juristic

/dʒʊˈrɪstɪk//dʒʊəˈrɪstɪk/

معنی: قانون دان، حقوقدان
معانی دیگر: وابسته به حقوق دانان و حقوق شناسی، jurist قانون دان، حقوقدان
juristic(al)
قانونی، حقوقی، فقهی، وابسته به علم یاعالم قانون

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: juristical (adj.), juristically (adv.)
• : تعریف: of or relating to jurisprudence or to a jurist or jurists.

جمله های نمونه

1. The second juristic text to consider, however, does point towards enforcement.
[ترجمه گوگل]با این حال، دومین متن فقهی که باید مورد توجه قرار گیرد، به اجرا اشاره دارد
[ترجمه ترگمان]با این حال، متن juristic دوم به نیروی انتظامی اشاره دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Such duplication could cause juristic confusion and undermine the very values intended to be protected.
[ترجمه گوگل]چنین تکراری می تواند باعث سردرگمی حقوقی شود و ارزش های مورد نظر برای محافظت را تضعیف کند
[ترجمه ترگمان]چنین duplication می تواند باعث سردرگمی juristic شود و ارزش های بسیار مورد نظر را تضعیف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Article 40 While terminating a juristic person shall discontinue all activities except for liquidation by law.
[ترجمه گوگل]ماده 40 : شخص حقوقی در حین فسخ از کلیه فعالیتهای خود بجز انحلال به موجب قانون منصرف می شود
[ترجمه ترگمان]ماده ۴۰ در حالی که به یک فرد juristic خاتمه می دهد همه فعالیت ها را به جز برای از بین بردن قانون متوقف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Article 2 A labor union shall be a juristic person.
[ترجمه گوگل]ماده ۲ اتحادیه کارگری شخص حقوقی است
[ترجمه ترگمان]ماده ۲ یک اتحادیه کارگری باید شخص juristic باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Juristic act subject to conditions as the allocation of risks and an important means for the future is not uncommon in practice.
[ترجمه گوگل]عمل حقوقی مشروط به شرایطی به عنوان تخصیص خطرات و وسیله ای مهم برای آینده در عمل غیر معمول نیست
[ترجمه ترگمان]juristic به شرایط به عنوان تخصیص خطرات عمل می کند و ابزار مهمی برای آینده در عمل غیر معمول نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Article 57 A civil juristic act shall be legally binding once it is instituted.
[ترجمه گوگل]ماده 57 قانون مدنی پس از انعقاد لازم الاجرا است
[ترجمه ترگمان]ماده ۵۷ قانون مدنی باید قانونا لازم الاجرا شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. On the Independent Principle & Abstract Principle of Juristic Act of Real Right.
[ترجمه گوگل]درباره اصل مستقل و اصل انتزاعی قانون فقهی حق واقعی
[ترجمه ترگمان]براساس اصل مستقل &، اصل قانون juristic در حق واقعی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Citizens and legal persons may perform civil juristic acts through agents.
[ترجمه گوگل]اتباع و اشخاص حقوقی می توانند اعمال حقوقی مدنی را از طریق نمایندگان انجام دهند
[ترجمه ترگمان]شهروندان و افراد قانونی ممکن است اقدامات juristic مدنی را از طریق عوامل انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Article 47 While dissolving, an enterprise - juristic person shall start liquidation by a special body therefore.
[ترجمه گوگل]ماده 47 - مؤسسه - شخص حقوقی در حین انحلال توسط مرجع خاصی شروع به تصفیه می کند
[ترجمه ترگمان]ماده ۴۷ در حالی که انحلال را حل می کند، یک فرد - juristic با یک جسم خاص از بین خواهد رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Secondly, the organic coalescence of the juristic attribute and the political attribute of constitution prejudication makes democracy tend towards the essential democracy from the formal democracy.
[ترجمه گوگل]ثانیاً، ادغام ارگانیک صفت حقوقی و ویژگی سیاسی پیش داوری قانون اساسی باعث می شود که دموکراسی از دموکراسی رسمی به سمت دموکراسی اساسی گرایش پیدا کند
[ترجمه ترگمان]دوم، تجزیه و تحلیل ارگانیک مشخصه juristic و مشخصه سیاسی قانون اساسی prejudication باعث می شود دموکراسی به سمت دموکراسی اساسی از دموکراسی رسمی گرایش پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. How to supervise those companies is a juristic issue. It is very meaningful for the choice of supervisory mode and the design of laws.
[ترجمه گوگل]نحوه نظارت بر آن شرکت ها یک موضوع حقوقی است برای انتخاب حالت نظارتی و طراحی قوانین بسیار معنادار است
[ترجمه ترگمان]چگونگی نظارت بر این شرکت ها مساله juristic است برای انتخاب حالت نظارتی و طراحی قوانین بسیار معنادار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. From the theory on juristic acts, we know that the Unreason Principle is the basic nature of juristic act of ownership.
[ترجمه گوگل]از نظریه اعمال حقوقی می دانیم که اصل بی دلیل ماهیت اساسی فعل فقهی مالکیت است
[ترجمه ترگمان]از نظر تیوری های juristic، ما می دانیم که اصل Unreason ماهیت اصلی قانون مالکیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The establishment and validity of civil juristic act are two different concepts.
[ترجمه گوگل]تأسیس و اعتبار فقه مدنی دو مفهوم متفاوت است
[ترجمه ترگمان]ایجاد و اعتبار قانون juristic مدنی دو مفهوم متفاوت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The US juristic framework of export control mainly has two sectio :munitio and dual-use items.
[ترجمه گوگل]چارچوب حقوقی کنترل صادرات ایالات متحده عمدتاً دارای دو بخش است: مهمات و موارد استفاده دوگانه
[ترجمه ترگمان]چارچوب juristic آمریکا برای کنترل صادرات اساسا دو مورد دارد: munitio و موارد استفاده دوگانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قانون دان (صفت)
juristic

حقوقدان (صفت)
juristic

تخصصی

[حقوق] حقوقدان، قاضی

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to the law, legal

پیشنهاد کاربران

بپرس