joyousness


شادمانی، خوشی، سرورامیزی

جمله های نمونه

1. Carve the happiness(joyousness) in the stone, and, write the sadness in the sand.
[ترجمه مائده حوایی] شادمانی را برسنگ حک کنید و غم را بر ماسه بنویسید.
|
[ترجمه گوگل]شادی (شادی) را در سنگ حک کنید و غم را روی شن بنویسید
[ترجمه ترگمان]شادی (joyousness)را در سنگ نشان می دهد، و غم را در ماسه می نویسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He is, for me: sigh, prayer, joyousness.
[ترجمه گوگل]او برای من است: آه، دعا، شادی
[ترجمه ترگمان]او برای من است: آه، دعا، دعا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. For weeks he would not go there, would forget the hideous painted thing, and get back his light heart, his wonderful joyousness, his passionate absorption in mere existence .
[ترجمه گوگل]هفته‌ها آنجا نمی‌رفت، چیزهای ترسناک نقاشی شده را فراموش می‌کرد و قلب سبکش، شادی شگفت‌انگیزش، جذب پرشورش را در وجود صرف به دست می‌آورد
[ترجمه ترگمان]هفته ها بود که به آنجا نمی رفت، چیز زشت نقاشی شده را از یاد نمی برد، و قلب روشن خود را، joyousness شگفت انگیز خود را در وجود خود مجسم می ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Since the reform and opening up to the outside world, Jiangxi folk-custom sports has represented the cultural character of health upwards, pursuing amusement and joyousness.
[ترجمه گوگل]از زمان اصلاحات و گشایش به دنیای خارج، ورزش های عامیانه جیانگشی ویژگی فرهنگی سلامت را به سمت بالا نشان داده است و سرگرمی و شادی را دنبال می کند
[ترجمه ترگمان]از زمان اصلاحات و باز شدن در دنیای خارج، ورزش های سنتی مردمی به عنوان ویژگی فرهنگی سلامت به سمت بالا، به دنبال سرگرمی و joyousness، نمایش داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The conceit came to me of a copious grove of singing birds, and in their midst a simple harmonic duo, two human souls, steadily asserting their own pensiveness, joyousness.
[ترجمه گوگل]غرور از بیشه انبوه پرندگان آوازخوان و در میان آنها یک دوتایی هارمونیک ساده به من رسید، دو روح انسانی که پیوسته بر تفکر و شادی خود تأکید می کنند
[ترجمه ترگمان]این خودبینی برای من یک بیشه انبوهی از پرندگان آواز بود، و در میان آن دو نفره ساده، دو روح انسانی، در حالی که به طور یکنواخت خود را نشان می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Like the birds and the flowers, she seemed to recover her beauty and joyousness in the morning sunshine.
[ترجمه گوگل]مانند پرندگان و گل ها، به نظر می رسید که زیبایی و شادی خود را در آفتاب صبح بازیابی می کند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که مثل پرندگان و گل ها، به نظر می رسید که در آفتاب صبحگاهی زیبایی و طراوت خود را بازیافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. My lady seemed, on this particular September day, restless from very joyousness of spirit, and unable to stay long in one place, or occupy herself with one thing.
[ترجمه گوگل]خانم من در این روز خاص سپتامبر به نظر می رسید که از شادی روحی بسیار بی قرار است و نمی تواند مدت طولانی در یک مکان بماند یا خود را با یک چیز مشغول کند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که بانوی من، در این روز خاص سپتامبر، بی قرار از روح روحی، و قادر به ماندن در یک مکان، یا با یک چیز دیگر نمی تواند دوام بیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• cheerfulness, joyfulness, mirthfulness, gaiety, gladness

پیشنهاد کاربران

💢 دوستان کلمات زیر همگی مترادف هم هستند:
🔘 Eagerness
🔘 Willingness
🔘 Readiness
🔘 Enthusiasm
🔘 Ardour
🔘 Fervour
🔘 Keenness
🔘 Joyousness
🔘 Liveliness
🔘 Zeal
🔘 Alacrity
...
[مشاهده متن کامل]

✅ Definition:
👉 A cheerful readiness or willingness to do something with enthusiasm and promptness.

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : joy / joyousness
✅️ صفت ( adjective ) : joyful / joyous
✅️ قید ( adverb ) : joyfully / joyously

بپرس