job's comforter

/ˈdʒɑːbzˈkʌmfərtər//ˈdʒɑːbzˈkʌmfətə/

نمک پاش دل ریش، تسلی دهنده ی ایوب (کسی که تسلی او رنج آدم را بیشتر می کند)، کسیکه میاید دلداری دهدولی نمک بر زخم میپاشد

جمله های نمونه

1. Mrs Baker was a Job's comforter, while sympathising with the mother who has lost her child, she told the mother that it was her fault for not sending the child to hospital sooner.
[ترجمه گوگل]خانم بیکر تسلی دهنده ایوب بود، در حالی که با مادری که فرزندش را از دست داده بود، همدردی می کرد، اما به مادر گفت که تقصیر اوست که بچه را زودتر به بیمارستان نفرستاده است
[ترجمه ترگمان]خانم بی کر در حالی که با مادر که بچه اش را از دست داده بود همدردی می کرد، به مادر گفت که تقصیر از او نیست که زودتر بچه را به بیمارستان بفرستد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Though he was a Job's comforter, I thanked him all the same. I knew he meant well.
[ترجمه گوگل]اگرچه او دلدار ایوب بود، اما از او تشکر کردم میدونستم منظورش خوبه
[ترجمه ترگمان]اگر چه او راحتی ایوب بود، من هم از او تشکر کردم می دانستم منظور او خوب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Though he was Job's comforter, I thanked him all the same. I knew he meant well.
[ترجمه گوگل]با اینکه او تسلی دهنده ایوب بود، من از او تشکر کردم میدونستم منظورش خوبه
[ترجمه ترگمان]اگر چه او راحتی ایوب بود، من هم از او تشکر کردم می دانستم منظور او خوب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Ann came to see me when I was in hospital. She was a real Job's comforter! She told me about somebody who had the same operation as me, and then died a month later.
[ترجمه گوگل]وقتی در بیمارستان بودم ان به دیدن من آمد او یک تسلی دهنده واقعی ایوب بود! او در مورد کسی به من گفت که عمل مشابه من را انجام داده و یک ماه بعد فوت کرده است
[ترجمه ترگمان]آن وقتی که در بیمارستان بودم، آن به دیدن من آمد او یک تخت راحتی شغلی واقعی بود! او به من درباره کسی که مثل من عمل کرده بود، گفت و بعد یک ماه بعد مرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I was out of work and the man at the Job centre told me that unemployment is likely to continue to rise in the area-he's right. Job's comforter.
[ترجمه گوگل]من بیکار بودم و مردی در مرکز کار به من گفت که احتمالاً بیکاری در این منطقه افزایش خواهد یافت - حق با اوست تسلی دهنده ایوب
[ترجمه ترگمان]من خارج از کار بودم و مردی که در مرکز شغلی به من گفت که بیکاری احتمالا به افزایش در منطقه ادامه خواهد داد - او درست می گوید تسلی بخش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Ann came to see me when I was in hospital. She was a real Job's comforter!
[ترجمه گوگل]وقتی در بیمارستان بودم ان به دیدن من آمد او یک تسلی دهنده واقعی ایوب بود!
[ترجمه ترگمان]آن وقتی که در بیمارستان بودم، آن به دیدن من آمد او یک تخت راحتی شغلی واقعی بود!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• false friend, person who makes distress worse while acting as if giving comfort

پیشنهاد کاربران

بپرس