jut

/ˈdʒət//dʒʌt/

معنی: برجستگی، پیش امدگی، پیش رفتگی، پیشرفتگی داشتن، پیش رفتن
معانی دیگر: (معمولا با: out) برجستگی داشتن، بیرون زدن، ورقلمبیدن، برآمدگی داشتن، جلو رفتن بیشتر با outیا مانندان بکارمیرود

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: juts, jutting, jutted
• : تعریف: to project or extend sharply outward; protrude (often fol. by out).
مترادف: beetle, butt, overhang, poke, project, protrude, stick
مشابه: extend, peak

- The cabinet juts out from the wall.
[ترجمه گوگل] کابینت از دیوار بیرون می آید
[ترجمه ترگمان] کابینت از دیوار جدا شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: something that juts out; protrusion.
مترادف: overhang, projection, protrusion
مشابه: extension, jog, protuberance, salient

جمله های نمونه

1. The climbers rested on a sheltered ledge jutting out from the cliff.
[ترجمه گوگل]کوهنوردان روی طاقچه ای سرپناه که از صخره بیرون آمده بود استراحت کردند
[ترجمه ترگمان]کوهنوردان بر روی لبه sheltered که از صخره بیرون زده بود استراحت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The balcony juts out over the garden.
[ترجمه گوگل]بالکن از بالای باغ بیرون آمده است
[ترجمه ترگمان]روی بالکن از بالای باغ بالا آمده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Tall jagged rocks jutted out over the beach.
[ترجمه گوگل]صخره های دندانه دار بلند از بالای ساحل بیرون زده اند
[ترجمه ترگمان]صخره های نوک تیز بلند از کنار ساحل بیرون زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His jaw jutted stubbornly forward; he would not be denied.
[ترجمه گوگل]آرواره او سرسختانه به جلو کشیده شد او را انکار نخواهد کرد
[ترجمه ترگمان]آرواره اش سخت به جلو متمایل شده بود؛ نمی توانست انکار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The wall juts out here to allow room for the chimney.
[ترجمه گوگل]دیوار از اینجا بیرون زده تا جایی برای دودکش باز شود
[ترجمه ترگمان]دیوار اینجاست که اجازه ورود به اتاق را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The northern end of the island juts out like a long, thin finger into the sea.
[ترجمه گوگل]انتهای شمالی جزیره مانند یک انگشت بلند و نازک به داخل دریا بیرون زده است
[ترجمه ترگمان]انتهای شمالی جزیره همچون انگشتی دراز و نازک در دریا قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The pier juts into the sea.
[ترجمه گوگل]اسکله به دریا می ریزد
[ترجمه ترگمان]اسکله وسط دریا قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Gwen jutted her chin forward and did not answer the teacher.
[ترجمه گوگل]گوئن چانه‌اش را جلو انداخت و جواب معلم را نداد
[ترجمه ترگمان]Gwen چانه اش را جلو آورد و به معلم جواب نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A row of small windows jutted out from the roof.
[ترجمه گوگل]یک ردیف پنجره کوچک از پشت بام بیرون زده بود
[ترجمه ترگمان]ردیفی از پنجره های کوچک از سقف بیرون زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The land juts out into the bay.
[ترجمه گوگل]زمین به سمت خلیج بیرون می آید
[ترجمه ترگمان]زمین مثل این میمونه که توی خلیج افتاده باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A large rock jutted out little way into the water.
[ترجمه گوگل]یک صخره بزرگ به اندازه کمی به داخل آب بیرون زده بود
[ترجمه ترگمان]یک صخره بزرگ کمی از آب بیرون زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He jutted his chin/jaw defiantly.
[ترجمه گوگل]او چانه/فک خود را نافرمانی بیرون آورد
[ترجمه ترگمان]چانه اش را جسورانه تیز کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A rocky headland jutted into the sea.
[ترجمه گوگل]کوهستانی صخره‌ای به دریا می‌زد
[ترجمه ترگمان]دماغه سنگی از دریا بیرون زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The tops of the flooded houses jutted out of the water.
[ترجمه گوگل]بالای خانه های سیل زده از آب بیرون زده است
[ترجمه ترگمان]نوک خانه ها از آب بیرون زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She jutted her chin out aggressively as she glowered back at him.
[ترجمه گوگل]چانه اش را با تهاجمی بیرون آورد و به او خیره شد
[ترجمه ترگمان]همان طور که به او خیره شده بود، چانه اش را به جلو متمایل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

برجستگی (اسم)
jut, relief, eminence, knob, swell, boss, prominence, salience, saliency, ness, eminency, flange, notability

پیش امدگی (اسم)
jut, projection, prominence, gibbosity, protrusion

پیش رفتگی (اسم)
jut, protrusion

پیشرفتگی داشتن (فعل)
jut, butt

پیش رفتن (فعل)
gain, advance, progress, get on, go forward, jut, proceed, precess, antecede, set on, butt, forego, get by, make way

انگلیسی به انگلیسی

• something that sticks out, projection, protrusion
project, protrude, stick out
if something juts out, it sticks out above or beyond a surface.

پیشنهاد کاربران

بر آمده شدن، بیرون زدن ( صفت: بیرون زده، برآمده )
She began carefully to knock out the glass
. teeth that jutted from the windowframe

بپرس