jolting

جمله های نمونه

1. Mr Gregson took me home, jolting on the back of the wagon.
[ترجمه گوگل]آقای گرگسون مرا با تکان دادن پشت واگن به خانه برد
[ترجمه ترگمان]آقای گرگسون منو به خونه برد، روی پشت واگن حرکت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Space for a raiding party was limited, and jolting across the sand perched up on the back was extremely uncomfortable.
[ترجمه گوگل]فضا برای یک مهمانی هجومی محدود بود و تکان دادن روی شن‌هایی که در پشت قرار داشت بسیار ناراحت کننده بود
[ترجمه ترگمان]فضا برای یک گروه حمله به فضا محدود شده بود و با تکان دادن روی شن که بر پشتش نشسته بود بی نهایت ناراحت کننده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. One jolting tackle and the link was made with the big screen's violent he-man.
[ترجمه گوگل]یک تکل تکان دهنده و پیوند با هیمن خشن صفحه نمایش بزرگ ایجاد شد
[ترجمه ترگمان]یک تکان تکان دادن و ارتباط با مرد خشن و خشن صفحه نمایش داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. And there, bumping and jolting its roaring way up the track towards the house was a motor car.
[ترجمه گوگل]و در آنجا، یک ماشین موتوری به سمت بالا مسیر به سمت خانه برخورد می کرد و تکان می داد
[ترجمه ترگمان]و آنجا، در حالی که بالا و پایین می رفت و راه را به سوی خانه تکان می داد، اتومبیل موتوری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He ran down the hill, the backpack jolting from side to side on his back.
[ترجمه گوگل]از تپه پایین دوید، کوله پشتی از این طرف به آن طرف روی پشتش تکان می خورد
[ترجمه ترگمان]از تپه پایین دوید و کوله پشتی ام را روی پشتش تکان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Feeling strong and invigorated by our first few jolting rides of the day, I decided to try it.
[ترجمه گوگل]با احساس قدرت و نشاط در اولین سفرهای تند روزمان، تصمیم گرفتم آن را امتحان کنم
[ترجمه ترگمان]احساس قوی بودن و تقویت شدن توسط چند حرکت اولیه ما در روز، تصمیم گرفتم آن را امتحان کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There was another jolting thud in my back.
[ترجمه گوگل]صدای تند تند دیگری در پشتم شنیده شد
[ترجمه ترگمان]صدای ضربه دیگری از پشت سرم به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Father Gannon added, his sudden pronged laughter jolting up her spine.
[ترجمه گوگل]پدر گانون افزود، خنده‌های ناگهانی او ستون فقرات او را تکان داد
[ترجمه ترگمان]پدر Gannon ناگهان خنده sudden را قطع کرد و ستون فقراتش را بالا کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The tube rumbled into view, jolting Sarah from her thoughts.
[ترجمه گوگل]لوله به چشم آمد و سارا را از افکارش بیرون کشید
[ترجمه ترگمان]لوله از دید خارج شد و سارا را از افکار خود تکان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The massive blasts shook windows throughout the city, jolting sleeping residents awake.
[ترجمه گوگل]انفجارهای مهیب پنجره های سراسر شهر را تکان داد و ساکنان خواب را بیدار کرد
[ترجمه ترگمان]این انفجارات بزرگ، شیشه ها را در سرتاسر شهر لرزاند و باعث شد که ساکنان خواب بیدار شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. May avoid because in the transportation process jolting creates knits the bandage the break.
[ترجمه گوگل]ممکن است اجتناب شود زیرا در فرآیند حمل و نقل تکان دادن پانسمان را بافته می کند
[ترجمه ترگمان]می توان از آن اجتناب کرد چون در فرآیند حمل و نقل، jolting باعث می شود تا the را به هم متصل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The continual jolting made it a difficult drive.
[ترجمه گوگل]تکان مداوم آن را به یک رانندگی دشوار تبدیل کرد
[ترجمه ترگمان]تکان های مداوم باعث شده بود که آن رانندگی دشوار باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. After much difficulty and jolting, they reached the gate.
[ترجمه گوگل]پس از سختی و تکان های بسیار به دروازه رسیدند
[ترجمه ترگمان]بعد از این همه زحمت و تکان دادن به دروازه رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. 'she should be all right from the plane's jolting by now.
[ترجمه گوگل]او باید در حال حاضر از تکان های هواپیما خوب باشد
[ترجمه ترگمان]اون باید تا حالا از راه دور شده باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. But no lamp could withstand the jolting of the roads of East Barsetshire.
[ترجمه گوگل]اما هیچ چراغی نمی توانست در مقابل تکان های جاده های شرق بارسستشر مقاومت کند
[ترجمه ترگمان]اما هیچ چراغی نمی توانست تاب تکان جاده of شرقی را تحمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] بالا بردن و رها کردن

انگلیسی به انگلیسی

• act of giving unexpected jerks or shakes; sudden blow; movement caused by a sudden blow

پیشنهاد کاربران

بپرس