kicking around upstairs; is it yours?
[ترجمه گوگل]من این کتاب را در طبقه بالا پیدا کردم مال شماست؟
[ترجمه ترگمان]این کتاب را پیدا کردم که در طبقه بالا لگد می زد، آن مال شماست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. My grandfather is still kicking around!
[ترجمه گوگل]پدربزرگم هنوز داره لگد میزنه!
[ترجمه ترگمان]! پدربزرگم هنوز داره لگد می زنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Is the chairman still kicking around? I thought he had left years ago.
[ترجمه گوگل]آیا رئیس هنوز هم به اطراف لگد می زند؟ فکر می کردم سال ها پیش رفته بود
[ترجمه ترگمان]رئیس هنوز داره بر می گرده؟ فکر می کردم سال ها پیش رفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Davis kicked around in several stock companies.
[ترجمه گوگل]دیویس در چندین شرکت سهامی راه انداخت
[ترجمه ترگمان]دیویس چندین شرکت سهامی را لگد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I've been kicking around Europe since I saw you last.
[ترجمه گوگل]از آخرین باری که تو را دیدم، اروپا را می چرخانم
[ترجمه ترگمان]از آخرین باری که تو رو دیدم داشتم به اروپا لگد می زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This old suitcase looks as though it has been kicked around a lot.
[ترجمه گوگل]این چمدان قدیمی به نظر می رسد که گویی زیاد به اطرافش لگد زده شده است
[ترجمه ترگمان]این چمدان کهنه طوری به نظر می رسد که انگار خیلی دور انداخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They started to kick around the idea of an electric scraper.
[ترجمه گوگل]آنها شروع به لگد زدن به ایده یک لیسه برقی کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها شروع به لگد زدن به دور ایده یک scraper الکتریکی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There's a pen kicking around on my desk somewhere.
[ترجمه گوگل]یک خودکار روی میز من در جایی می چرخد
[ترجمه ترگمان]یک خودکار در جایی روی میز من لگد می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. My shirt is kicking around on the floor somewhere.
[ترجمه گوگل]پیراهنم در جایی روی زمین لگد می زند
[ترجمه ترگمان]پیرهنم داره یه جایی رو زمین لگد می زنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She'd had enough of being kicked around by her boss.
[ترجمه گوگل]از اینکه رئیسش او را به اطراف لگد می زند بسنده کرده بود
[ترجمه ترگمان]او به اندازه کافی کتک خورده بود که رییسش با لگد به این طرف و آن طرف لگد بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They spent the summer kicking around Europe.
[ترجمه گوگل]آنها تابستان را با پا زدن در اروپا گذراندند
[ترجمه ترگمان]آن ها تابستان را در اطراف اروپا سپری کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He kicked around a good deal before settling down.
[ترجمه گوگل]او قبل از اینکه سر و سامان پیدا کند، مقدار زیادی لگد زد
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه به زمین بیفتد، با لگد به اطراف لگد زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• abuse; wander about aimlessly

پیشنهاد کاربران

kick around 2 =to treat someone badly, e. g. Any government that thinks it can kick people around will have problems in the future.
kick around
kick around 1 =to discuss ideas in an informal way, e. g. We kicked lots of names around before we decided to call our company Microsoft.
kick around
This expression means to think about or discuss something in a casual or informal manner. It suggests exploring ideas or options without a specific agenda or goal.
فکر کردن یا بحث کردن درباره چیزی به شیوه ای غیررسمی یا خودمانی.
...
[مشاهده متن کامل]

پیشنهاد می شود ایده ها یا گزینه ها را بدون برنامه یا هدف خاصی بررسی کنید.
مثال؛
Let’s kick around some ideas for our next project.
In a brainstorming session, someone might suggest, “Why don’t we kick around different marketing strategies?”
A group of friends might say, “We often get together and kick around potential vacation destinations. ”

kick around/about
1. رفتار کردن با کسی به طور بد، خشن و ناعادلانه
2. از مکانی به مکانی رفتن، بدون دلیل و هدفی مشخّص ( یجورایی پرسه زدن یا گشت زدن )
3. صحبت کردن و بحث کردن درباره یک ایده، نقشه به طور غیر رسمی
...
[مشاهده متن کامل]

4. وسیله رها شده ( مثلاً یه بسته کبریت که بخاطر نامرتب بودن اتاق یا فراموش کردنش یه گوشه کناری هست ولی دقیق معلوم نیست کجاست و بلا استفاده مونده. )
مثال:
There's a pen kicking around on my desk somewhere.
5: if an idea or suggestion is kicking around, people know about it but no one is doing much about it
The idea of a new school gym has been
kicking around for a while now.

To discuss informally
بطور عامیانه و خودمانی درمورد چیزی بحث کردن

بپرس